سفارش تبلیغ
صبا ویژن
http://up.p30room.ir/uploads/13696855421.jpg
تعطیلی سفارت انگلیس و مختل شدن جمع آوری اطلاعات درایران
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 2:57 عصر
گزارش مجلس‌عوام انگلستان درباره‌ایران:

تعطیلی سفارت انگلیس، کار جمع‌آوری اطلاعات در ایران را مختل کرد + سند

کمیته روابط خارجی مجلس عوام انگلستان در گزارشی تعطیلی سفارت این کشور در ایران طی سال‌های اخیر را به ضرر لندن خوانده است، زیرا این مسئله سبب توقف اقدامات اطلاعاتی این کشور از ایران شده است.

گروه جنگ نرم مشرق- کمیته روابط خارجی مجلس عوام انگلستان گزارش ویژه ای با عنوان «سیاست های انگلستان در مواجهه با ایران» منتشر کرده است که یک سند راهبردی مهم در حوزه سیاست خارجی این کشور در مورد جمهوری اسلامی ایران محسوب می‌شود.

 

سرفصلهای این گزارش به خوبی از اهمیت آن حکایت دارد: منافع انگلستان درایران، ظرفیت های ایران برای انگلستان، نقش ایران در امنیت انگلستان و متحدانش در منطقه، ظرفیت تجاری میان دو کشور، نحوه نفوذ دادن ارزش های انگلیسی در ایران، راهکارهای پیگیری منافع انگلستان، روابط دیپلماتیک دو کشور، اثرات کاهش روابط دیپلماتیک، بررسی پنداشت عمومی درباره همگرایی همیشگی انگلستان با آمریکا در ایران، راهکارهایی برای بهبود وجهه انگلستان در ایران، صدور ویزا برای ایرانیان برای سفر به انگلستان و برنامه هسته ای ایران و توافق ژنو.

در خلاصه این گزارش 55 صفحه ای آمده است: روابط سازنده و مثبت با ایران در سطوح مختلف سیاسی، راهبردی، تجاری و فرهنگی، کاملا در جهت منافع انگلستان خواهد بود؛ اما وضع کنونی بسیار از این حالت ایده آل، فاصله دارد. روابط دو کشور سال ها است که به علت نبود اعتماد در هر دو طرف، وخیم است. هر دو کشور به یکدیگر بدبین هستند و تصور می کنند که طرف مقابل به دنبال تضعیف حکومت طرف دیگر است. این پنداشت های منفی با از دست دادن فرصت های مناسبی که بارها برای بهبود روابط دو کشور فراهم شد اما از دست رفت، وخیم تر هم شده است.

چالش های ایجاد روابط مناسب با ایران، برای انگلستان چندگانه و عمیق هستند. پیگیری منافع انگلستان در ایران، تا زمانی که روابط دو جانبه اعتمادسازی بین دو کشور صورت نگیرد، آرزوی دست نیافتنی خواهد بود. حداقل کار این است که نگرانی های انگلستان درباره نقش ایران در ناامنی و بی ثباتی منطقه، کاهش حتی جزئی پیدا کند.

کمیته روابط خارجی مجلس عوام انگلستان در ادامه این گزارش با وجود تاکید بر بهبود روابط با ایران، بر لزوم تداوم فشار بر ایران در زمینه حقوق بشر تصریح کرده است. این کمیته بر تکرار مخالفت انگلستان با اعدام‌ها، اعمال فشار بر افراد به بهانه عقاید و دین آنها و نبود آزادی بیان در ایران تاکید کرده است.

در این گزارش راهبردی از بازگشایی مجدد سفارت انگلستان در ایران، دفاع شده است زیرا تعطیلی سفارت انگلستان سبب توقف اقداماتی همچون جمع‌آوری اطلاعات، تحلیل وقایع و تحولات در ایران، برقراری ارتباطات با اشخاص مختلف به منظور بهره‌برداری‌های بعدی، بررسی تحولات و تغییرات سیاسی در ایران، و ارائه تحلیل‌های کارشناسی به متحدان منطقه‌ای درباره دیدگاه‌ها و عقاید عامه مردم ایران، شده است. در واقع، این بخش از گزارش، به صراحت از نقش سفارت انگلستان در جاسوسی از کشورمان اشاره کرده است.

