سفارش تبلیغ
صبا ویژن
http://up.p30room.ir/uploads/13696855421.jpg
جشن یهودیان - 1
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 12:3 صبح

قسمت اول...

جشن پوریم؛ رقص یهود در هولوکاست ایرانیان
از جشن پوریم چه می دانید؟ هولوکاست واقعی را یهودیان در کجا و علیه چه کسانی اجرا کردند؟ آیا از کشتار ده ها هزار ایرانی به دست یهودیان اطلاعی دارید؟ آیا روز "13 بدر" نوروز و خروج از خانه ها ریشه در قتل عام ایرانیان باستان دارد؟ با گزارش ویژه مشرق از پایکوبی صهیونیست ها در سالروز کشتار ایرانیان همراه شوید.

مشرق--به مناسبت روز سیزدهم فرودین و فرا رسیدن روز طبیعت و با توجه به استقبال مخاطبان از گزارش ویژه مشرق با عنوان   "جشن پوریم" که به زمینه های وقوع تاریخی این روز و چگونگی نحسی این روز برای ایرانیان پرداخته بود، نگاهی دوباره به این رویداد تاریخی مهم می اندازیم.
 
جشن «پوریم» یکی از سنت‌های قدیمی قوم یهود است که در دهه‌های اخیر و پس از تشکیل رژیم جعلی اسرائیل در سرزمین‌های اشغالی، رنگ و بوی متفاوتی به خود گرفته است. این به اصطلاح جشن که همزمان با سیزدهمین روز از سال جدید خورشیدی برگزار می‌شود، در حقیقت جشن و پایکوبی بر خون ده‌ها هزار نفر از مردم ایران است که با توطئه و دسیسه دو یهودی نفوذی در دربار خشایارشاه کشته شدند.






نتانیاهو در جشن پوریم - 1999

 

در کتاب عهد عتیق درباره این داستان آمده است: «شاه ایران زمین که در پایان جشن 180 روزه از باده نوشی بدمست شده بود، در هنگام بدمستی، شهبانو "وشتی" را می‌طلبد تا او را به اغیار بنمایاند. ملکه از این دستور گستاخانه شاه سر باز می‌زند و شاه خشمگین، او را از شهبانویی ساقط می‌کند و او را به دست جلاد می سپارد.

یهودیان که در سراسر ایران، نفوذ فراوان داشتند، جسارت‌شان به جایی رسیده بود که از دادن مالیات و خراج استنکاف می‌کردند و این استنکاف موجب شده بود که «‌هامان» صدراعظم خشایارشاه علیه آنان بشورد و آنان را در تنگنا قرار دهد و یا حتی دستور قتل برخی از آنان را صادر کند، البته یهودیان در برخی کتاب‌های خود می‌گویند: "مردخای" که پیشوای دینی یهودیان در عصر خشایارشاه بوده، وقتی حاضر به تعظیم در مقابل ‌هامان نمی‌شود، او و اتباعش مورد غضب‌هامان قرار گرفته و تهدید به مرگ می‌شوند.

یهودیان که به صورت غیررسمی در دربار شاه نفوذ داشتند، چاره می‌اندیشند و از این فرصت استفاده کرده و دخترکی یهودی به نام «اِستِر» را به عنوان ملکه و شهبانوی کشور به پادشاه معرفی می‌کنند و به او نیز توصیه می کنند که یهودی بودن خود را پنهان کند.



استر، دخترک یهودی که با پنهان کردن هویت یهودی اش، به دربار خشایارشاه راه یافت و مقدمات کشتار ایرانیان را فراهم کرد

 

 

فاحشه‌گری حلال در یهودیت

در سال 2010 یک خاخام یهودی در اسرائیل با اشاره به واقعه پوریم و استر، اعلام کرد جاسوسان زن سازمان موساد مجاز به انجام هر گونه عمل جنسی با دشمنان برای انجام ماموریت خود هستند؛ همانگونه که استر هویت یهودی خود را پنهان کرد و با یک دشمن ایرانی یعنی اخشورش (خشایارشاه) ازدواج کرد و با این کار ملت یهود را نجات داد.

 این مورد یکی از موفق ترین عملیات نفوذ زنان جاسوس یهودی در میان مقامات کشورهای دیگر به شمار می رود که با استفاده از زیبایی ظاهر و به خدمت گرفتن جذابیت های جنسی، توطئه های قوم یهود را اجرا کردند و می کنند.

شاه سست عنصر نیز وقتی زیبایی او را می‌بیند، شیفته او شده و او را به عنوان ملکه تمام ایرانیان برمی گزیند، بدون آنکه بداند او یهودی است و یا برادرزاده «مردخای» رهبر مذهبی یهودیان ایران است. اِستِر ملکه ایران می‌شود و با نقشه‌های «مردخای» عموی خود، صدراعظم خشایارشاه یعنی هامان را از تخت صدر اعظمی به زیر کشیده و بر دار می‌کند و به همراه 10 پسرش به مرگ محکوم می‌کند.


ضیافت شام استر برای هامان در حضور خشایارشاه

در این ضیافت استر خواستار مجازات هامان بدلیل دشمنی با یهودیان شد

نقاش: ژان ویکتور (قرن 17)


  

یهودیان حاکم بلامنازع دربار هخامنشی می‌شوند و البته آنان در برخی کتب خود آورده‌اند که ‌هامان در نزد مردخای توبه کرده است که تواریخ دیگر گواهی قتل وی توسط یهودیان را می‌دهند. یهودیان چون بر بلاد ایران حاکم شدند، از پادشاه، سه روز مهلت خواستند تا مخالفان پارسی و ایرانی یهودیان را بکشند و در این سه روز، بیش از 77  هزار ایرانی توسط یهودیان قتل عام شدند و در برخی نقل‌ها، این تعداد تا 500 هزار نفر نیز عنوان شده است.

از آن زمان تا کنون، این روز به عنوان "عید یهودیان" زنده نگاه داشته شده و هر سال یهودیان سراسر جهان در این روز مراسم مختلفی از قبیل روزه گرفتن، برپایی جشن و پایکوبی، نوشیدن شراب و افراط در مستی، دادن هدیه به یکدیگر و ... گرامی می دارند.


 


 

عید پوریم 2012

تل آویو  - بیت المقدس

اما در سرزمین های اشغالی، پوریم رنگ و بوی دیگری دارد که در ادامه و به تفصیل به آن پرداخته خواهد شد.

واقعه تاریخی؛ هولوکاست ایرانیان به دست یهودیان

در زمان خشایارشاه، یهودیان جزء اقلیت های مذهبی ایران بودند و همواره سعی در نفوذ در دربار شاه ایران داشتند. هامان صدراعظم خشایارشاه بدلیل نافرمانی یهودیان از دستورات و قوانین پادشاهی، از عدم پرداخت مالیات و سرپیچی از فرمان پادشاه این قوم ابراز نگرانی می کند و پادشاه را در جریان توطئه های یهودیان قرار می دهد و  از پادشاه می خواهد تا پیش از آنکه این قوم علیه تاج و تخت شاه اقدامی کنند، با توطئه این قوم مقابله کند.

مردخای رهبر یهودیان آن زمان ایران سرانجام با دسیسه های فراوان و فرستادن یکی از دختران یهودی به دربار، او را جانشین شهبانوی ایران که به جرم سرپیچی از دستور گستاخانه خشایارشاه برای نمایان کردن زیبایی های خود برای حاضرین در دربار شاه برکنار شده بود، می کند.



 مردخای و استر

نقاش: آرنت دی گلدر (قرن 17)



کلمات کلیدی : صهیونیست
جشن یهودیان - 2
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 12:2 صبح

قسمت دوم...



با ورود "استر" دخترک جوان زیباروی یهودی به دربار، مردخای به راحتی نقشه های شوم خود را بوسیله استر و اغوای شاه ایران اجرا می کند. هامان نیز شاه را از توطئه مردخای آگاه می سازد و پادشاه دستور بر دار کردن مردخای را صادر می کند. اما استر که به شدت بر روی شاه سست عنصر تسلط یافته بود، با خائن جلوه دادن هامان و اینکه وی توطئه کشتن شاه را در سر دارد، هامان را بر دار می کنند.




وشتی، شهبانوی ایرانی
وشتی از دستور خشایارشاه برای نمایان کردن زیبایی هایش برای مهمانان شاه خودداری کرد و به دست جلاد شاه کشته شد


نقاش: ادوین لانگ (قرن 19)



توطئه استر و مردخای با کشتن هامان پایان نمی پذیرد و  آنها حکم قتل هر 10 پسر هامان را نیز از پادشاه ایران می گیرند و در قدم بعدی 10 پسر هامان نیز کشته می شوند.

اوج دشمنی یهودیان با ایرانیان پس از کشتن هامان و 10 پسرش آنجا بیشتر آشکار می شود که استر و مردخای با کشته شدن پسران هامان نیز راضی نشده و اجساد آن ها را در شهر بر دار می کنند تا میان ایرانیان رعب و وحشت ایجاد کرده و ناگفته سرنوشت دشمنان و مخالفان یهودیان را به نمایش بگذارند.

هامان به جز این 10 پسر، یک فرزند دختر نیز داشت که پیش از کشته شدن، خود کشی می کند.

کشتار نیمی از جمعیت ایران

پس از کشتن هامان، یهودیان مهاجر ساکن در ایران که اینک در دربار نیز راه یافته بودند، به هجوم به شهرهای ایران، دست به قتل عام گسترده ایرانیان می زنند. در 127 استان ایران آن زمان، طی دو روز بیش از 77 هزار ایرانی - و به روایتی دیگر 500 هزار نفر - کشته می شوند.

در کتب مربوط به یهودیان از جمله کتاب استر، یهودیان به کشتار 80 هزار ایرانی اعتراف می کنند اما محققان مستقل این رقم را تا 500 هزار نفر ذکر کرده اند.

در آن زمان ایران نزدیک به 800 هزار نفر جمعیت داشته و با احتساب 500 هزار نفر، بیش از نیمی از جمعیت آن روز ایران به دست یهودیان قتل عام می شوند.







حمله به منازل فلسطینیان و غارت اموال آن ها

کشتار و غارت اموال از آموزه های استر بوده و ریشه در تاریخ یهود دارد



 یهودیان با حمله به خانه های ایرانیان، مردان، زنان و کودکان را به قتل رسانده و بنا بر برخی از متون موجود اموال آن ها را نیز غارت می کنند. اما یهودیان در متون خود تنها به قتل عام ایرانیان اعتراف کرده و هرگونه غارت اموال آنان را تکذیب می کنند و آن را از افتخارات خود می دانند...!!

آیا پوریم با سیزده فروردین ایرانیان ارتباط دارد؟

گفته می شود این کشتار در روزهای 13 و 14 ماه آدار اولین ماه سال جدید انجام می شود و روز دوم کشتار به اصرار استر به خشایارشاه برای از بین بردن دشمنان قوم یهود ادامه پیدا می کند. براساس متون تاریخی، نحسی روز 13 فروردین در میان ایرانیان و بیرون رفتن مردم از خانه ها ریشه در کشتار تاریخی ایرانیان داشته است.

* (در تقویم یهودیان دو ماه آدار اول و دوم در تقویم عبری وجود دارد که ماه آدار دوم آن مصادف با اسفند ماه و فروردین ماه خورشیدی است.)

