سفارش تبلیغ
صبا ویژن
http://up.p30room.ir/uploads/13696855421.jpg
ادامه کتاب ولایت...
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 1:0 عصر

... مسئله سوم اینکه آیا یک انسانی که دارای ولایت است تکلیف خودش با ولایت داشتن شخص خودش تمام شده است و دیگر تکلیف ندارد که جامعه دارای ولایت بسازد؟

 و مسئله جهارم اینکه اگر یک آدمی خودش دارای ولایت بود و در یک جامعه محروم از ولایت زندگی می کرد و احساس تکلیفی نمیکرد که جامعه را دارای ولایت بکند، آیا این احساس تکلیف نکردن، ولایت خود او را هم مخدوش نخواهد کرد؟

و همین که در فکر نیست که دیگران را هم دارای ولایت کند، همین به فکر نبودن، ولایت او را ضعیف و مخدوش نکرده است؟

اینها مسائلی است که باید بحث کنیم. حالا من یکی دوتا از آنها را مطرح می کنم و وقتی که این بحث کامل شد خود شما این معنای مترقی عالی جالب خرد پسند قرآن فرموده حدیث گفته ولایت را، با آن معنایی که آدم تنبل از کار بگریز راحت طلب سهل گرای سهولت طلب ، پیش خودش تصور می کند مقایسه کنید تا ببینید تفاوت ره از کجا تا بکجاست....



کلمات کلیدی :
ادامه...
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 12:0 عصر

... و آیا اگر کسی خودش دارای ولایت بود اما در یک جامعه ای زندگی کرد که ان جامعه بی ولایت بود و او در مقابل بی ولایتی جامعه مسئولیت احساس نکرد همین عدم احساس مسئولیت ولایت خود او را هم مصدوم و خراب نمی کند؟

اینها یک چیزهایی است که شما مرد مسلمان و زن مسلمان مخصوصاً جوان مسلمان باید رویش فکر کنید، ممکن است من آنقدر فرصت و مجال نداشته باشم که تک تک اینها را شرح دهم و اگر بخواهم تک تک اینها را طوری شرح بدهم که مطلب بخوبی و بروشنی بیان شود و آنرا همه بفهمند لازم است که روی هریک از اینها ساعتها بحث کرد که متأسفانه وقت من آنقدر نیست ،اینست که من مطلب را به اختصار می گویم و دقت در آن و موشکافی در آن را بخود شما واگذار می کنم.

حالا می پردازم به اینکه اولا یک انسان دارای ولایت چگونه انسانی است؟ ثانیاً ما و جامعه و هیأت اجتماعی انسانهایی که یکجا جمع شده ایم چگونه باشیم تا دارای ولایت باشیم و در چه صورت دارای ولایت نخواهیم بود؟ درچه صورتی یک جامعه، یک جامعه ولیّ و متولی و موالی، بصورتی که اسلام دستور داده در می آید و درچه صورتی و در چه شرایطی از ولایتی که اسلام گفته محروم می ماند....



کلمات کلیدی :
ادامه کتاب ولایت
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 11:27 صبح

... مسئله ای که بعد از این پیش می آید این است که من و شما آیا دارای ولایت هستیم یا نه؟

ممکن است من و شما دارای ولایت باشیم اما آیا مجموعاً جامعه ما دارای ولایت هست یا نیست، ممکن است این سؤال پیش آید مگر این دو یکی نیستند و با هم فرق می کنند؟ در جواب باید گفت بله، اگر یک عضوی بخودی خود سالم باشد سالم بودن یک عضو اولا نه به معنای سالم بودن همه بدن است و ثانیاً یک عضو سالم اگر در یک بدن غیر سالم قرار گرفت نمی تواند همه محسنات یک عضو سالم را دارا باشد.

اول ببینیم که یک انسان با ولایت چه جور آدمی است تا بفهمیم آیا من و شما دارای ولایت هستیم یا نه؟ اگر چنانچه ثابت وروشن شد که من و شما دارای ولایت هستیم بعد باید ببینیم که جامعه چگونه باید باشد تا دارای ولایت باشد؟

هیچ مانعی ندارد که یک انسان دارای ولایت، در یک جامعه بی ولایت باشد (این سخنان در سال 1353 ایراد شده) البته منطورم از نظر خود ایده است که می گویم مانعی و اشکالی ندارد و گرنه خیلی هم اشکال دارد حالا باید به این مسئله پرداخت که وقتی کسی خودش دارای ولایت بود آیا دیگر مسؤلیتش تمام شده است؟ و همینکه خود او دارای ولایت شد ولو اینکه در جامعه محروم و عاری از ولایت زندگی می کند، آیا این زندگی میتواند یک زندگی مطلوب باشد؟  ...