این گزارش درباره حسن روحانی هم اینگونه پیشنهاد کرده که کشورهای غربی باید به وی خصوصا در مذاکرات هسته‌ای اعتماد کنند؛ هرچند قضاوت نهایی به اقدامات آتی او است، نه سخنان و وعده‌هایش. 

 

قدرت ایران

گزارش مذکور درباره قدرت ایران نوشته است: ایران توان این را دارد که به یک قدرت بین‌المللی تبدیل شود. ایران می‌تواند موتور محرکه خاورمیانه باشد. ایران از لحاظ جغرافیایی در مکان فوق‌العاده حساسی قرار دارد. ایران می‌تواند به عاملی برای ثبات و رفاه منطقه تبدیل شود.

 

 

 

* منافع انگلستان در ایران

در این گزارش، منافع انگلستان در ایران همچون هر کشور دیگری اینگونه برشمرده شده است:

- تضمین امنیت انگلستان

- بهبود رفاه انگلستان با ایجاد فرصت‌های تجاری برای شرکت‌های انگلیسی

- ترویج ارزش‌های انگلستان با نفوذ فرهنگ، زبان، فرصت‌های تحصیلی و استانداردهای حقوق بشر.

بر مبنای این منافع، پیشنهادات کمیته روابط خارجی به وزارت خارجه انگلستان در مورد ایران بدین شرح اعلام شده است:

· کاهش تهدیدات ایران برای متحدان انگلستان در منطقه خصوصا رژیم صهونیستی 

·پایان دادن به نفوذ ضدغربی ایران در سوریه، لبنان، فلسطین و غیره

·تامین نیازهای انرژی انگلستان و سایر کشورهای اروپایی از طریق منابع گازی ایران

·حفظ منافع تجاری انگلستان در منطقه

·ایجاد و توسعه منافع تجاری انگلستان در داخل ایران

·تبدیل ایران به بازار کالاهای صادراتی شرکت‌های انگلیسی

·ارتقاء استانداردهای حقوق بشری در ایران خصوصا درباره حکم اعدام و آزادی رسانه‌ها

·ایجاد روابط آموزشی و فرهنگی میان دو کشور برای آگاه شدن مردم ایران از فرصت‌های انگلستان

این گزارش درباره نفوذ فرهنگی انگلستان در ایران، پیشنهادات قابل تاملی ارائه کرده است. طبق این گزارش، مهمترین ابزار قدرت نرم انگلستان در سطح جهان، شبکه خبری بی بی سی است که شبکه تلویزیونی بی بی سی فارسی و دو ایستگاه رادیویی به زبان فارسی و سایت بی بی سی فارسی، از زیرمجموعه های آن هستند. دیگر ابزار مهم، شورای فرهنگی بریتانیا است که نقش مهمی در توسعه و ترویج فرهنگ انگلیسی در سطح جهان دارد. فعالیت‌های شورای فرهنگی بریتانیا در ایران در سال 2009 تعطیل شد؛ اما فعالیت شبکه‌های رادیو تلویزیونی بی بی سی فارسی در ایران به رغم پارازیت‌ها ادامه دارد. با این حال طی چند سال گذشته، شورای فرهنگی بریتانیا به طور غیرمستقیمدر لندن و کشورهای ثالث یا ارتباطات سایبری، به ایرانیان متقاضی، خدمات ارائه کرده است. این شورا اعلام کرده که با هماهنگی مسئولان ایرانی، راه برای بازگشایی دفاتر آن در ایران در حال فراهم شدن است.