پس از این قتل عام ایرانیان، یهودیان جشن و پایکوبی بر پا کرده و به شکرانه غلبه بر ایرانیان و ریختن خون دشمنان قوم یهود، آن را عید اعلام کرده و روزه می گیرند. مردخای از آن زمان به پیامبر این قوم و استر - دخترک فاسد یهودی که با تکیه بر این حربه به دربار شاه راه یافته بود - نیز به شخصیتی مقدس که مورد لطف خداوند است تبدیل می شوند. استر پس از آن کتابی می نویسد که تمام این وقایع را لطف و رحمت الهی و با اراده خداوندی توصیف می کند. این کتاب اکنون به کتاب مقدس یهودیان تبدیل شده است.





مقبره استر و مردخای یهودی در همدان


پوریم به معنای قرعه بوده و به اعتقاد یهودیان، این سرنوشت و تقدیر الهی بوده است و "قرعه" ای از جانب پروردگار برای لطف به قوم برگزیده یهود و نابودی دشمنان آن ها.


پوریم؛ عید یهودیان سراسر جهان

متاسفانه برخی از این تصاویر که در ادامه نیز آمده است مربوط به جشن ایرانیان یهودی در آمریکا می باشد.








پوریم از جمله اعیاد مهم یهودیان در سراسر جهان است. از سرزمین های اشغالی تا آمریکا و حتی یهودیان داخل ایران، به شیوه های مختلفی در این دو روز جشن می گیرند.










اوج این جشن ها در اسرائیل است. جایی که صهیونیست سرمست از کشتار ایرانیان، تا حد جنون شراب نوشیده و بد مستی یکی از سنت های مرسوم آنان در این روز است.








خاخام های یهودی نیز در این جشن ها مراسم ویژه ای برگزار می کنند. خاخام های صهیونیست با برگزاری جشنی، در نوشیدن شراب و رقص و پایکوبی با یکدیگر رقابت می کنند. معمولا  افراط در نوشیدن شراب در این روز به حدی است که قادر به راه رفتن نبوده و در خیابان های تل آویو و دیگر اراضی اشغالی، بیهوش و بی رمق به زمین می خورند.





در آموزه های تلمود یهودیان در یکی از بخش ها به صراحت به نوشیدن شراب تا حد سرمستی توصیه شده است:

"در روز پوریم هر فرد - یهودی - مکلف است به حدی - شراب - بنوشد که تفاوت میان "نفرین بر هامان" و "درود بر مردخای" را تشخیص ندهد."

 Megillah (7b): Rava said: A person is obligated to drink on Purim until he does not know the difference between "cursed be Haman" and "blessed be Mordechai" 




 کودکان اسرائیلی در جشن پوریم 2012 - بیت المقدس
 


خط و نشان صهیونیست های آدم خوار برای ایرانیان






از دیگر مراسمی که در عید پوریم اجرا می شود، رژه زامبی ها در اسرائیل است. در این رژه صهیونیست ها با گریم خود به شکل زامبی ها - آدم خوارها - اعضای مصنوعی از بدن انسان را به نشان خونخواهی و کشتار ایرانیان بر دهان می گیرند.

برخی از تصاویر این مراسم که قابل انتشار است در ادامه است.

 نوشیدن خون یا نوشیدنی به رنگ خون به عنوان نمادی از خونخواهی و خونخواری یهودیان نسبت به ایرانیان از جمله رسوم یهودیان در این روز است.







 



کلمات کلیدی : صهیونیست
روز جشن یهودیان
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 12:0 صبح

قسمت سوم...
پوریم در لس آنجلس؛ پایکوبی ایرانیان به افتخار هولوکاست هموطنانشان


متاسفانه ایرانیان پیرو دین یهود نیز بدون توجه به ریشه تاریخی این واقعه و کشتار ایرانیان و اینکه زنده نگاه داشتن آن تا کنون بیش از هرچیز توهین به ایرانیان بوده، این روز را در نقاط مختلف جهان جشن می گیرند.

کنیسه "نصح"، کنیسه ایرانیان یهودی مقیم آمریکاست که جمعیتی حدود 20 هزار نفری در لس آنجلس را تشکیل می دهند. کنیسه نصح از جمله مکان هاییست که در عید پوریم، جشن برپا کرده و ایرانیان با جمع شدن در این کنیسه، با پختن شیرینی، غذا، تهیه شراب و هدیه دادن به هم، کشتار ایرانیان باستان را به شادی می نشینند.



ایرانیان یهودی در کنیسه نصح لس آنجلس نیز پوریم و کشتار ایرانیان را جشن می گیرند

لینک اعلام برگزاری جشن پوریم 2012 در کنیسه نصح

http://www.08.net/08event/EventDetail.aspx?eid=a1fe18d5-5efe-4398-9069-2dd1ba369884


"هامان سوزان" و شیرینی "گوش هامان"؛ نمادهای درنده خویی قوم یهود

از دیگر مراسمی که یهودیان در این روز برگزار می کنند، مراسم "هامان سوزان" است. آن ها هامان - و ده پسرش - را نماد دشمنان قوم یهود دانسته و بطور سمبلیک در مراسمی، نمادی و یادبودی از هامان، وزیر الوزاری خشایارشاه را در آتش می سوزانند.

همچنین یهودیان با پختن شیرینی به نام "گوش هامان"، بر دار کردن وزیر ایرانی را جشن می گیرند.




خمیر این شرینی سه گوش از بذر خشخاش است و میان این شیرینی با آلو یا مربا پر شده است. این شیرینی بیشتر توسط یهودیان اشکنازی درست می شود، البته تعدادی از کلیمیان ایران هم به این شرینی علاقه مند هستند. اسم این شرینی گوش هامان است. یهودیان در جشن قتل عام ایرانیان، این شرینی ها را می خورند و همراه خوردن این شرینی شعری اهانت آمیز نسبت به ایرانیان و وزیرالوزاری ایرانی خوانده می شود.




شیرینی معروف به "گوش هامان"



پوریم در ایران


در داخل ایران نیز، اقلیت های یهودی که همواره مورد لطف و میزبانی ایران بوده اند، در این روز روزه گرفته و با پختن غذا و خیرات و برگزاری محدود جشن، عید پوریم را جشن می گیرند.

مقبره استر و مردخای در همدان از جمله مکان هاییست که یهودیان آن را عبادتگاه و زیارتگاه خوانده و مدت ها جشن های خود را در آن برگزار می کردند که با اعتراض مردم به اهانت آمیز بودن این جشن ها برای ایرانیان و برگزاری تجمعاتی در برابر مقبره استر و مردخای، همراه بوده است.




مقبره استر و مردخای دومین مکان مقدس یهودیان جهان که پس از اعتراض مردم همدان، نام "زیارتگاه" آن حذف شد


مقبره استر و مردخای، به ادعای یهودیان، پس از غصب مسجد الاقصی، دومین مکان مقدس این قوم به شمار می رود.

نتانیاهو مردم ایران را به پوریمی دوباره وعده داد
  
اما به جز مقدس بودن این روز برای یهودیان، با ظهور پدیده منحوس صهیونیسم، پوریم وجهی سیاسی نیز به خود گرفته و سران رژیم صهیونیستی گاه با اشاراتی به آن واقعه، تلویحا ایران و ایرانیان را به تکرار کشتاری مشابه تهدید می کنند.




 

در روزهای پایانی سال 1390 اتفاقی جالب در عرصه سیاست رخ داد. در 7 مارس، نتانیاهو در دیدار با اوباما نسخه‌ای از کتاب اِستِر (Esther  ) را به او هدیه داد.  کتاب استر (????? ????) یکی از بخش‌های عهد عتیق یا همان تورات است و از دیدگاه تاریخی این هدیه بسیار پرمعناست.

خبرگزاری رویترز به نقل از یک مقام اسرائیلی نقل می‌کند: نتانیاهو به باراک اوباما گفته است: «آن‌ها (ایرانی‌ها)، آن زمان هم می‌خواستند ما را نابود کنند.» یکی از قسمت‌های این کتاب می‌گوید: «... و یهودیان تمام دشمنان را با تیغ شمشیر و کشتار و نابودی درهم کوبیدند و آنچه را انجام دادند که دشمنان‌شان با آنان می‌کردند.» به گزارش رویترز، نتانیاهو با این هدیه، تلویحاً ایران را به نازی ها تشبیه نموده که طی مدعی هستند در جنگ جهانی دوم 6 میلیون یهودی را کشته اند.
2500 سال تهدید و کشتار؛ رمز پوریم

بسیاری از اعمال و سیاست های صهیونیست ها پس از 2500 سال از واقعه پوریم، همچنان حاوی نمادهایی از این کشتار بوده و یادآور روزی است که از هر 11 ایرانی، یک نفر به دست قوم یهود کشته می شود.




ایهود اولمرت در جمع کودکانی که پوریم را جشن گرفته اند



تهدیدهای مقامات اسرائیل، اهدای کتاب استر به اوباما در هنگام مذاکره در مورد ایران، تهدید به حمله به ایران به بهانه اینکه ایران قصد دستیابی به سلاح کشتار جمعی و نابودی اسرائیل را دارد و این توهم که کشورهای اسلامی تلاش می کنند با دستیابی به سلاح کشتار جمعی یهودیان را نابود کنند...اینها همگی یادآور توطئه های مردخای و زمزمه های استر با خشایارشاه در مورد ایرانیان و دشمنان آن زمان یهودیان بود که در نهایت به هولوکاست ده ها هزار نفری تبدیل شد.

مقایسه رفتار یهودیان با هولوکاستی که خود رقم زده اند و استفاده از هولوکاستی جعلی که مدعی هستند 6 میلیون یهودی طی دو سال کشته شده اند، نمایانگر اوج فتنه گری و پلیدی صهیونیست ها در رسیدن به اهداف شومشان در تسلط بر جهان است. آن جا که اجازه سخن گفتن درباره یکی داده نمی شود و دیگری به عنوان عیدی مقدس بزرگ داشته می شود؛ و هر دو در راستای هدفی بزرگتر است.


رمز پوریم


یکی از رمزهای پوریم، پس از پایان جنگ جهانی دوم نمایان شد.


فیلم رمزگشایی از پوریم

لینک دانلود


و همچنان سکوت ایرانیان و مقامات ایرانی، برگزاری جشن های پوریم - حتی در ایران - و رقص و پایکوبی صهیونیست ها بر خون ایرانیان ادامه دارد. هولوکاستی حقیقی که در سایه هیاهوی هولوکاست ساختگی صهیونیست ها نه تنها نادیده گرفته شده، بلکه به شکرانه این کشتار، هرساله جشن برپا می شود و تهدید ها تکرار می شوند.