کلمات کلیدی :
فضائل الشیعه
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 3:44 عصر

عبدالله عمر گفت: از رسول خدا صل الله علیه و اله در مورد علی بن ابیطالب علیه السلام سؤال کردیم. آن حضرت خشمگین شد و فرمود:

چرا عده ای به بدی یاد می کنند از کسی که مقام و منزلتش نزد خدا، همچون مقام و منزلت من است؟

آگاه باشید هر کس علی را دوست بدارد، مرا دوست می دارد و هر کس مرا دوست بدارد، خداوند از او راضی است و هر کس خدا از او راضی باشد، پاداشش را بهشت قرار می دهد .  بدانید، هر کس علی را دوست بدارد، از دنیا نمی رود مگر اینکه از حوض کوثر بنوشد و از درخت طوبی بخورد و جایگاه خود را در بهشت ببیند.  آگاه باشید، هر کس علی را دوست بدارد، نماز، روزه و شب زنده داری اش پذیرفته می شود و دعایش مستجاب میگردد.

فضائل الشیعه شیخ صدوق ، ص 19 حدیث اول



کلمات کلیدی :
ادامه کتاب
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 3:29 عصر

... خلاصه اگر بخواهند آن دو رویه و دو بعد و دو جانب ولایت را بر خود تحمیل بکنند لازم است که یک مرکز فرماندهی مقتدری در درون خود داشته باشند تا همه عناصر فعال و با نشاط این جامعه، نشاط فکری خود، نشاط عملی خود، فعالیتهای زندگی خود، دشمن کوبیهای خود و دوست نوازیهای خود را از آن مرکز الهام بگیرند، آن مرکزی که در بطن جامعه و متن جامعه اسلامی همه جناحها را اداره بکند و هر کسی را بکار لایق به شأن خودش مشغول بکند، از تعارضها جلوگیری و نیروها را به یک سمت هدایت بکند چنین مرکز و چنین کسی باید از سوی خدا باشد، باید عالم باشد، باید آگاه باشد، باید مأمون و مصون باشد. باید یک موجود تبلور یافته ای از تمام عناصر سازنده اسللام باشد باید مظهر قران باشد چنین کسی در فرهنگ اسلامی ما ولیّ نام دارد پس ولایت در جامعه اسلامی به آن دو صورتی که بیان شد ایجاب می کند که ولی در جامعه وجود داشته باشد این هم یک بعد و یک بدنه و یک رویه دیگر از ابعاد مسئله ولایت....



کلمات کلیدی :
خاطراتی از حضرت آیت الله خامنه ای
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 4:20 عصر

سادگی و خدمتگزاری

اطلاعات مهمی داشتم. گفتند بنی صدر آمده جبهه. رفتم. آنقدر تشکیلات و از این اتاق به آن اتاق داشت که پشیمان شدم. یعنی جنگ را اینها میخواهند پیش ببرند؟!  با ناراحتی رفتم پیش نماینده امام. 

دنبال رئیس دفتر و ... می گشتم برای هماهنگی .  در اتاق را که باز کردم، دیدم روی تخت سربازی نشسته و کارهایش را انجام می دهد. ساده و بی ادعا. آرامشش، آرامم کرد.                        حجت الاسلام شهید عباس شیرازی

جای پای باران ص 6 - نقل از کتاب پرتوی از خورشید ص 165



کلمات کلیدی :
ادامه کتاب
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 4:13 عصر

... جامعه اسلامی هم اگر بخواهد دشمنان را بجا و بموقع دفع بکند باید مرکزیت فرماندهی در آن حفظ شود و چنانچه یک جامعه می خواهد با دشمن خود بستیزد باید در آن واحد همه جناحهای این جامعه اسلامی با آن دشمن روبرو و مواجه بشوند و بطور هماهنگ ضربه محکمی  بر دشمن وارد آوردند و اینطور نباشند که هر جناحی به دلخواه خود بخواهد عمل کند که در اینصورت ماجرای آن سه نفری که به باغ انگور رفته بودن و ملا آنرا نقل کرده است بوجود می آید و دشمن با یک دسیسه چینی، کلک همه را خواهد کند ، همچنانکه این تجربه بارها در تاریخ و در تاریخ اسلام اتفاق افتاده است پس اگر جامعه اسلامی  بخواهد به موقع منافع را جذب و ضررها و زیانها را دفع کند، باید در داخل با یکدیگر اعضای ملایم و پیوسته ای باشند و در مقابل دشمن، حکم یک مشت واحد و دست واحدی را داشته باشند ...



