سفارش تبلیغ
صبا ویژن
http://up.p30room.ir/uploads/13696855421.jpg
خاطرات جاسوس انگلیسی در کشورهای اسلامی - 4
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 11:36 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

ادامه خاطرات مستفر همفر انگلیسی ...

 
بخش دوم
در سال 1710 وزارت مستعمرات من را به مصر، عراق، تهران، حجاز و استانبول فرستاد
تا اطّلاعات کافی برای ضعیف کردن مسلمانان و چیرگی بیشتر بر آنان به دست آورم.
همزمان نه نفر دیگر از بهترین کارمندان وزارت که فعالیّت، نشاط و دلبستگی کافی برای
تحکیم سلطه بریتانیا بر امپراطوری عثمانی و دیگر کشورهای اسلامی را داشتند، به مناطق
مختلف اعزام شدند. وزارت پول کافی،اطّلاعات لازم، نقشه های مربوطه و نامهای حاکمان،
سران قبایل و عالمان را در اختیار ما قرار داد. این سخن دبیرکل را هنگامی که به نام مسیح
ما را بدرود میداد، فراموش نمیکنم.
.» آینده کشور ما در گرو موفقیّت شماست، آنچه در توان دارید کوتاهی نکنید » : او گفت
من با هدف دوگانگی، راهی استانبول مرکز خلافت اسلامی شدم در لندن زبانهای ترکی،
عربی (زبان قرآن) و پهلوی (زبان ایرانیان) را آموخته بودم ولی حالا باید زبان ترکی (زبان
مسلمانان ترکیه) را تکمیل مینمودم. آموختن زبان با دانستن زبان آن طوری که بتوان مانند
مردم آن کشور سخن گفت تفاوت دارد. نخست چند سال طول میکشد امّا دومی چند برابر به
درازا خواهد کشید و من باید زبان را با همه ریزه کاریهایش چنان میآموختم که مورد
بدگمانی قرار نگیرم.
امّا در این مورد نگرانی زیادی نداشتم. زیرا مسلمانان تسامح، سعه صدر و خوشگمانی را
از پیامبرشان آموخته اند و بدگمانی نزد آنها چون بدگمانی برای ما نیست. حکومت ترکان نیز
در رتبه ای نبود که بتواند جاسوسان و مزدوران را باز شناسد. این حکومت آنچنان ناتوان و
از هم گسیخته بود که خاطر ما را آسوده میکرد.
پس از یک سفر خسته کننده به استانبول رسیدم. خود را محمّد نامیدم و به مسجد (جایگاه
گردهمایی و عبادت مسلمانان) رفتم. نظم، پاکیزگی و فرمانبرداری آنان شگفت زده ام کرد.
با خود گفتم: چرا ما با این انسانها میجنگیم؟ چرا میکوشیم آنها را درهم بکوبیم و
دستاوردهایشان را برباییم؟ آیا مسیح ما را بدین کار سفارش کرده است؟ امّا زود این اندیشه
اهریمنی را از خود دور کردم و دوباره اراده نمودم که این جام را تا پایان بنوشم. ...

ادامه دارد...



کلمات کلیدی : مستر همفر
 
 

شارژ ایرانسل

فال حافظ

Free counter and web stats