منابع و مآخذ:

http://www.nessah.org/index.shtml

http://www.iranjewish.com/Essay/Essay_37_poorim.htm

http://www.herealittletherealittle.net/index.cfm?page_name=Bible-Code-Ten-Sons-Haman

http://hezare3.com/cgi-bin/mt/mt-search.cgi?blog_id=1&tag=esther&limit=20

http://www.csmonitor.com/World/Backchannels/2012/0307/Netanyahu-gives-Obama-the-Book-of-Esther.-Biblical-parable-for-nuclear-Iran

http://www.reuters.com/article/2012/03/06/us-usa-israel-gift-idUSTRE82500O20120306

http://www.haaretz.com/jewish-world/israeli-rabbi-honey-pot-sex-is-kosher-for-female-mossad-agents-1.317288

http://www.rajanews.com/detail.asp?id=120385

http://www.tabletmag.com/jewish-news-and-politics/63673/persian-gulf

http://www.iranjewish.com/essay/Essay82.htm

http://yahadut.persianblog.ir/post/51

http://www.chabad.org/holidays/purim/article_cdo/aid/2814/jewish/The-Purim-Drunk.htm

http://www.britannica.com/EBchecked/topic/483999/Purim

http://photoblog.nbcnews.com/_news/2011/03/18/6293692-jewish-holiday-of-purim-is-celebrated-in-israel?lite

http://www.biblegateway.com/passage/?search=Esther+8&version=NASB

http://www.biblegateway.com/passage/?search=Esther+9&version=NASB

http://www.08.net/08event/EventDetail.aspx?eid=a1fe18d5-5efe-4398-9069-2dd1ba369884
http://www.fardanews.com/fa/news/48142/%D8%AC%D8%B4%D9%86-%D9%BE%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%85-%D8%AA%D8%B1%D8%A7%DA%98%D8%AF%DB%8C-%D8%BA%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86

http://www.upi.com/News_Photos/gallery/Purim_Celebrations_in_Jerusalem/1646
http://sultanknish.blogspot.de/2012/03/ages-of-purim.html

 



کلمات کلیدی : صهونیست
پاسخ به چند شبهه
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 8:56 عصر

پاسخ آیت‌الله‌ صافی به چند شبهه عزاداری


آیت الله صافی گلپایگانی‌ به شبهاتی پیرامون فلسفه عزاداری برای حضرت سیّد الشهداء (علیه ‌السّلام) پاسخ دادند.

به گزارش شمال نیوز به نقل از حوزه، این مرجع تقلید در پاسخ به نامه ای پیرامون فلسفه عزاداری اباعبدالله الحسین(ع)، تاکید کردند: اگر عزاداری‌ها برای حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام نبود، همه چیز مُرده بود؛ این‌ها رمز حیات، حفظ سابقه، حفظ هویّت و میراث بزرگ فرهنگی است.


وی با اشاره به این که امام حسین علیه‌السلام به عزاداری ما نیازمند نیست بلکه ما به او نیازمندیم، یادآور شدند: ما به معرفت راه حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام و احیای مکتب آن حضرت و حرکت در این مسیر نیاز داریم.


معظم له هدف قرار دادن عزاداری‌ها و مراسم عاشورا را هدف قراردادن قرآن و عترت و همه انبیا و خوبی‌هاست دانسته و تصریح کردند: امام حسین(ع) شهید دیروز نبود و شهید همیشه جاودان است که به همه بشریت راه خوب‌زندگی‌کردن را آموختند.


متن نامه و پاسخ های آیت الله صافی گلپایگانی بدین شرح است:


بسمه تعالی


محضر مبارک آیت الله العظمی صافی گلپایگانی مدّظله


با سلام و تحیّت؛


چند وقتی است که نکاتی پیرامون فایده عزاداری برای امام حسین، ذهنم را مشغول کرده است که خواهش می‌کنم به آنها پاسخ دهید تا ابهامات بنده برطرف شود:


الف) عزاداری‌ و روزهایی از سال را سیاه‌پوشیدن و غمگین‌بودن آن هم به خاطر این‌که یک انسان خبیث در 1400 سال پیش، انسان خوبی را کشته و دیگر موضوع تمام شده است چه فایده‌ای دارد؟ امثال این واقعه بارها در تاریخ اتفاق افتاده است. آیا این همه اوقات خود را صرف عزاداری‌کردن‌ بی‌خردانه نیست؟ آیا حرف اهل سنّت که می‌گویند: «شیعیان مرده‌پرست هستند» درست نیست؟ آیا با سر و سینه‌زدن و راه‌اندازی دسته و هیئت، امام حسین زنده می‌شود؟


ب) هم‌چنین در جایی خواندم وقتی یک شخص غربی، در عزاداری شیعیان برای امام حسین، شرکت کرد از یکی از شیعیان پرسیده بود: «چه کسی این امام را کشته است؛ مسیحیان یا یهودیان؟» که وقتی با جواب منفی روبرو و متوجه شده بود که توسّط مسلمانان در 1400 سال قبل کشته شده است، متعجّبانه گفته بود: «خودتان طرف را کشته‌اید، بعد خودتان دارید برایش عزاداری می‌کنید؟ این کارهای شما و صدمه‌زدن به خودتان و کار و زندگی را رهاکردن بعد از 1400 سال چه فایده‌ای برای او دارد؟ و به چه درد شما می‌خورد؟» بفرمایید واقعاً فایده‌ی این همه عزاداری و کار را رهاکردن، برای ما و برای امام حسین چیست؟


پاسخ حضرت آیت الله صافی گلپایگانی:


بسم الله الرحمن الرحیم


علیکم السلام و رحمة الله


ج الف: ما اگر به این حادثه از چشم مقاصد و معانی بلند آن و مراتب عالی و مقامات ملکوتی انبیاء و اولیاء و درجات قُرب آنها به خداوند متعال نگاه کنیم و سخن بگوییم، باید مخاطبان آن مطالب کسانی باشند که یا ملائکه ملأ اعلی باشند و یا اگر ابناء بشرند هم‌ردیف و هم‌طراز آنها باشند، حضرت امام حسین علیه‌السلام را در عالی‌ترین مرتبه‌ی امامت که مثل حضرت ابراهیم خلیل علیه‌السلام پس از طیّ آن مقامات و درجات عالیه به آن نائل گردید بشناسیم و امام را در همان جایگاهی معرّفی کنیم که پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله او را به آن معرّفی نمود و خود با همین پایگاه بی‌مانند عاشورایی، اوج عظمت وجود خود را به جهانیان نشان داد و موقفی را اتّخاذ فرمود که صعود و پرواز به آن جز با بال‌های روح‌الأمینی و برتر میسر نیست.


شما می‌گویی: یک انسان خبیثی یک انسان خوبی را کشته، و سنّی مذهب‌ها را به نداشتن معرفت به عظمت خاندان پیغمبر صلی‌الله علیه و آله تا این حد متّهم می‌کنی! این‌که انسان خبیث، انسان خوب را می‌کُشد امری عادی است و بوده است.


در این حادثه، جایگاه شمر و ابن زیاد، سنان بن انس و یزید که حسین بن علی سبط پیغمبر و سیّد جوانان اهل بهشت را می‌کشند عنوان خبیث بر آنها به قدری کم معنی است که اگر خباثت همه خبیث‌ها را به یک نفر بدهند باز هم برای او کم است و عنوان انسان خوب بر حسین علیه‌السلام - کسی که جامع همه خوبی‌ها و کمالات انسانی و انسان اشرف و اجلّ و اکرم و اعز و اولی به خدا و پیغمبر است- عنوانی عادی و بسیار کم‌بها است.


شیعه، مرده‌پرست نیست. شیعه، زنده و زنده‌پرور است، چنان‌که تجلیل قرآن از انبیا، از ابراهیم و موسی و عیسی و صفا و مروه و حجر و مقام و بیت مرده‌پرستی نیست.


شیعه در تجلیل از حسین علیه‌السلام، از قرآن کریم و وحی الهی الهام گرفته و به هدایت‌ آن عمل می‌کند که آنها (مردگان) را بستایید و به هدایت آنها هدایت یابید؛ أُولئِکَ الَّذینَ هَدَى اللهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ. (سوره انعام، آیه190)


این موضوع تمام نمی‌شود، چنان‌که اسم ابراهیم و ملّت ابراهیم و مقام ابراهیم و اسم موسی و عیسی و روزها و یاد مواقف و مقامات آنها تمام نمی‌شود.


این برنامه‌ها، این سینه‌زدن‌ها و عزاداری‌ها اعلام وجود و نفی شرک، نفی استکبار، نفی استحقار و استضعاف است. این برنامه‌ها مثل اذان است، مثل أشهد أن لا اله الا الله و اشهد ان محمداً رسول الله است. مرده‌پرستی نیست. شما می‌گویید چی زنده می‌شود؟ این‌ها اگر نبود، همه چیز مُرده بود. این‌ها رمز حیات است، حفظ سابقه است، حفظ هویّت است و میراث بزرگ فرهنگی است.


(ب): این منطق و گفتاری که نقل کرده‌اید، از بی‌سوادی سازنده‌ی ساختگی این گفت و شنودها حکایت دارد و به قدری سطح این سخنان پایین و پایین است که انسان نمی‌داند چه بگوید! بسیار جاهلانه و عوامانه است.


امام نه در نبرد با مسیحیان و نه یهودیان و نه اهل مذاهب دیگر کشته شد. امام، آن وجود مجسّم حق‌خواهی و حق‌پرستی و ستم‌ستیزی و عدالت‌خواهی در نبرد بین حق و باطل و عدالت و ظلم و علم و جهل کشته شد.


او در میدان «إنّی لا أرى الموتَ إلّا سعادةً والحیاةَ مع الظالمین إلّا بَرَماً» و در راه نجات مستضعفان و احیاء دین کشته شد.


با تأسف فراوان تمام آن واقعه‌ی بزرگ و تاریخی و آن همه افتخارات و مواقف بزرگ که ایستادن و ایستادگی بر هر یک آنها کار نامدارترین رجال تاریخ است را در این خلاصه می‌کنید که مرد خبیثی، مرد خوبی را کشته است و به واقعه‌ای که امثال و نظائر آن همیشه و همواره اتفاق می‌افتد تشبیه می‌کنید؛ نه سوابق این حادثه را می‌گویید و نه آن مرد خبیث را می‌شناسانید و نه آن مرد خوب را تعریف می‌کنید؛ نه از حَسَب و نَسَبَش، نه از اخلاق و رفتار و سیره‌اش و نه از مسئولیت‌های بزرگی که مثل او بر عهده دارد می‌گویید!


چنان وانمود می‌کنید که شخصی عادی، زیدی را کشته و دعوایی شخصی بوده و طرفین دعوا به جان هم افتادند و این هزار و چهارصد سال پیش که نه، اگر دیروز و همین امروز چنین شخصی عادی کشته شود، عزاداری و این همه برنامه‌های وسیع و مجالس سخنرانی و ... برایش بیجا است.


نقل‌کننده‌ی این سؤال و جواب، اگر مغرض نیست، علل حادثه، رجال حادثه، سوابق یزید و بنی‌امیّه و دشمنی آنها با اسلام و جنایات بزرگ آنها را برای آن فرد غربی می‌گفت تا تصدیق کند که این حادثه که یک‌هزار و چهارصد سال پیش اتفاق افتاده، اگر چهارصد هزار قرن پیش هم اتفاق افتاده بود باید آن را بازگو کرد و به همه نسل‌ها رسانید.


این، مکتب است، مدرسه است، هویّت عالی و متعالی بشر است. تکریم انسان‌های والا و حق‌پرست است.


پهلوان این قیام و اقدام، فرد عادی نیست. آسمان، زمین، کهکشان‌ها و عرش و کرسی است. امام حسین علیه‌السلام است. او بود و خودش بود و تاریخ برای او همتا و هم‌طراز نشان نمی‌دهد.


یک آدم خوب همیشه هست و افرادش در کوچه و بازار بسیار و بی‌شمارند امّا کسی از آنها امام حسین علیه‌السلام نیست.


او فرد یگانه بشر است. باید فراموش نشود، باید درسش و مکتبش همیشه مطرح باشد. امام حسین علیه‌السلام به عزاداری ما نیازمند نیست بلکه ما به او نیازمندیم.


ما به معرفت راه او و رفتن در راه و احیاء مکتب او نیاز داریم. می‌خواهیم باشیم، می‌خواهیم با شرافت زندگی کنیم، می‌خواهیم ذلیل نباشم و در مقابل طواغیت و گردنکشان و متکبران سر خضوع و ذلّت فرود نیاوریم.


