... حالا هارون الرشید با آن وصفش با آن بخشش های بی حساب و اسرافش ، با آن آدم کشی اش ( که همین جفعر برمکی و بسیاری از مومنین ومسلمین را از بین برد الی ماشاءالله کارهای دیگر کرد ) آیا چنین کسی را میتوان اولی الامر دانست؟! مفتی زمان میگفت که این اولی الامر است و جنگ و نزاع با امام جعفر صادق به خاطر همین مسأله بود که به امام میگفتند شما چرا با اولی الامر زمانت در می افتی و اولی الامر زمان یعنی همین هارون کذایی.
پس منطق شیعه در این مسئله بسیار منطق ظریف و دقیقی است. ضمن اینکه نصب خدا را از قرآن احساس و استنباط میکند معیارها و ملاکها را هم به دست مردم می دهد که مردم فریب نخورند. و نگویند علی ابن ابی طالب روی سرما، روی چشم ما و جانشین او هارون الرشید هم همینطور. منصور عباسی می گفت که امام حسن را بعنوان خلیفه قبول داریم اما ایشان پول گرفته است و خلافت را فروخته است پس حق خلافت ندارد و ما هم از آنهائی که خلافت را به آنها فروخته بود خلافت را بزور گرفتیم. این مال ماست. حرف آنها این بود که علی ابن ابی طالب را برحسب ظاهر قبول میکردند و بعد منصور عباسی را هم به نام جانشین علی ابن ابی طالب میپذیرفتند و هیچ منافاتی بین این دو نمی دیدند. ....