کلمات کلیدی :
ادامه گفتار سوم کتاب ولایت
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 3:35 عصر

... اگر یک کلوخی یا یک سنگی از زیر پای یک کوهنورد در رفت کافیست که او را با مغز در اعماق دره صد متری و دویست متری و پانصد متری سقوط بدهد، در اینجا راه برای سالم ماندن همه افراد این است که کمرهای خور را با ریسمانی هرچه قویتر به یکدیگر ببندند، تجاذب داشته باشند، دست هم را بگیرند، همدیگر را گاهگاهی صدا بزنند که مثلا فلانی راه را گم نکردی، عقب نماندی، گرسنه نشدی، دقت کنند و ببینند که آیا بین آنها از لحاظ فکری، از لحاظ مادی ، از لحاظ شناخت حق و حقیقت ضعیفتر از دیگران وجود دارد که اگر هست همه بکوشند تا او را هدایت کنند، همه سعی کنند تا اینکه او را براه راست بکشانند خلاصه یک خانواده با اعضاء و افرادی صددرصد صمیمی.  این هم یک جلوه دیگر از جلوه های ولایت است که جامعه اسلامی آن را داراست.

جلوه دیگر از جلوه های ولایت که بسیار مهم و از همه مهمتر است و ضامن بقاء ولایت به معنای اول و دوم هم همین است این است که جامعه یک مرکز فرماندهی مقتدری در درون خود داشته باشد چون جامعه اسلامی حکم یک پیکر واحدی را باید داشته باشد که هم در داخل با یکدیگر متجاذب و متماسک باشند و هم در خارج مثل یک مشت واحد، و یک تن واحد، در مقابل جبهه های خارجی عمل کنند و این وحدت بدون تمرکز نیروی اداره کننده ممکن نیست و چنانچه بر هرگوشه ای از گوشه های جامعه اسلامی یک عاملی، یک قدرتی، یک قطبی حکومت بکند، اعضای این پیکر از یکدیگر جدا می شوند، در یک راه حرکت نمی کنند عینا مثل این می شود که ارگانیسم اعصاب اداره کننده انسان، دو دستگاه فرماندهی داشته باشد یکی مال طرف راست و یکی مال طرف چپ.  در این صورت برای انجام یک عمل واحد قسمتهای چپ و راست با هم، هم آهنگی نخواهند داشت و مثلا برای بلند کردن یک وزنه در حالیکه دست راست آماده است که اینبار را بردارد دست چپ بکلی تبدیل به یک مشت بسته می شود و به هیچ وجه حاضر نیست که بار را بردارد اینست که اگر سلسله اعصاب انسان از دو مرکز فرماندهی فرمان بگیرد وضع بدن مختل میشود و به هنگام انجام عمل و یا دفع دشمن وضع مسخره ای بخود میگیرد و از عهده دفع شر دشمن برنخواهد آمد. ...



کلمات کلیدی :
نا امیدی و امیدواری
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 3:13 عصر

مقاومت، فایده ای ندارد. ماندن در خرمشهر و آبادان، حتی اهواز و اندیمشک هم به معنای خودکشی است! این شهرها را دیگر باید از دست رفته تلقی کنیم.   نیروهای دفاعی باید در خرم آباد و روی ارتفاعات زاگرس مستقر شوند...

انها تفکرات بنی صدر بود که فرماندهی کل قوا را در دست داشت.

با تمام کمبودها و ناجوانمردی های داخلی، نیروهای مدافع، روحیه شان را از دست ندادند. بخصوص که می دیدند نماینده امام، آقا سیدعلی ، همراه دکتر مصطفی چمران با گروه های کوچک سه یا چهار نفره، به جنگ چریکی و پارتیزانی با دشمن مهاجم می پردازند.