این عزاداری‌ها همه‌اش فائده است. همه‌اش انسان‌ساز است. عزاداری‌ها و مراسم عاشورا را هدف اعتراض قرار دادن، هدف قراردادن قرآن و عترت و همه انبیا و همه خوبی‌هاست.


مسأله، عظیم‌تر از این حرف‌هایی است که می‌گوییم. امام حسین علیه‌السلام شهید فضیلت و حقیقت در طول تاریخ است. او شهید دیروز نبود؛ او شهید همیشه جاودان است که به همه بشریت راه خوب‌زندگی‌کردن را آموخت. او الگو و اسوه برای همه آزادی‌خواهان جهان است. بلی، ‌حسین علیه‌السلام امام و رهبر همه آزادمردان در طول تاریخ است.


این است که حسین علیه‌السلام همیشه زنده است و مردمی که با حسین علیه‌السلام باشند، همیشه زنده و سرافراز و سربلند هستند. سلام الله علیک یا مولای یا ابا عبدالله روحی و ارواح العالمین لک الفداء

منبع: نورآسمان



کلمات کلیدی : شبهات
کتاب خواندم شیعه را نابود کنم، شیعه شدم!
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 12:28 صبح

کتاب خواندم شیعه را نابود کنم، شیعه شدم!


به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ «عصام العماد» استاد دانشگاه الازهر مصر، در جمع دانشجویان شرکت کننده در ضیافت اندیشه قرآنی، دانشگاه صنعتی همدان درباره اصول و اعتقادات وهابیت افزود: مهمترین و اساسی‌ترین اختلاف وهابیون و شیعیان بر سر امیرالمومنین (ع) است که این مساله در طول نسل‌های متوالی به صورت تقلیدی ادامه می‌یابد، اما من با شناخت و تحقیق فراوان درباره زندگی حضرت علی(ع) تغییر عقیده داده و شیعه شدم.

وی درباره شکل‌گیری فرقه وهابیت اظهار کرد: من معتقدم آمریکا و انگلیس حامیان وهابیت هستند و مشکل وهابیون این است که راه خود را گم کرده‌اند.

عصام العماد تصریح کرد: از اشکالات دیگر وهابیون این است که اهل‌بیت(ع) را به هیچ عنوان قبول ندارند و اگر کسی به اهل‌بیت(ع) علاقه ورزد از وهابیت طرد می‌شود.

وی درباره رابطه با خانواده وهابی خود ادامه داد: تلاش‌های فراوانی کردم که نظر آنان را نسبت به وهابییت تغییر دهم، اما متاسفانه موفق نشدم.

این وهابی شیعه شده خاطرنشان کرد: بیداری یعنی بصیرت و نگرش افراد قبل و بعد از بیداری تغییر می‌کند، این بیداری که در عربستان، بحرین و یمن ایجاد شده باعث به وجود آمدن همبستگی در بین جوامع آنان شده است.

عصام‌العماد بزرگ‌ترین اشتباه وهابیت را تفسیر اشتباه لغات عنوان و خاطرنشان کرد: با تفسیر اشتباه می‌توان قرآن را 180 درجه تغییر داد و مشکل محمدعبدالوهاب این بود که قرآن را بر اساس لغت‌نامه اعراب و نه بر اساس لغت‌نامه قرآنی تفسیر کرد و همان اشتباهی را کرد که خوارج با تفسیر اشتباه خود از قرآن کردند.

وی ادامه داد: اعتقاد وهابیت به شرک بودن توسل به بقاع متبرکه و حرم اهل بیت(ع) اشتباه در تفسیر کلمات وهابیت است، چراکه دشمنان درصدد بودند تا برای شیعه مشکلاتی را فراهم کنند و در این زمینه وهابیون به گمراهی کشیده شده و در کتاب‌های خود به جای خداشناسی به قبرشناسی رسیدند تا جایی که قبل از شیعه شدنم اینقدر در مورد این مسائل با سایرین صحبت می‌کردیم که من زمانی متوجه شدم به سمت مشکلات روانی حرکت کرده و اعتقادات اسلامی ما در حال گرایش به قبور است.

این مستبصر یمنی الاصل تصریح کرد: در وهابیت به قرآن توجه شده، اما به عمق و مفاهیم آن توجهی نمی‌شود.

وی گفت: کتابی از شیخ مفید درباره اهل بیت(ع) را به من سپردند و خواستند که نقد و تحلیل محکمی را برای این کتاب و مضامین آن بنویسم و معتقد بودند با نوشتن نقد بر این کتاب شیعه نابود خواهد شد، ولی من پس از مطالعه آن شیعه شدم.

عصام‌العماد بیان کرد: دلیل گرایش من به مذهب شیعه این است که شیعه از عمق اسلام برآمده است.
منبع: نورآسمان


کلمات کلیدی : وهابیت
حدیث نبوی در شهرهای آلمان
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 12:4 صبح
بسم الله الرحمن الرحیم

وزارت محیط‌ زیست آلمان که وظیفه زیباسازی فضای شهر را بر عهده دارد، در یکی از تازه‌ترین اقداماتش، حدیث نبوی «لبخند شما صدقه‌ای است که به برادرتان تقدیم می‌کنید» را در برخی از شهرهای بزرگ این کشور نصب کرده است  .  
 
حدیث نبوی 

این حدیث به زبان آلمانی بر روی تابلوها و بنرهای اماکن عمومی شهرهای بزرگ آلمان نصب شده و در زیر آن نام مبارک پیامبر اسلام صل الله علیه و آله نوشته شده است



کلمات کلیدی : اسلام
دست به دامان فتوشاپ
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 12:34 صبح

ربع پهلوی طلبان سرانجام دست به دامان فتوشاپ شدند 

چندین سایت متعلق به سلطنت طلبان در یک اقدام شاهکار انقلابی‌ برای آنکه به اصطلاح به صورت مستند نشان بدهند که تا چه اندازه رضا پهلوی در داخل ایران محبوبیت دارد با کمک نرم‌افزار فتوشاپ عکس او را بر روی یک اتوبوس متعلق به شرکت واحد تهران ، الصاق کردند
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، در پی‌ شکست فاحش رضا پهلوی در تشکیل سوپر شورای ملی‌، چندین سایت متعلق به سلطنت طلبان در یک اقدام شاهکار انقلابی‌ برای آنکه به اصطلاح به صورت مستند نشان بدهند که تا چه اندازه رضا پهلوی در داخل ایران محبوبیت دارد با کمک نرم‌افزار فتوشاپ عکس او را بر روی یک اتوبوس متعلق به شرکت واحد تهران ، الصاق کردند و آن‌ عکس جعلی را در سطح گسترده‌ای در سایت‌های خود برای قوت قلب به شاهزاده خود منتشر کردند و در توضیح عکس مدعی شدند که بیش از یک ساعت طول کشید تا پاسدار ها بیایند و در طول یک ساعت هزار نفر تجمع کرده و عکس را تماشا می کردند!
 
 

 
دقایقی بعد از انتشار این خبر در سایت ایران گلوبال و "پایگاه خبری حقوق انسانی‌ و اولیه بشر" سایت پارس دیلی نیوز این خبر را از خروجی خود حذف کرد ولی‌ خوشبختانه عکس(اسکرین شات) آن‌ موجود است و همچنین هنوز در موتور جستگوگر گوگل بقایای خبر محفوظ است.همچنین از صفحه اول پارس دیلی نیوز نیز به صورت ویدئو تصویر برداری شده است تا جای هیچ انکاری برای مسولان آن‌ سایت سلطنت طلب باقی‌ نماند. با کلیک در اینجا میتوانید ویدئو را نیز مشاهده کنید.
منبع: باشگاه خبرنگاران


کلمات کلیدی : منافقین
سازمانهاى پوشش دهنده اقشار کم درآمد
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 7:21 عصر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

ادامه مطلب قبل

ضرورت وجود سازمانهاى پوشش دهنده اقشار کم درآمد

در جامعه، چنانکه اشاره کردیم ضرورت دارد که مراکز عام المنفعه تأسیس شود تا اقشار کم درآمد که توان تأمین پاره‌اى از نیازهاى خود را ندارند از امکانات آن مراکز بهره‌مند شوند. به عنوان نمونه، باید مراکز درمانى ویژه‌اى براى درمان رایگان و رسیدگى به مستمندانى که توان پرداخت هزینه درمان و معالجات خود را ندارند در نظر گرفته شود، از این رو براى این منظور، در چارچوب قانون بیمه اجتماعى، بیمارستانهایى تأسیس شده است و در کشورهاى پیشرفته چنین مراکزى در سطحى گسترده مردم را پوشش مى‌دهند و افراد از پرداخت هزینه‌هاى درمانى خود معاف هستند و دولت موظّف است که هزینه‌هاى درمانى مردم را از طریق بستن مالیات و یا منابع ملّى تأمین کند.

طبیعى است که وقتى نظام مالیاتى براى تأمین بخشى از بودجه دولت و از جمله تأمین هزینه‌هاى بیمه‌هاى اجتماعى و درمانى شکل گرفت، طبق قانون مردم ملزم به پرداخت مالیات هستند و بخصوص در کشورهاى پیشرفته روشهاى پیچیده‌اى به کار گرفته مى‌شود که کسى نتواند از پرداخت مالیات شانه خالى کند. گرچه منافع و فواید مالیات متوجّه مالیات دهنده نیز مى‌شود ولى بخصوص براى اقشار کم درآمد و آسیب پذیر جامعه این امکان فراهم مى‌آید که در پرتو نظام مالیاتى از خدمات رایگان بیمه‌هاى درمانى و اجتماعى بهره‌مند شوند. اما آیا بهتر این است که این کارها به مردم واگذار شود و آنها با میل و رغبت و داوطلبانه به انجام کارهاى عام المنفعه دست زنند و خود به تأسیس مراکز درمانى اقدام کنند تا بیماران از خدمات آنها برخوردار شوند، یا این‌که دولت با الزام و اجبار از مردم مالیات بگیرد و به ساختن مراکز درمانى اقدام کند و اقشار کم درآمد را از خدمات رایگان بهرمند سازد؟ بى شک شکل اوّل بهتر و مطلوبتر است و از این جهت در فلسفه احکام اسلامى به آن توجّه شده و در مقام تشریع احکام نیز مدّ نظر قرار گرفته است. در اسلام توصیه شده که مردم داوطلبانه بخشى از اموال خود را صرف کارهاى عام المنفعه کنند و با رضا و رغبت دیگران را از مال خویش بهره‌مند سازند، چون در این صورت هم ارزش اختیارى عمل حفظ مى‌شود و افراد به کمال نفسانى و ثواب اخروى دست مى‌یابند و هم نیازمندى‌هاى جامعه تأمین مى‌شود. اما اگر با اکراه و الزام مجبور به پرداخت بخشى از مال خود شوند، ارزش اختیارى عمل از دست مى‌رود و ثواب و کمالى براى آنان ثابت نمى‌شود.

از جمله اقدامات خیرخواهانه و داوطلبانه مردم مسلمان و خیّر ما، در طول تاریخ، موقوفاتى است که همواره منافع کلانى براى جامعه ما داشته است و شاید بتوان گفت که حتّى روستایى در این مملکت وجود ندارد که در آن موقوفه‌اى نباشد تا مردم از منافع آن بهره‌مند گردند. اما با وجود والایى و قداست و ارزش این عمل خداپسندانه، متأسفانه در سالهاى اخیر مسأله وقف رو به افول نهاده است و مردم کمتر اقدام به تأسیس موقوفات مى‌کنند. بعلاوه، ما موقوفات فراوانى داریم که یا فراموش شده‌اند و یا بهره بردارى صحیحى از آنها نمى‌شود. بى تردید اگر وقف زنده مى‌شد و جایگاه آن بازشناخته مى‌شد، بسیارى از نیازمندى‌هاى دولت مرتفع مى‌شد و نیز اگر موقوفات تجدید مى‌گشت، بار سنگینى از دوش دولت برداشته مى‌شد؛ در پرتو آن مردم نیز به ثواب بیشترى دست مى‌یافتند. وقتى مردم با میل و رغبت به کار خیرى دست زنند و هر قدر از اختیار و آزادى عمل بیشترى در انجام کار خیر برخوردار باشند، ثواب بیشترى مى‌برند.