تعطیلی سفارت، کار جمع‌آوری اطلاعات در ایران را مختل کرد + سند

برای دانلود سند روی تصویر کلیک کنید

مشرق نیوز



کلمات کلیدی : انگلیس
جنایت های انگلیس
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 5:47 عصر

فهرست طولانی جنایت‌های انگلیس و حیای عجیب معاون وزیرخارجه 

معاون وزیر خارجه می‌گوید، ایران از انگلیس عذرخواهی نمی‌کند اما در مورد پرداخت غرامت مذاکره می‌کند!

 

به گزارش ایسنا مجید تخت‌روانچی در گفت‌وگو  با روزنامه گاردین اظهار داشت: ایران آماده است تا به عنوان بخشی از یک توافق کلی برای بازگرداندن روابط دیپلماتیک میان ایران و انگلیس در مورد پرداخت غرامت به این کشور به خاطر حمله به سفارت آن در تهران در سال 2011 مذاکره کند، اما به طور رسمی از انگلیس عذرخواهی نخواهد کرد.
وی افزود که بازگرداندن روابط دو جانبه با انگلیس که پس از حمله به سفارت این کشور در تهران متوقف شد مورد بحث بوده است. احتمال داشت که تا پایان سال یک توافق در این زمینه صورت گیرد اگرچه هیچ جدول زمانی تعیین نشده است.
روانچی ادامه داد: عذرخواهی رسمی مورد بحث نیست. چیزهای زیادی وجود دارد که در گذشته اتفاق افتاده اما ما هیچگاه به خاطر آنها عذرخواهی دریافت نکرده‌ایم اما اکنون درخصوص اتفاقی که افتاده با دولت انگلیس در ارتباط هستیم. وی افزود پرداخت غرامت یکی از موارد مورد بحث است.
معاون وزیر خارجه در این گفت‌وگو به سوابق ممتد خباثت و خیانت رژیم انگلیس علیه ملت ایران طی 150 سال گذشته و تحمیل دو کودتا و رژیم استبدادی پهلوی به کشورمان اشاره‌ای نکرده همچنان که رفتارهای موذیانه رژیم انگلیس در مواردی نظیر حمایت از گروهک‌های ضد انقلاب، حمایت از رژیم صدام در جنگ تحمیلی، حمله به سفارت ایران، راه‌اندازی فتنه سلمان رشدی علیه قرآن کریم و پیامبر اعظم(ص)، نقش‌آفرینی در تحریم‌های اقتصادی غیرقانونی، کارشکنی در مذاکرات هسته‌ای و نقش‌آفرینی در فتنه و آشوب سال 88 سزاوار حداقل عذرخواهی و پرداخت غرامت‌های سنگین است. دولت انگلیس اخیرا نیز چند شرکت ایرانی را در فهرست تحریم‌ها قرار داد که حتی از سوی مطبوعات انگلیس مورد سرزنش قرار گرفت. این مطبوعات تأکید می‌کنند، دولت لندن بردگی آمریکا و اسرائیل را می‌کند و باعث تحقیر مردم انگلیس می‌شود.

کیهان



کلمات کلیدی : انگلیسدولت یازدهم
جاسوسی انگلیس
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 1:49 عصر

انگلیس چگونه از شبکه‌های اجتماعی جاسوسی می‌کند؟

انگلیسی‌ها فعالانه در برنامه‌های جاسوسی با آمریکایی‌ها همکاری می‌کنند. اسناد نشان می‌دهند در سال 2010 مقامات امنیتی کشورهای انگلستان، کانادا، زلاندنو، استرالیا و آمریکا (کشورهای پنج‌چشم) در اجلاس سالانه موسوم به SIGDEV به بررسی راه‌های استفاده از توئیتر، فیس بوک، یوتیوب و دیگر شبکه‌های اجتماعی برای مقاصد اطلاعاتی محرمانه خود پرداخته‌اند.

گروه جنگ نرم مشرق- افشای اقدام محرمانه آمریکا در ایجاد شبکه اجتماعی شبیه توئیتر خاص مردم کوبا و استفاده جاسوسی از آن، بار دیگر اهداف گسترده جاسوسی کشورهای غربی از فناوری‌های اینترنت را بازگو کرد.

