سفارش تبلیغ
صبا ویژن
http://up.p30room.ir/uploads/13696855421.jpg
خاطرات جاسوس انگلیسی در کشورهای اسلامی - 7
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 10:13 عصر


بخش سوم


وزارت، نُه دوست دیگرم را نیز همچون من به لندن فراخوانده بود، ولی از بخت بد تنها شش
نفر بازگشتند.
امّا چهار نفر دیگر: یکی  چنانکه دبیرکل گفت  مسلمان شده و در مصر مانده بود و دبیرکل
خشنود بود که او رازش را برملا نکرده است. دیگری به روسیه رفته بود، او در اصل
روسی بود. دبیرکل بسیار نگران به نظر میرسید، نه از جهت بازگشت او به میهنش، بلکه
میپنداشت که او جاسوس روسها برای وزارت مستعمرات بوده و اکنون پس از انجام
مأموریّت به کشور خویش بازگشته است. دبیرکل در مورد نفر سوم گفت: که وقتی در شهر
شایع شده، به این بیماری مبتلا شده و درگذشته است. امّا از « وبا » عماره در نزدیکی بغداد
نفر چهارم خبری در دست نبود، وزارت ردّش را تا شهر صنعا در یمن ( 1) دنبال کرده بود،
گزارشهای او تا یک سال به طور پیوسته به وزارت میرسید، امّا پس از آن، گزارشها قطع
شده بود و وزارت علاوه بر تلاشهایش نتوانسته بود خبری از او به دست آورد. وزارت از
دستدادن این چهار نفر را فاجعه میدانست. زیرا ما در مورد هر فرد به دقّت حساب میکنیم.
ما ملّتی هستیم کوچک با اهداف بزرگ و از دست دادن هر انسانی در این سطح برای ما
فاجعه است.
دبیرکل پس از شنیدن گزارشهای اولیّه ام، مرا به کنفرانسی فرستاد که با حضور گروهی از
کارکنان وزارت مستعمرات به ریاست شخص وزیر تشکیل شده بود. این کنفرانس به
گزارشهای ما شش نفر گوش فرا میداد.
همکارانم و من گزارشهایی از مهمترین فعالیّتهایمان ارائه کردیم. وزیر، دبیرکل و برخی
حاضرین مرا تشویق کردند. امّا من دریافتم که کارکرد من پس از جرج بلکود ( 2) و هنری
فانس ( 3) در درجه سوم قرار دارد.
من از نظر آموزش زبانهای ترکی، عربی، قرآن و شریعت موفقیّت کاملی به دست آورده
بودم، امّا از جهت ارسال گزارشهایی که ضعفهای دولت عثمانی را برای وزارت آشکار
کند، توفیقی نداشتم. کنفرانس پس از شش ساعت کار به پایان رسید. سپس دبیرکل توجّه مرا
به این اشکال جلب کرد. گفتم: وظیفه من آموختن زبان، شریعت و قرآن بود. بنابراین من وقتم
را برای دیگر کارها صرف نکردم، امّا اگر برای سفر آینده به من اعتماد کنید، چنان خواهم
کرد. دبیرکل گفت: بی تردید تو موفّق بودهای امّا من امیدوارم در این بخش نیز توفیق یابی.
همفر! تو در سفر آینده دو وظیفه بر عهده داری:
1 نقطه ضعف مسلمانها را که ما میتوانیم از طریق آن به مسلمانها آسیب برسانیم،
دریابی؛ و این پایه پیروزی بر دشمن است.
2 اگر این نقطه ضعف را یافتی بر آن یورش ببر؛ اگر توانستی چنین کنی بدان که موفّقترینِ
مزدورانی، و شایستگی اخذ نشان افتخار وزارت را داری.
شش ماه در لندن به سر بردم، در این مدّت با دختر عمویم (ماری شوای) که یک سال از من
بزرگتر بود ازدواج کردم. من در این هنگام بیست و دو سال داشتم و او بیست و سه ساله
بود. او دختری باهوش متوسّط، زیبارو و دارای سطح فکری عادی بود. و من در این زمان
بهترین روزهای زندگیم را با وی گذراندم. هنگامی که ما روزها را در انتظار میهمان
. ( جدیدمان سپری میکردیم، وزارت به من دستور داد که باید متوجّه عراق شوم( 4
این دستور باعث تأسّف من شد آن هم هنگامی که در انتظار تولّد کودکم بودم؛ امّا دلبستگی به
میهن و نیز علاقه به مشهور شدن درمیان همکارانم بر احساسات همسری و فرزندی چیره
شد؛ و برخلاف خواست همسرم که میگفت: این سفر را به بعد از به دنیا آمدن کودکمان
موکول کن، آن را پذیرفتم. در روز وداع هر دو به تلخی گریستیم. او به من گفت: حتماً برایم
نامه بفرست و من نیز با نامه از آشیانه تازه طلاییمان به تو خبر خواهم داد؛ این سخن