عرض کردیم در آن بخشهایى که انحصارى دولت نیست، اصل این است که مردم امور را داوطلبانه به دست گیرند و نیازهاى اجتماعى را خود برطرف سازند و کارها به خود مردم واگذار شود، اما اگر مردم اقدام نکردند و در حدّ کفایت نیازهاى اجتماعى داوطلبانه تأمین نشد، دولت موظّف است که با تمهیدات ویژه و وضع و اجراى قوانین الزامى مردم را مجبور به پرداخت مالیات و تأمین هزینه نیازمندى‌هاى اجتماعى کند.

نظریه سیاسی اسلام، ج 2 ص 50 - 49



کلمات کلیدی : نظریه سیاسی اسلام
دخالت انگلیس در مرگ 10 میلیون ایرانی - 1
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 2:15 عصر

بازخوانی وضعیت ایران در سال‌های 1919-1917 میلادی

مستندات دخالت انگلیس در مرگ 10 میلیون ایرانی منتشر شد

نقل قول:

خبرگزاری فارس:" قحطی بزرگ "عنوان کتاب مستندی درباره قحطی سال‌های 1919-1917 میلادی در ایران است که به تاوان آن بیش از 10 میلیون ایرانی به کام مرگ کشیده می‌شوند.


به گزارش خبرگزاری فارس، در مقدمه این کتاب آمده است: در سال 1914 تا پایان 1915 میلادی انگلیسی ها، روس ها و ترک ها بی طرفی ایران را در جنگ جهانی اول نقض کردند و بریتانیا و روسیه برای تقسیم جدید ایران به توافقی پنهانی رسیدند. با وقوع انقلاب روسیه ارتش این کشور در ایران از هم پاشید و نیروهای روسی خاک ایران را ترک کردند. به این ترتیب مجال تسلط بر تمام ایران برای انگلستان مهیا شد. انگلیسی ها تا ژوئیه 1918م ایران را به اشغال خود درآوردند و بعد از سه سال و نیم با بر تخت نشاندن ارثیه شوم خود (رضاخان پهلوی) سالهای ننگین و سیاه حضور خود را به درازا کشیدند. یکی از مصائبی که به دلیل حضور نیروهای انگلیسی بر ایرانیان می رود، فاجعه قحطی سالهای ( 1919-1917م) مقارن با (1298-1296 هجری شمسی) است، که در سراسر کشور به وقوع می پیوندد و به تاوان آن بیش از 10 میلیون ایرانی به کام مرگ کشیده می شوند. قحطی، زمانی اتفاق می افتد که سراسر ایران در اشغال نظامیان انگلستان است، اما آنها نه تنها هیچ کاری برای مبارزه با قحطی و کمک به مردم ایران نکردند، بلکه عملکرد شان اوضاع را وخیم تر کرده و سبب مرگ میلیون ها نفر می شود. درست زمانی که مردم ایران به دلیل قحطی نابود می شدند، ارتش بریتانیا مشغول خرید مقادیر عظیمی غله و مواد غذایی از بازار ایران بود و با این کار هم افزایش شدید قیمت مواد غذایی را سبب می شد و هم مردم ایران را از این آذوقه محروم می کرد. جالب‌تر این که انگلیسی ها حتی مانع واردات مواد غذایی از آمریکا، هند و بین النهرین به ایران می شدند. به علاوه در زمان قحطی، انگلیسی ها از پرداخت پول درآمدهای نفتی ایران استنکاف ورزیدند. به این ترتیب مردم نگون بخت ایران بزرگترین قربانیان بی نشان جنگ جهانی اول می شوند. اما متاسفانه تا امروز آنگونه که شایسته است به بازخوانی آن دوران و کشف حقایقی که منجر به بروز آن شد، پرداخته نشده است. " قحطی بزرگ " عنوان کتاب مستندی است درباره این رخداد تاریخی که موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی به چاپ رسانده است. یافته های این کتاب به نقل از نویسنده آن بسیار شگفت انگیز است و در داوری تاریخی ما تحول بزرگی ایجاد خواهد کرد. معرفی کتاب: قحطی سالهای( 1919-1917 م )که در ایران رخ داد و به مرگ میلیونها ایرانی منجر شد دستمایه کتابی است تحت عنوان قحطی بزرگ که از میان صدها سند موجود در آرشیو وزارت امور خارجه آمریکا توسط یک پژوهشگر ایرانی مقیم این کشور گردآوری شده است. این کتاب در 235 صفحه و 7 فصل به بررسی این رخداد تاریخی و علل و عوامل ایجاد آن می پردازد. آقای محمد قلی مجد با تکیه بر اسناد، مدارک، گزارشهای آرشیو وزارت خارجه آمریکا و نیز اخبار، اطلاعات و گزارشهای موجود در روزنامه های آن دوران به ویژه روزنامه رعد و ایران همچنین خاطرات افسران و فرماندهان انگلیسی حاضر در ایران در زمان جنگ جهانی اول پرده از اسرار روزهای سختی بر می دارد که در آن میلیونها ایرانی قربانی سیاست های استعمار پیر انگلستان می شوند. در این پژوهش که با ترجمه محمد کریمی در پیش روی علاقمندان به تاریخ معاصر ایران قرار گرفته است. سالهای سخت حضور انگلستان در ایران از زاویه جدیدی به نمایش در آمده است. از دیگر نکات جالب توجه درباره این کتاب می توان به مشکلات نویسنده برای چاپ آن اشاره کرد وی بیان می کند که :"به رغم اهمیت این کتاب و یافته های پژوهشی کاملاً مستند و معتبر آن، من با دشواری بزرگی برای چاپ آن مواجه شدم. بسیاری از ناشرین دانشگاهی آمریکا حتی حاضر نشدند این کتاب را تورق کنند. تجربه من با انتشارات دانشگاه کرنل بسیار روشنگرانه است. این بنگاه انتشاراتی در سال گذشته کتابی دربار? نسل کشی در رواندا چاپ کرده بود که بسیار شهرت یافت. ولی همین ناشر حاضر نشد حتی کتاب من را ببیند. این نشان می دهد که ناشر فوق به کتابی علاقه دارد که نسل کشی آفریقائیان سیاهپوست به وسیله سایر آفریقائیان را نشان دهد ولی نمی خواهد کتابی را منتشر کند مشتمل بر اسنادی که نسل کشی مردم ایران را به وسیله اروپائیان سفیدپوست (انگلیسی ها) نشان می دهد. " این کتاب برای نخستین بار، بهار1387در 7 فصل تالیف شده است که به طور جداگانه به بیان آنها می پردازیم: فصل اول(مقدمه): این فصل به طور خلاصه به مطالبی که در فصل های بعد به تفضیل آمده اشاره می کند. فصل دوم( قحطی بزرگ 1919-1917؛ گزارش مستند): به بازخوانی آن روزها می پردازد و با استفاده از گزارش ها و سندهای موجود وضعیت مردم شهرها و روستا ها را شرح می دهد: آغاز کمبود مواد غذایی- پائیز 1916م: این موضوع در گزارش های ارسالی از کنسول آمریکا به وضوح قابل مشاهده است. جفرسون کفری، کاردار موقت آمریکا در گزارشی به تاریخ 9 اکتبر 1916 می نویسد: " تأمین مواد غذایی در تهران دارد به مشکلی جدی تبدیل می شود؛ به خاطر کمبود مواد غذایی از هر نوع، به ویژه گندم،جو،کاه و یونجه، قیمت ها به شکلی غیر عادی بالا رفته است و فقرا به شدت در رنجند. صف های طویل جمعیت، ساعت ها بیرون نانوایی ها منتظر می شوند تا شاید نانی با کیفیت بسیار نازل و قیمتی بسیار گزاف بخرند. نانواها از جو و جایگزین های گوناگون دیگر به جای گندم برای درست کردن نان استفاده می کنند". آنچه سندهای تاریخی بدان گواهی می دهند، این است که تابستان 1917 ایران در آستانه قحطی قرار داشت که برداشت محصول آن سال تنها وقفه ای کوتاه در آن ایجاد کرده بود. جان لارنس کالدول وزیر مختار وقت آمریکا در ایران در گزارشی با عنوان" فقر و رنج در ایران" به تاریخ 4 اکتبر 1917 می نویسد:" کمبود مواد غذایی، خصوصاً گندم و انواع نان، سراسر ایران خصوصاً مناطق شمالی، حاشیه ای و نیز تهران را چنان در بر گرفته است که پیش از آغاز زمستان، فقر و رنج وسیعی پدید آمده است. تردیدی نیست که زمستان امسال مرگ و گرسنگی چند برابر خواهد شد، حتی در این موقع از سال، قیمت ارزاق به بالاترین حد خود طی چندین سال گذشته رسیده و کمبود غله و میوه جات حقیقتاً هشدار دهنده است". این گزارش ها نشان می دهد، اژدهای مخوف گرسنگی برای بلیعدن مردم گرسنه و رنجور ایران خود را مهیا می کند، اما در ادامه می بینیم با وجود آنکه این قحطی قابل پیش بینی بوده است، تا چه اندازه نا کارآمدی دولت مستقر و سیاست های انگلستان در عمق بخشیدن به رنج مردم این دیار موثر بوده است. با بالارفتن غیر عادی نرخ انواع مواد غذایی و سوخت، اوضاع مردم فقیر رو به وخامت می گذارد و به این ترتیب لایه های زیرین این حادثه کم کم جلوه گر می شود. فصل دوم کتاب به روایت شاهدان عینی حوادث آن سالها، وضعیت رقت آور مردمی را شرح می دهد که گرسنگی تاب و توان آنها را ربوده و منزلت و شأن انسانی آنها را به مخاطره انداخته بود. سرلشکردنسترویل، فرمانده"دنسترفورس"- نیروهای انگلیس مهاجم به ایران در بهار 1918 - در تشریح سفر خود به انزلی در ژانویه 1918 می نویسد:" تا به اینجا نشانه های قحطی فراوان بوده و ما به کرات شمار زیادی از افراد فقیر، ژنده پوش و گرسنه را که تاب و توان از دست داده اند، در کنار جاده دیده ایم." دست نوشته های دنسترویل پرده از چهره غم انگیز شهر همدان برداشته و برای بخش بزرگی از مردم مرگ را ناگزیر می داند. با خواندن این سطور، آنچه به ذهن خواننده متبادر می شود، این است که چگونه در کشور حاصلخیزی چون ایران کمبود مواد غذایی به رنج مردمانش منتهی می شود و تکلیف گندم و برنجی که کشاورزان از دل تیره خاک به ثمر می رساندند، چه شده است؟ دیگر آنکه به حقیقت چه رفته است بر مردم آن روزگار در تنگنای گرسنگی و راز سکوت تاریخ در برابر رنج طاقت شکن ایرانیان سالهای 1917 تا 1919 چیست؟ شب فقر و گرسنگی بر بسیاری از شهرهای بزرگ و کوچک ایران گسترده می شود و در دالان هول انگیز خویش مرگ هدیه می دهد. آنچه از گزارش های نگاشته شد? شاهدان از آذربایجان، غرب ایران، همدان، شیراز،خراسان آن روزگار و... به دست می آید، بیانگر رخداد غم باری است که در حین برانگیختن اندوه، ذهن را در گیر سوالات پیچیده ای می کند. داناهو افسر شناخته شده اطلاعات نظامی انگلستان و نماینده سیاسی آن دولت در غرب ایران در سالهای 1918 و 1919 درباره قحطی درغرب ایران اینگونه می نویسد: " اجساد چروکیده زنان و مردان، پشته شده و در معابر عمومی افتاده اند. در میان انگشتان چروکیده آنان همچنان مشتی علف که از کنار جاده کنده اند و یا ریشه هایی که از مزارع در آورده اند به چشم می خورد؛ با این علفها می خواستند رنج ناشی از قحطی و مرگ را تاب بیاورند. در جایی دیگر، پابرهنه ای با چشمان گود افتاده که دیگر شباهت چندانی به انسان نداشت،چهار دست و پا روی جاده جلوی خودرویی که نزدیک می شد می خزید و در حالی که نای حرف زدن نداشت با اشاراتی برای لقمه نانی التماس می کرد...". محمد علی جمال زاده تلفات وحشتناک شیراز را این طور روایت می کند: "جنگ اول جهانی در آستانه اتمام بود[ پائیز 1918] که در دل شبی تاریک و هولناک سه سوار ترسناک که هر کدام شمشیر و شلاقی به بر داشتند به آرامی از دیوارهای شهر عبور کردند و به آن وارد شدند. یک سوار نامش" قحطی" دیگری" آنفلوانزای اسپانیایی" و آخری" وبا "بود. طبقات فقیر، پیر و جوان، همچون برگ پائیزی در برابر حمله این سواران بی رحم فرو می ریختند. هیچ غذایی پیدا نمی شد، مردم مجبور بودند هرچه را که می توانستند بجوند و بخورند. به زودی گربه و سگ و کلاغ را نمی شد یافت. حتی موش ها نسلشان بر افتاده بود. برگ، علف و ریشه گیاه را مانند نان و گوشت معامله می کردند. در هر گوشه و کنار، اجساد مردگان بی کس و کار پراکنده بود. بعد از مدتی مردم به خوردن گوشت مردگان روی آوردند...". نکته جالب توجهی که در کتاب به چشم می خورد، تأکید کتاب بر نقش منجیگرایانه آمریکا در سالهای قحطی در ایران است. آمریکا در دقیقه های پایانی جنگ وارد میدان شد و توانست با هنرمندی و سیاستی خاص به برنده اصلی آن تبدیل شود. او در ایران با حرکت های به ظاهر زیبا و نوع دوستانه اما فریبنده تلاش کرد در ذهن مردمانی که از بیگانگان جز فلاکت و بدبختی چیزی ندیده بودند برای خویش جایگاهی پیدا کند تا با مقبولیتی نسبی به عرصه استثمار کشورهایی همانند ایران که درآن روزگار علاوه بر استعمار که به غارت اموال و ثروت های ملی شان مشغول بود، بی کفایتی دولتمردانشان راه را برای بازگشت به مرزهای عقب ماندگی و بدبختی هموارتر کرده بود، قدم بگذارد. چنانچه در سالهای بعد نقاب از چهره این استعمار نو ظهور افتاده و حقیقتی تلخ در پیش چشمان تاریخ جلوه گر شد و همگان دیدند چگونه پایه های ماندگاری خویش را بر خون میلیونها انسان بی گناه بنا نمود. کنسول آمریکا در تبریز- گوردن پادوک- در تلگرامی به تاریخ 19 ژوئیه 1917 اینگونه گزارش می کند:" کمیته امداد از من خواسته که اطلاع دهم، تعداد بینوایان در ارومیه افزایش و کمک های ارسالی از دیگر کشورها کاهش یافته است. کمک های فوری بیشتر مورد نیاز است". او در ژوئن 1917نیز چنین گزارش می دهد:" کمیته امداد از وجود 40000 پناهجو، قیمت های بالا و نرخ برابری اندک ارزی خبر داده است. برای دوازده ماه آینده 800 هزار دلار مورد نیاز است. همه پول ها خرج شده و اقلام غذایی مورد نیاز باید تابستان خریداری شود." سرانجام پس از برداشت محصول در سال1919 شب نقمت و تیره روزی رو به زوال رفت و طلیعه حیات دوباره در جغرافیای امید مردم درد کشیده و رنجور ایران دمیده شد. هر چند زمان زیادی لازم بود تا آثار این طوفان سهمگین از پیکر این سرزمین از نفس افتاده پاک شود. فصل سوم:)قتل عام حقیقی؛ کاهش جمعیت ایران،1919-1914م) این فصل از کتاب به طور کامل به بررسی میزان جمعیت ایران در سال1914و 1919یعنی قبل وبعد از دوران قحطی می پردازد: با نگاهی به جمعیت ایران در این سالها به خوبی می توان فهمید که چگونه درزمانی کوتاه داس قحطی و گرسنگی مردم ایران را درو کرده است. هرچند ادعاهای برخی نویسندگان روس پیش از جنگ جهانی اول و برخی آثار انگلیسی ها در دهه های شصت و هفتاد مبنی بر این است که جمعیت ایران پیش از جنگ جهانی اول تنها 10 میلیون نفر بوده است، اما دلایل و مستنداتی وجود دارد که نشان می دهد ایران در سال 1914 م دارای 20 میلیون نفر جمعیت بوده است. به عنوان مثال طبق اسناد آمریکایی، در سال 1914 جمعیت ایران 20 میلیون نفر بود که در سال 1919 به 11 میلیون نفر کاهش یافت، توجه بفرمایید، یعنی حدود ده میلیون نفر از مردم ایران از گرسنگی و بیماری های ناشی از کمبود مواد غذایی و سوءتغذیه مردند. در اسناد آمریکایی مدارک مستندی درباره این تراژدی بزرگ انسانی وجود دارد. چهل درصد از مردم ایران طی دو سه سال قلع و قمع و نابود شدند و 36 سال بعد یعنی سال 1956 بود که ایران توانست مجددا به جمعیت 20 میلیونی سال 1914 برسد. راسل در گزارشی درباره روابط ایران و روسیه - 11 مارس 1914 - چنین می نویسد:" ایران به وسعت اتریش، آلمان و فرانسه و جمعیت آن 20000000 نفر است. همچنین در گزارشی به تاریخ 14 ژوئن 1914 درباره نتایج چشمگیر آرای انتخابات مجلس به نیز به " اهمیت مبارزه انقلابی کنونی 20000000 آریایی ایرانی" اشاره می کند." نتایج انتخابات 1917 که برای دوره چهارم مجلس برگزار شد، روشن می سازد، جمعیت تهران دست کم چهار صد هزار نفر بوده که در سال 1920 م به 200 هزار نفر کاهش یافته بود. دیگر دلیل بر اثبات جمعیت ایران آنکه قحطی در این دوران به شدت صنعت فرش ایران را تحت تأثیر قرار داد؛ به دلیل از بین رفتن تعداد زیادی از مردم این صنعت با کمبود شدید نیروی کار و افزایش دستمزد کارگران به بالاترین نرخ در جهان مواجه شد. بنابراین تاریخ ایران پس از این واقعه را نمی توان بدون توجه به این قحطی درک کرد و به سختی می توان نمونه های مشابه تاریخی برای آن یافت. نکته بسیار روشن آن است که ایرانِ بی طرفِ نگون بخت، بزرگترین قربانی جنگ جهانی اول بود و این در حالیست که هیچ یک از طرفین متخاصم تلفاتی در این ابعاد نداشتند. فصل چهارم(تخریب و غارت به دست روس ها): هرچند فصل چهارم کتاب به صغری، کبری چیدن های انگلستان وآمریکا به منظور شریک تراشی برای جنایات انگلستان در سالهای قحطی ایران و حتی انگشت اتهام گرداندن به سوی روس ها و دموکرات های ایران می گذرد، اما فصل پنجم با ارائه اسناد و مستندات، راز نهفته در گرسنگی مردم کشورمان را بر ملاء می سازد و نقش اصلی انگلستان را در حوادث آن سالها به وضوح نشان می دهد. انگلستان ابتدا قحطی بوجود آمده را متوجه ارتش روسیه و در ادامه متوجه دموکرات ها و محتکرین می کند. گرچه ارتش روسیه در هنگام خروج از ایران نسبت به غارت و چپاول مردم کوتاهی نکرد و در این نمایش غم انگیز نقش خود را به خوبی ایفاء کرد؛ اما رویدادها اذعان دارند که تا دو سال پس از خروج ارتش روسیه از ایران طوفان گرسنگی جان مردم را در می نوردید و در بلادی همچون جنوب و شرق ایران که هرگز پای روس ها بدان نرسیده قحطی قصه هر صبح و شام مردم است. با این همه طرح اصالت نقش فاجعه بار بریتانیا در قحطی بزرگ، به معنی پاک کردن دست روس ها نیست؛ در این میان گوشه هایی از بازی ارتش روسیه در نمایشی که گرسنگی و فلاکت را سهم مردم ایران ساخت خواندنی است و روایت گر این حقیقت است که هرگز بیگانه ای پا به این سرزمین نگذاشت، مگر آنکه با خویش سوغات رنج و سختی آورده باشد. داناهو درباره قحطی در همدان می نویسد:" یکی از دلایل موثر در قحطی همدان رفتار نا معقول ارتش روسیه به هنگام اشغال این منطقه است. آنها محصول در حال رشد گندم و جو را تخریب کرده و غله ای را هم که نمی توانستند مصرف کنند یا ببرند، بی دلیل نابود کردند. محصول همدان حدوداً تا هفته اول ژوئیه برای برداشت آماده نیست. از این رو در ماه می، انگلیسی ها حدود نود روز با مشکل تغذیه جمعیتی گرسنه روبرو بودند....



