• وبلاگ : سرباز سبز امام خامنه اي
  • يادداشت : حق ولايت و حكومت
  • نظرات : 0 خصوصي ، 1 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    اتفاقا خدا هم ديکتاتور است هم متکبر... (هو الجبار المتکبر)
    جبار يعني جبر کننده يعني ديکتاتور!
    و صد البته کسي همتاي او نيست!
    آنچه در جهان رخ ميدهد خواسته اوست.
    او لزومي ندارد که براي خوشبختي ما مصلحت انديشي کند... آنچه او مي کند تا تاريخ تاريخ بوده زور ستمگران و مظلوميت پرهيزگاران بوده لذا مصلحت او خير اينجهاني ما نيست... پس بحث را خلط نکنيد به اينکه حکم خدا براي خوشبختي دنياي شماست.
    اما تسليم امر او بودن وظيفه بنده است.
    بزرگترين اشتباه شما و آقاي مشايي که پيامبران را ناکام مي داند در اينست که فکر مي کنيد پيامبران براي حکومت کردن آمده اند! خير!
    آنان براي حکومت کردن نيامده اند! اگر چنين بود حرف مشا درست بود و پيامبر در انجام مسئوليتشان شکست خورده اند.
    وظيفه آنان انذار و بشارت بود به فرمايش قرآن. لذا در وظيفه خود موفق بودند. حال اگر مردم با آنها همراه شدند و تحت فرمانشان در آمدند وظيفه حکم کردن بين آنها به عدالت هم به وظايفشان افزوده مي شود و اين ديگر هميشگي نيست. وظيفه اصلي نيست. اگر بود همه پيامبران و علي الخصوص ائمه مغلوب بوده اند.
    اشتباه ديگر مشايي و شما اينست که فلسفه خلقت را اشتباه گرفته ايد.
    فلسفه خلقت آسمانها و زمين امتحان بنده و شما است (ملک 2/ هود 7/ کهف 7). تشکيل حکومت عدل و مدينه فاضله دليل خلقت بشر نبود! اين آرزوي خود بشر است!
    که قدرت طلبان روي اين تئوري بيشتر از پيامبران سرمايه گذاري کرده و مي کنند!
    بله البته که طبق قرآن (حديد 25/اعراف 27) وظيفه داريم در قبال برقراري حکومت عدل!! مثني و فرادي و ثلاث و رباع وظيفه داريم به پا خيزيم تا عدل برقرار شود. بزرگ و کوچک ملا و سپاهي و رعيت حقوق مساوي داشته باشد. اين يک وظيفه قهري است بر تک تک ما حتي اگر پيامبران و جانشينانش نباشند. اما محور آن عدل است! عدل يعني آخوند و غير آخوند مساوي هستند و اين خلاف نظر آقايان است! کما اينکه دادگاه هايشان هم جداست!
    پاسخ

    بسم الله الرحمن الرحيم. كسي نگفته فلسفه خلقت حكومت كسي ست بلكه از اول تا آخر تنها حكومت خداوند بوده و هست و خواهد بود. هر پيامبر و امامي هم كه آمده و امام زمان كه هم اكنون حي و حاضر هست تنها براي حكومت خداوند بوده كه اين همه سختيها و مشقت ها را تحمل كردند. جز خداوند هيچ كس و چيزي نمي تواند ادعاي منيت و حكومت كند و تنها به همين خاطر پيامبران و امام حكومت الهي را تنها حكومت شايسته حكومت بر مردم مي دانند. هو الاول و الاخر و ... شما معناي حكومت را با حكومت ظاهري جباران و مستكبران اشتباه گرفتيد. حكومت براي اين تشكيل ميشود تا جمعي يا جامعه اي و يا بهتر بگوئيم همه مردم و انسانها را به هدفي عالي و مشخص و عاقبتي سعادتمند هدايت كند و بخاطر همين است كه حكومت هاي غير ديني باطل است زيرا اگر دنياي بشريت را هم بتوانند تأمين كنند اما براي آخرت هيچ برنامه اي ندارند زيراكه كه با علم ظاهري خود به جهان آخرت دسترسي ندارند تا اينكه برنامه اي داشته باشند.و اما اين گفته خود شماست كه پيامبران ناكام بودند زيراكه نظر ما اين است كه همه پيامبران موفق بوده اند زيرا آنچه خداوند از آنها خواسته بود به نحو احسن عمل كردند و ذره اي هم كوتاهي نكردند.اما گفتيد خدا ديكتاتور است! اصولا خداوند بي نياز از همه مي باشد و نيازي ندارد تا بخواهد با ديكتاتوري آن را بدست آورد زيرا ديكتاتور مثل هيتلر و جهان غرب امروز هر چيز را كه نتواند بدست آورد به زور اسلحه و بمب و توطئه بدست مي آورند ولي خداوند هيچ كسي را به زور مسلمان نكرده و به زور كسي را مجبور به نماز خواندن يا مومن بودن نكرده كه اگر اينچنين بود امروز همه انسانها مومن و نماز خوان و الهي بودند و اصلا گناهكاري پيدا نمي شد تا جهنمي برپا شود. خود خداوند رحمن و رحيم فرموده: لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَينَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَي فَمَنْ يكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ(البقرة/256)در قبول دين، اکراهي نيست. (زيرا) راه درست از راه انحرافي، روشن شده است. بنابر اين، کسي که به طاغوت [= بت و شيطان، و هر موجود طغيانگر] کافر شود و به خدا ايمان آورد، به دستگيره محکمي چنگ زده است، که گسستن براي آن نيست. و خداوند، شنوا و داناست.لطفاً كلمات قرآن را با علم خودتان برداشت نكنيد بلكه به مرجعي و مفسري مطمئن رجوع كنيد.از اسم جبار و متكبر خداوند گفتيد . خوب است كلمات قبل و بعد آن را هم بدانيد: هو اللّه الذى لا اله الا هو الملک القدوس السلام المومن المهيمن العزيز الجبار المتکبر... حال معناي بعضي از كلمات را از تفسير الميزان براي شما مي آوريم تا مؤثر واقع شود: ... کلمه (ملک ) - به فتح ميم و کسره لام - به معناى مالک تدبير امور مردم ، و اختياردار حکومت آنان است ... و کلمه (جبار) صيغه مبالغه از جبر يعنى شکسته بند و اصلاح کننده است ، و بنابر اين جبار کسى است اراده اش نافذ است . و اراده خود را بر هر کس که بخواهد به جبر تحميل مى کند. و (متکبر) آن کسى است که با جامه کبريائى خود را بنماياند.... (الميزان تفسير سوره حشر)خواهشمنديم پست ديروز ما در وبلاگ را حتماً و چند بار بخوانيد. ما براي بندگي آمديم و بندگي يعني تن دادن و تسليم شدن به حكومت خداوند و فرستادگانش. يا علي مدد