طوفانی در من به پا کرد تا آنجا که میخواستم از سفر صرفنظر ک نم، ولی احساسات خود را
کنترل کردم و با او خداحافظی کردم و به وزارت رفتم تا آخرین رهنمودها را بشنوم.
شش ماه بعد در بصره ( 5) بودم، عشایری که در آن دو طایفه اسلامی (شیعه و سنّی) زندگی
میکنند، چنانکه برخی اهالی آن عرب و بعضی دیگر فارس و اندک دیگر مسیحی هستند.
برای نخستین بار در زندگی با شیعیان و فارسها دیدار کردم؛ خوب است که در مورد شیعه
و سنّی هم چیزی بگویم. شیعیان پیروان علی بن ابی طالب علیه السلام هستند و او داماد
پیامبرشان بوده است. شوی دخترش فاطمه و پسر عموی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ،
شیعیان میگویند پیامبرشان محمّد صلی الله علیه و آله و سلم پس از خود، علی را به خلافت
برگزیده و علی و فرزندانش یکی پس از دیگری خلیفه هستند.
به نظر من در مورد خلافت علی، حسن و حسین حقّ با شیعه است، زیرا بر اساس
بررسیهای من، علی ویژگیهای والایی داشته که او را برای رهبری امتیاز میبخشید و بعید
نیست که پیامبر محمّد صلی الله علیه و آله و سلم ، حسن و حسین علیهما السلام را نیز به
عنوان امام معرفی کرده باشد. این را اهل سنّت نیز انکار نمیکنند. امّا در مورد اینکه
پیامبرمحمّد صلی الله علیه و آله و سلم نه تن از فرزندان حسین را نیز به جانشینی خود
برگزیده باشد تردید دارم، زیرا حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم چگونه از آینده
خبرداشت؟ هنگامیکه او درگذشت حسین کودک بود، او چگونه میدانست که حسین فرزندانی
خواهد داشت و آنان نُه تن خواهند شد. آری اگر محمّد صلی الله علیه و آله و سلم واقعاً پیامبر
بوده ممکن است اینها را از جانب خدا میدانست، چنانکه مسیح نیز از آینده خبر داده است
امّا ما مسیحیان در پیامبری محمّد صلی الله علیه و آله و سلم تردید داریم.
مسلمانان میگویند: قرآن نشانه پیامبری محمّد صلی الله علیه و آله و سلم است، امّامن قرآن را
خواندم و این نشانه را نیافتم. بیتردید قرآن، کتاب بلند مرتبه ای است؛ سطحی فراتر از تورات
و انجیل دارد، که شامل قوانین، نظامها و اخلاقیّات و غیره میباشد.
( آیا این به تنهایی برای اثبات پیامبری محمّد صلی الله علیه و آله و سلم کافی است؟ ( 6
من در کار محمّد صلی الله علیه و آله و سلم بسیار شگفت زده ام. او یک مرد بیابانی بود که
خواندن و نوشتن را نزد کسی نیاموخته بود، چگونه میتوانست چنین کتاب بلند مرتبه ای
بیاورد؟! او فردی خوشخلق و تیزهوش بوده و هیچ عرب درس خوانده ای همانند او نبوده
است، چه برسد به صحرانشینانی که خواندن و نوشتن نمیدانستند. این از یک طرف، امّا از
( طرف دیگر، آیا این دلیل برای اثبات پیامبری او کافی است؟ ( 7
همواره در پی آن بودم که این حقیقت را دریابم. یکبار این موضوع را با یکی از کشیشان در
لندن در میان گذاشتم، امّا او پاسخ قانع کننده ای به من نداد و از سر تعصّب و دشمنی سخن
گفت.
در ترکیه با شیخ احمد نیز بارها بحث را گشودم امّا هرگز جواب صحیحی نشنیدم، در حقیقت
باید بگویم که من نمیتوانستم به صراحت با شیخ سخن بگویم زیرا میترسیدم رازم برملا
شود و یا به من مشکوک گردد. به هر حال من به حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم
بسیار ارج مینهم؛ بی تردید او در سطح پیامبرانی است که ویژگی هایشان را در کتابها
میخوانیم؛ امّا تاکنون پیامبری او را نپذیرفته ام. البتّه به فرض اینکه وی را پیامبر ندانیم فردی
که به او احترام میگذارد نمیتواند او را همچون دیگر برجستگان بداند؛ بی تردید او برتر از
آنان و والاتر ازهمه هوشمندان بوده است...

ادامه دارد...



کلمات کلیدی : مستر همفر
 
 

شارژ ایرانسل

فال حافظ

Free counter and web stats