کلمات کلیدی : انگلیس
دخالت انگلیس در مرگ 10 میلیونی ایرانی
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 2:15 عصر

قسمت دوم

آنها مجبور نبودند چنین کنند اما شفقت و تدبیر دست به دست هم داد تا ضرورت مبارزه با اهریمن کمبود غذا که به سرعت از جمعیت می کاست، رخ نماید". روزنامه های ایران نیز شرح آنچه روس ها بر سر این سرزمین آورده بودند را اینگونه می نویسند؛ روزنامه ایران 31می 1917: " طی ایام گذشته از روستائیان اطراف تهران شکایاتی واصل شده مبنی بر اینکه قشون روس به تاراج این مناطق مشغول بوده و شترها و قاطرها و خرها و دیگر اموال زنده روستائیان را به یغما می برند. این امر مردم را به زحمت و سختی انداخته است، زیرا دیگر وسیله ای در اختیار ندارند تا با آن غله و میوه خود را به بازار عرضه کنند.امید می رود این اقدامات فوراً متوقف شود. به نظر می رسد دولت اقدامات لازم را در این باره انجام دهد". روزنامه رعد در 11 ژانویه 1918 چنین می نویسد:" اهالی سیاه دهن تلگراف زده ا ند روس ها یی که از همدان آمده اند به کلی آنها را غارت کرده اند، یک دختر و دو مرد را کشته اند، و دختری دیگر را مجروح کرده اند. آنها حتی غله دولت را هم می برند. مردم پراکنده شده و به قزوین و دیگر نقاط گریخته اند". اما نکته عجیب و مورد سوال اظهارات منجیان آن سالهای ایران ( طبق گفته های کتاب) یعنی آمریکایی هاست: فرانسیس وایت دبیر هیأت نمایندگی آمریکا درباره قطحی در غرب ایران تقصیر را متوجه روس ها می داند و می نویسد:" به نظر می رسد که مشکلی نیست مگر رفتار روس ها. در تمام مناطق تحت اشغالشان در ایران به سرزنش شدنی ترن شکل رفتار کرده اند.تمام روستاهای میان قصر شیرین و قزوین دچار سرنوشت شومی شده اند که روس ها برایشان رقم زده اند..." با این همه تاریخ نشان می دهد، نیروهای روس در پر شمارترین برهه- تابستان 1917 - به رقمی بالاتر از 75000 نفر در غرب ایران نمی رسیدند که آنها نیز تا پایان 1917 از ایران رفته بودند.حال سوال اینجاست که 75000 نیروی نظامی چقدر می تواند تخریب و غارت به بار آورد؟ قحطی شرق و جنوب ایران یعنی درست مناطقی که تحت اشغال انگلستان بود، با کدامین توجیهات قابل توضیح است؟ همان طور که قبلاً نیز اشاره شد، انگلیسی ها تلاش دارند، قحطی بزرگ در ایران را میان ارتش روسیه، دمکراتها و محتکرین تقسیم کنند که ریشه های آن را باید در خصومت این کشور نسبت به دمکراتهای ایران جستجو کرد. داناهو در این باره اظهار می دارد:" دمکراتها مدعی اند که طبقه روشنفکر شمال شرق ایران هستند. مهارت سیاسی آنها، اعلام گسترده شعار ایران برای ایرانیان، بر چیدن دست دخالت خارجی ها از امور ایران و پایان دادن به نفوذ روسیه و انگلستان بود. اما نفرت شدید و فعالیت های سیاسی آنها اساساً متوجه انگلیسی ها بود... آنچنان که من یافته ام اکثریت قابل توجهی از دمکراتها پول را بر میهن پرستی ارجح می دانستند و برایشان لیره ترک یا قطعه اسکناس 20 مارکی، جذابیتی اغوا کننده دارد." وی تلاش می کند باور کنیم قحطی، فاجعه ای است که دموکراتها به بار آورده اند و می نویسد:" برخی از مردم که با دموکراتها هم عقیده نیستند که به جای آنکه گندم توزیع شود، فقرا باید گرسنگی بکشند، به قصد آگاه ساختن حکومت بی لیاقت و ضعیف تهران به تلگراف خانه رفتند تا آنها را از حقیقت اوضاع مطلع سازند". او مدعی است:" اما دمکرات ها هیچ کدام از این ها را انجام نمی دهند؛ این کارها می تواند طرح های به دقت طراحی شده آن ها را برای پول دار شدن به بهای گوشت و خون هموطنانشان، ناکام بگذارد... گزارش شده که حجم قابل توجهی گندم در خانه های شخصی انبار شده است و ضروری است، اقداماتی جدی علیه این محتکرین صورت گیرد...". اما داناهو هرگز به موضوع اشاره نمی کند که انگلستان با پرداخت مبالغ اغواکننده به محتکرین، به گندم، غله و سایر اقلام مورد نیاز ارتش خود دست می یافت و این مردم فقیر و گرسنه ایران بودند که در این میان جان خود را از دست می دادند. فصل پنجم (محروم کردن ایران از غذا؛ خرید مواد غذایی توسط انگلیسی ها): این فصل از کتاب قحطی بزرگ به بررسی عملکرد انگلستان در طی دوران قحطی می پردازد و چشم ها را به سوی حقیقتی تلخ و تکان دهنده باز می کند. این فصل در گام نخست به بحث درباره اطلاعات مربوط به خریدهای غله توسط انگلیسی ها در غرب ایران و آذربایجان مبتی بر نوشته های ژنرال دنسترویل و داناهو می پردازد و سپس اطلاعات مفصلی را درباره خرید مواد غذایی توسط انگلیسی ها در گیلان و صدور مواد غذایی ایران به باکو از زبان دنسترویل ارائه می کند. این امر به آن جهت حائز اهمیت است که گیلان پس از ورود ارتش انگلستان و اقدام آنها جهت خرید گسترده مواد غذایی دچار قحطی می شود. بررسی خرید مواد غذایی در شرق ایران و صدور به جنوب روسیه برای تغذیه ارتش انگلستان از دیگر مسائل مهمی است که در این فصل بدان پرداخته شده است. در ادامه این فصل فعالیت های انگلیسی ها برای ممانعت از داد و ستد ایران با ایالات متحده و بین النهرین توضیح داده شده و به این ترتیب خواننده را در حیرتی سخت از آنچه در اثر اشغال یک کشور به دست بیگانگان و ناکارآمدی و تزلزل حکومت یک سرزمین بر سر مردمان آن می آید، فرو می برد. دنسترویل درباره " مشکل آذوقه" و خرید غله توسط انگلیسی ها می نویسد:" یکی از مواردی که باید مورد توجه قرار می گرفت،" مشکل آذوقه " بود. نیازهای خودمان قابل توجه بود و باید خودمان را هم برای آن تعداد از نیروها که ممکن بود به این قسمت ها اعزام شوند، آماده می کردیم. در بحبوحه قحطی هولناکی که اینک در اوج قرار داشت، نمی خواستم آذوقه را از کشوری تهیه کنم که غذای در دسترس مردم گرسنه اش باز هم کمتر می شد. اما به زودی اطلاعات دقیقی درباره مشکل آذوقه به دستمان رسید و دریافتم که غله و علوفه کافی البته به وفور، برای همه وجود دارد ؛ اما صرفاً به خاطر تأمین قیمت های بالاتر، غله و علوفه احتکار شده است. متأسفانه، به هر حال، در اثر خریدهای کوچک ما قیمت ها بالاتر رفت و هر افزایش جزئی به معنای مرگ بسیاری از افراد بود". وی همچنین افشاء می کند مکالمات میان تهرا ن و حاکمان ولایات غرب ایران را شنود می کرده و پس از فرمان دولت ایران مبنی بر دستگیری تمام مقاطعه کاران غله که به انگلیسی ها غله می فروختند، دولت ایران را برای آزادی افراد دستگیر شده تحت فشار قرار می دهد و به این ترتیب به مکان هایی که در آنها گندم احتکار شده بود، دست پیدا می کند. یکی دیگر از اقدامات انگلیسی ها جهت سوق دادن شهرها به سمت قحطی، از بین بردن ذخیره غذایی شهرهایی بود که در اثر پیشروی عثمانی از دست انگلیسی ها خارج می شد. در ادامه فصل پنجم به گزارشهای فرانسیس وایت دبیر هیأت نمایندگی آمریکا اعزامی از بغداد به ایران و ساوثرد کنسول آمریکا درباره خرید غله ایرانی از سوی انگلیس اشاره شده است. ساوثرد در پایان گزارش ارسالی خود به تاریخ 6 سپتامبر 1918 چنین می آورد:" ژنرال دیکسون به من اطلاع داد که تشکیلات او طی یک سال و نیم [ فوریه 1917 تا اوت 1918 ] در بین النهرین توانسته بود حدود نیم میلیون تن ارزاق تهیه کند که اگر چنین نمی شد، این مقدار باید از هند و دیگر نقاط آورده می شد، حال آنکه به این ترتیب حجم قابل توجهی از ظرفیت ناوگان دریایی آزاد شده و برای کار حمل و نقل در اقیانوس اطلس در این سال حفظ شد". یعنی برای آزاد سازی ظرفیت کشتی رانی در اقیانوس اطلس جان میلیون ها ایرانی قربانی شده است. در بخش نظرات دولت ایران درباره خریدهای غله توسط انگلیسی ها به نامه های ارسالی از سفارت ایران به وزارت خارجه آمریکا که در آن دست نیاز این حکومت ناکارآمد به وضوح به سمت آمریکا دراز شده است اشاره دارد. در ادامه فصل به بروز قحطی در گیلان پس از ورود نیروها ی انگلیسی و صادرات مواد غذایی این شهر به باکو اشاره می شود. گیلان و مازندران به دلیل کنترل ارزاق به دست جنگلی ها و رهبری میرزا کوچک خان جنگلی با مشکل مواد غذایی روبه رو نبود، اما پس از شکست جنگلی ها در ژوئن 1918 از انگلیسی ها، رشت به دام قحطی افتاد. بروز قحطی در گیلان به طور کلی ناشی از صادرات غله به باکو بوده است. در این باره دنسترویل اطلاعات زیادی به دست می دهد. باکو به دلیل ملی شدن کشتیرانی از سوی بلشویک ها دچار وضعیت نا بسامانی شده بود، انگلیسی ها برای مقابله با قحطی در باکو تصمیم می گیرند از گیلان مواد غذایی خریداری و به باکو ارسال کنند. این تصمیم در واقع سر آغاز محرومیت مردم گیلان از منابع غذایی خود، همچون برنج، هندوانه و حتی خاویار می شود و در این میان اقدام دولتی ایران برای ممنوعیت صدور مواد غذایی از گیلان بی ثمر می ماند. خرید مواد غذایی در شرق ایران هم صورت می گیرد و به این ترتیب این نقطه از ایران هم دچار همان سرنوشتی می شود که غرب، شمال و جنوب ایران در گیر آن شده بود. به دلیل وسعت بالای خرید انگلیسی ها ارزش پول ایران و حجم پول در گردش افزایش می یابد و سبب افزایش غیر عادی تورم می شود. در این برهه از زمان تجارت خارجی واقعی ایران کاهش شدیدی پیدا کرده بود. کالدول می نویسد:" در حال حاضر تجارت خارجی ایران در وضعیتی بسیار نا مطلوب به سر می برد. از آغاز جنگ تجارت در شمال ایران که بخش بزرگی از تجارت آن با روسیه است، تقریباً متوقف شده است. شاید تجارت در جنوب تا حدودی افزایش یافته باشد، اما به طور کلی تجارت ایران در دوران جنگ به بیش از یک سوم کاهش یافته است و طی یک سال گذشته حجم مبادلات تنها نصف چیزی است که پیش از جنگ بوده است". انگلیس با تخریب تجارت ایران با بین النهرین و آمریکا مانع از ورود غله مورد نیاز ایرانیان از این دو منطقه می شود. آنها با انتشاراعلامیه ای در زمینه "پرداخت عوارض برای واردات از ایران"و اعمال قوانین دست و پاگیر در این زمینه عملاً داد و ستد ایران با بین النهرین را از بین می برد، همچنین با ایجاد موانع متعدد در تجارت ایران با آمریکا اختلال ایجاد می کنند. همچنین شرکت نفت انگلیس و ایران که دست کم دو سوم آن در مالکیت دولت انگلستان قرار داشت با محروم کردن ایران از بنزین با ایجاد اختلال در تجارت