شهرها خالی نشد. عراق که می خواست چند روزه خوزستان را تصرف کند و خودش را به تهران برساند، چهل - چهل و پنج روز در خرمشهر معطل ماند و حساب کار دستش آمد.

جای پای باران ص 4 نقل از سردار شهید شوشتری - کتاب پرتوی از خورشید ص 177



کلمات کلیدی :
گفتار سوم
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 3:9 عصر

بهشت ولایت

بسم الله الرحمن الرحیم

در زمینه بحث ولایت دو نکته قابل تذکر است اولا یک معرفی اجمالی از جامعه دارای ولایت وفرد دارای ولایت، ثانیاً یک نقش و دورنمایی از جامعه ای که در آن ولایت وجود دارد.  آنچه از تدبر در آیات قرآن و با استمداد و استنتاج از مبارزه اهل بیت در زمینه ولایت بدست آمد این بود که ولایت دارای چند بعد و چند جلوه است، یکی اینکه جامعه مسلمان، وابسته و پیوسته به عناصر خارج از وجود خود نباشد، و پیوستگی به غیر مسلم نداشته باشد و توضیح دادیم که پیوسته نبودن و وابسته نبودن یک حرف است و بکلی رابطه نداشتن یک حرف دیگر و هرگز نمی گوئیم که عالم اسلام در انزوای سیاسی و اقتصادی به سر ببرد و با هیچیک از ملتها و کشورها و قدرتهای غیر مسلمان رابطه ای نداشته باشد بلکه مسئله، مسئله وابسته نبودن و پیوسته و دنباله رو نبودن است، در قدرتهای دیگر هضم و حل نشدن و استقلال و روی پای خود ایستادن را حفظ کردن است.

جلوه دیگر و رویه دیگر از ولایت عبارت است از انسجام و اتباط بسیار شدید داخلی میان عناصر مسلمان یعنی یکپارچه بودن و یک جهت بودن جامعه اسلامی همانطوریکه در احادیث نبوی و غیر نبوی است که - مثل المؤمنین فی توادهم و تراحمهم کمثل الجسد اذا اشتکی بعضهم تداعی سائرهم بالسهر و الحمی - (نهج الفصاحه شماره 2712 ص 561) .  قریب به همین الفاظ  - کمثل البنیان - مثل مومنین، مثل یک پیکر واحد و یک عمارت واحدی است که با همدیگر باید پیوسته بهم، جوش خورده بهم و گره خورده بهم باشند و در مقابل دستهای دیگر در مقابل تعارض ها و دشمنیهایی که پیش خواهد آمد دست واحدی باشند که این مطلب از آیه - اذلة علی المومنین و اعزة علی الکافرین - (مائده ایه 54) استفاده میشود آیه دیگر از قرآن همین مطلب را بصورت واضح تری بیان کرده است  - محمد رسول الله والذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم (فتح آیه 29)  - وقتی در مقابل جبهه خارجی قرار می گیرند تو از آنها چیزی استوارتر، خلل ناپذیرتر، تأثرناپیرتر و نفوذ ناپذیرتر نمی بینی، اما درمیان خودشان بسیار با هم مهربانند چون جبهه بندی در داخل وجود ندارد و در بدنه ها و جناحهای پیکر عظیم اسلامی نفوذ ناپذیری و تأثر ناپذیری نیست بلکه به عکس همه روی هم اثر می گذارنند، همه یکدیگر را بسوی خیرو نیکی جذب می کنند ، همه یکدیگر را توصیه به پیروی هرچه بیشتر از حق می کنند، همه یکدیگر را به پافشاری هرچه بیشتر در راه حق و مقاومت هر چه بیشتر در مقابل انگیزه های شر وفساد و انحطاط سفارش می کنند، همه همدیگر را نگه می دارند و همانطور که قبلا مثال زدم مثل ده نفر کوهنورد کوهپیمای ورزیده که دارند بسوی پیچ و خمهای کوه می روند که اگر یک کلوخی یا یک سنگی از زیر پای یک کوهنورد در رفت کافیست که او را با مغز در اعماق دره صدمتری و دویست متری و پانصد متری سقوط بدهد ...



کلمات کلیدی :


 
 

شارژ ایرانسل

فال حافظ

Free counter and web stats