خارجی ایران، تجارت و سفرهای داخلی را نیز مشکل می سازد، این در حالی است که نیروهای انگلیسی با مشکل کمبود سوخت مواجه نبودند و قیمت بنزین در ایران برای ایرانیان به هر گالن 6 دلار رسیده بود. در ادامه می بینیم وثوق الدوله که با حمایت انگلیسی ها بر سر کار آمده بود با اعلام مقرراتی موسوم به "تفتیش ارزاق" در جهت تغییر انگشت اتهام از انگلستان به سمت تولید کنندگان داخلی گام برداشته، وفاداری خود را به انگلستان نشان می دهد. این مقررات که در تهران اجرا شد مالکان و تاجران را مسبب اصلی قحطی نشان داد. به این ترتیب فصل پنجم کتاب با افشاء چهره سر سپرده دولت ایران به پایان می رسد. فصل ششم (محروم ساختن ایران از پول): این فصل از کتاب به اقدامات انگلستان برای محروم کردن ایران از پول و به تبع آن تحت سلطه قرار دادن بیشتر ایران می پردازد. در آغاز فصل به گزارشهای ارسالی کالدول از تاثیر جنگ بر منابع مالی دولت ایران اشاره شده است: پس از آغاز جنگ اوضاع مالی ایران رو به وخامت گذارد. درآمدهای گمرکی که یکی از اصلی ترین راهای کسب درآمد برای ایران بود، در جنوب توسط انگلیس ها و در شمال به دست روسیه جمع آوری و پس از کسر بدهی ایران به جهت وام دریافتی از این دولتها مابقی به ایران پرداخت می شد، اما با کشیده شدن جنگ به خاک ایران در آمدهای گمرکی به دلیل کاهش تجارت خارجی تقلیل یافت. با کسر بدهی های ایران عملاً پولی که به دولت پرداخت می شد بسیار ناچیز بود. استمهال موضوعی است که در ادامه فصل به تفضیل به آن پرداخته شده است. انگلیس و روسیه در ژانویه 1915 م با امضاء قراردادی موسوم به مهلت قانونی (استمهال) بر آن شدند تا به منظور کمک به دولت ایران برای فائق آمدن بر بحران مالی باز پرداخت وام ها را به تعویق بیاندازند. همچنین قرا بود ماهانه مبلغ 30000 پوند از بانک شاهی ایران به عنوان قرض به دولت ایران پرداخته شود. اما مستندات کتاب نشان می دهند مبالغی که از گمرک به دست می آمد از سوی بانک شاهی ایران که یک موسسه انگلیسی بود ضبط می شد و به بهانه بدهی ایران به این بانک به دولت ایران تحویل داده نمی شد. پرداخت ماهانه 30000 پوند نیز به بهانه تشکیل کمیسیون مالی متوقف گردید. این کمیسیون پنج نفره مشتمل بر یک روسی، یک انگلیسی، یک بلژیکی و دو ایرانی به انتخاب سفارت روسیه، قرار بود که کنترل تمام منابع مالی ایران را در اختیار بگیرد. اما مقاومت ایران در برابر این کمیته که در صورت تشکیل استقلال ایران را به طور کامل زیر سوال می برد بهانه ای شد تا روسیه وانگلیس از پرداخت این مقدار اندک نیز سر باز زنند. اگر هم مبلغی به ایران پرداخت می شد با استفاده از نرخ برابری ارز پیش از جنگ، ایران را از برخورداری از منابع مالی محروم می کردند. در ادامه فصل می بینیم ایران به جای دریافت 200000 تومان در هر ماه، 80000 تومان دریافت می کرد. دولت ایران محروم از درآمدهای مالی حتی به این فکر افتاد که جواهرات سلطنتی را بفروشد یا در ازاء وثیقه گذاردن بخشی از آن، مبلغی وام دریافت کند. ایران علاقه مند بود که جواهرات را در اختیار دولت آمریکا قرار دهد، نامه های زیادی میان کالدول و وزارت خارجه آمریکا برای گرفتن جواهرات و دادن وام رد و بدل شد، اما در پایان از این ماجرا چیزی حاصل نشد و پس از چند مکاتبه بی هدف، موضوع کنار نهاده شد. در بخش دیگر این فصل تحت عنوان یادداشت معین الوزاره و مقاومت در برابر کمیسیون مالی به برخی یادداشت های کالدول و معین الوزاره درباره کمیسین مالی و توافق 6 اوت و قدرت دولت های خارجی در ایران اشاره شده است. ضبط درآمدهای نفتی ایران موضوعی است که در ادامه فصل به آن پرداخته شده است. طبق قرارداد دارسی که در سال 1901 بین ایران و شرکت نفت انگلیس و ایران بسته شد، بهره برداری از چاه های نفت ایران به مدت 60 سال به این شرکت واگذار شد. طبق این قرار داد 16% از کل سود این شرکت به ایران تعلق داشت، علاوه بر این 10% از این شرکت در اختیار ایران بود. بنابراین طبق قرار داد دارسی روشن است که ایران باید میلیونها پوند از درآمدهای نفتی را درسال 1919-1913 از آن خود می کرد، اما انگلیسی ها با بهانه های واهی از پرداخت حق ایران سرباز زدند و به این ترتیب مجال برای قربانی شدن مردم ایران که صاحبان اصلی چاه های نفت بودند، فراهم شد. بهانه انگلستان برای ضبط درآمدهای نفتی ایران را ساوثرد این گونه بیان می دارد: " در 1915، بنابر گزارش های رسیده از مأموران آلمانی و عثمانی، ایلات ایران عربستانی [خوزستان] تحریک شده و با تهدید عثمانی ها به پیشروی به داخل ایران، جرأت یافته و موفق شدند چاههای شرکت و خطوط لوله انتقال نفت خام به پالایشگاه آبادان را تخریب کنند. شرکت خسارت خود را رقم درشت400000 پوند که برخی آنرا بسیار فراتر از واقع می دانستند تخمین زده و دولت ایران را مسئول آن تلقی کرد... ". این در حالی است که بانک جهانی در سال 1952 خسارت واقعی وارد شده به چاهها و خطوط لوله حدود 20000 پوند اعلام می کند جالب آنکه ایران نسبت به محافظت از چاه ها و لوله ها هیچ تعهدی در قرار داد نداشته است. کنترل شرکت نفت انگلیس و ایران به دست دولت انگلیس عنوان بعدی فصل است که به افزایش سرمایه انگلستان در شرکت نفت انگلیس و ایران اشاره میکند که به تبع آن نفوذ غالب انگلیس در ایران را برای بریتانیا به ارمغان می آورد. در ادامه شرح اوضاع وخیم اقتصادی و تورم وحشتناک پائیز 1917است که طبق نوشته های ارسالی کالدول به وزارت خارجه آمریکا، هزینه زندگی در ایران به شش تا ده برابر قیمت های پیش از جنگ افزایش یافته است . مشکلات مالی پس از انقلاب روسیه و ضعف دولت ایران از دیگر عناوین این فصل است. که به اختصار به آنها پرداخته شده است. در بخش های انتهایی نیز طبق روند کلی کتاب که تلاش دارد آمریکا را در نقش منجی مردم قحطی زده ایران نشان دهد به امداد رسانی آمریکا در ایران وکمک های این دولت به یهودیان ایران اشاره می کند. کالدول در تلگرافی به تاریخ 17 آوریل 1918 که در آن هدف نهایی آمریکا قابل درک است،می نویسد:" صادقانه باید مشغولیت ذهنی جدی خود را درباره این درخواست ( وام یک میلیون تومانی ایران از آمریکا)، در صورت امکان، موافقت در این باره انسانی ترین اقدام خواهد بود و می تواند اوضاع وحشتناک فعلی را بهبود ببخشد. علاوه برآن می تواند از نظر سیاسی مفید ترین تأثیر را به جای بگذارد". ایران در جستجوی کمک آمریکا عنوان پایانی فصل است که درآن روحیه وابسته دولتمردان ایرانی جهت اداره کشور و تقاضای کمک از آمریکا برای بهبود اوضاع مالی کشور و موفقیت در کنفرانس صلح ورسای به خوبی نمایان شده است. فصل هفتم(دعاوی ایران در ورسای و آغاز لاپوشانی): فصل پایانی کتاب با مرور سندی که ایران به کنفرانس صلح ورسای ارائه کرده، عواقب نبود یک حکومت مقتدر و غیر وابسته را که بتواند حقوق ملت و کشور آسیب دیده خویش را اعاده کند به خوبی نشان می دهد. در این کنفرانس ایران با ارائه سندی که حقایق آن با دعاوی مضحک و گمراه کننده ای آمیخته شده بود نتوانست به حقوق مسلم خود دست یابد. انگلستان غائب اصلی سند ارائه شده ایران بود و این درحالی است که طبق آنچه در فصل های قبلی کتاب به آنها اشاره شد مسئول اصلی آنچه در سال های جنگ جهانی اول در ایران رخ داد دولت بریتانیا بود. بر اساس این سند رویدادهای نظامی در ایران طی جنگ جهانی اول نادرست ارئه شده و حتی کوچکترین اشاره ای به حملات انگلستان نشده است . خواسته سیاسی ایران در این سند لغو قرارداد 1907 بود که در آن انگلیس و روسیه ایران را به حوزه های نفوذ خود و یک منطقه بی طرف تقسیم کرده بودند، این در حالی بود که پس از انقلاب روسیه عملاً این قرارداد لغو و تمام ایران تحت سیطره انگلیس قرار گرفته بود، همچنین ایران با دعاوی ارضی محال و بی معنا که بر اساس آن وسعت جغرافیایی ایران دو برابر می شد از اراضی که حقیقتاً متعلق به ایران بود چشم پوشی کرد. در ادامه فصل نشان داده شده که در طی این سند تلاش بر این بوده است که مشکلات اقتصادی به وجود آمده و قحطی بزرگ سال های 1919-1917 متوجه روسیه شود و به هیچ عنوان به اعمال انگلستان در ایران اشاره نشده است. ایران با اعتراض به قرارداد 1901 که با هدف تقویت تجارت روسیه میان ایران و روسیه منعقد شد، رکود اقتصادی خود را به گردن روسیه می اندازد بی آنکه کوچکترین اشاره ای به این واقعیت که انگلستان با اعمال نرخ برابری ارز پیش از جنگ، در دوران جنگ و قحطی ایران را از درآمد های گمرکی خود محروم ساخت بشود. قرارداد مذکور به گفته وایت تجارت انگلستان را تضعیف می کرد اما می توانست باعث افزایش درآمد ایران شود. شکایت دیگر ایران نسبت به یادداشت انگلیس و روسیه به ایران بود که در آن ایران بدون تایید انگلستان و روسیه حق اعطای امتیاز به قدرت های دیگر را نداشت، در حالیکه این یاداشت نیز با از صحنه خارج شدن روسیه عملا بی اعتبار شده بود و طرح آن به کاهش اعتبار سند ارائه شده از سوی ایران کمک می کرد. در میان شکایات ایران در بخش اقتصادی هرگز اشاره ای به امتیازات واگذار شده به انگلستان در حوزه نفت و عدم پرداخت حق ایران در طی سال های 1919- 1915 اشاره ای نشده است. تأمل برانگیز ترین بخش سند بحث درباره قحطی و دلایل آن است. این بخش بدون اشاره به جمعیت بالای قربانیان این قحطی، اولین نقض کنندگان بی طرفی ایران را روسیه و عثمانی ها معرفی می کند، در حالیکه انگلستان در نوامبر 1914 برای اولین بار بی طرفی ایران را نقض کرده بود. درادامه قحطی بزرگ نتیجه عملکرد روسها، عثمانی ها و آلمان ها نشان داده می شود و به خرید های گسترده مواد غذایی به دست انگلیسی ها برای تامین مواد غذایی ارتش این کشور و همین طور ارسال آن به باکو اشاره ای نمی شود دیگر آنکه ایران با ادعای صرف ملیون ها تومان برای کاهش قحطی در زمانی که از هر گونه منبع مالی محروم بود موقعیت خویش را برای نتیجه گیری در کنفرانس ورسای تضعیف کرده و بخت خود را برای اجرای عدالت درباره نیاز ها و حقوق واقعیش بر باد داد.  منبع: نور آسمان


کلمات کلیدی : انگلیس


 
 

شارژ ایرانسل

فال حافظ

Free counter and web stats