بر اساس اسنادی که سایت The Intercept     منتشر کرده، نوع جدیدی از عملیات‌های جاسوسی از اطلاعات کاربران اینترنت، در سال‌های اخیر مورد بحث سازمان‌های جاسوسی کشورهای غربی قرار گرفته است. این سازمان‌ها همواره به دنبال طراحی راه‌هایی برای استفاده مخفیانه از شبکه‌های اجتماعی برای ایجاد پروپاگاندا، فریب، پیام‌رسانی انبوه و داستان‌سازی‌های تحریک‌آمیز در کشورهای دشمن هستند تا اهداف خاص خود را از طریق مردم آن کشورها اجرا کنند.

انگلستان چگونه از شبکه‌های اجتماعی جاسوسی می‌کند؟ // در حال ویرایش

  

این نوع طرح‌ها با هدف استفاده از اینترنت خصوصا شبکه‌های اجتماعی برای اشاعه غیرمستقیم تفکرات و دیدگاه‌های حامی منافع غرب و انتشار اطلاعات نادرست علیه دشمنان کشورهای غربی، مورد استفاده قرار می‌گیرند که ادوارد اسنودن طی یکی دو سال گذشته ده‌ها نمونه از آنها را که توسط سازمان سازمان امنیت ملی آمریکا NSA     صورت گرفته را لو داده است.

 

اسنادی که توسط سایت Intercept     منتشر شده نشان می‌دهد آژانس امنیت ملی آمریکا و همتای انگلیسی‌اش سازمان ارتباطات دولت انگلستان GCHQ     چگونه برنامه‌هایی برای بی‌اعتبار کردن و بدنام کردن دشمنان این کشورها را با انتشار اطلاعات نادرست در فضای سایبر اجرا می‌کنند.

  

این اسناد بیانگر آن است که انگلیسی‌ها فعالانه در این برنامه‌ها با آمریکایی‌ها همکاری می‌کنند. یکی از این اسناد نشان می‌دهد در سال 2010 مقامات امنیتی کشورهای انگلستان، کانادا، زلاندنو، استرالیا و آمریکا در اجلاس سالانه موسوم به SIGDEV     به بررسی راه‌های استفاده از توئیتر، فیس بوک، یوتیوب و دیگر شبکه‌های اجتماعی برای مقاصد اطلاعاتی محرمانه خود پرداخته‌اند. 

     

این طرح توسط «گروه اطلاعاتی تحقیقات تهدیدات مشترک سازمان ارتباطات دولت انگلستان» JTRIG  تهیه شده بود که اینک افشا شده است. طبق اعلام JTRIG هدف کاری این سازمان، استفاده از شیوه‌های آنلاین برای محقق ساختن واقعه‌ای در جهان واقعی یا فضای سایبری است که شامل عملیات‌‌های اطلاعاتی نفوذ و اختلال می‌شود. سازمان ارتباطات دولت انگلستان، فعالیت‌های گروه اطلاعاتی تحقیقات تهدیدات مشترک JTRIG و بهره‌برداری شبکه‌های رایانه‌ای Computer Network Exploitation را بخشی از وظایف خود عنوان کرده که حدود 5 درصد از کل عملیات‌های آن را شامل می‌شود.



در اجلاس سالانه SIGDEV که اسناد آن توسط سایت The Intercept منتشر شده، به طور معمول ده‌ها تن از کارشناسان اطلاعاتی آمریکا همچون کارشناسان سازمان سیا، آزمایشگاه تحقیقاتی نیروی هوایی آمریکا و مرکز اطلاعات فضایی و هوایی ملی آمریکا حضور پیدا می‌کنند و در آن برنامه‌های عملیاتی (نه طرح‌های فرضی و تئوریک) درباره نحوه جاسوسی از اطلاعات سایبر را به اشتراک می‌گذارند.



به عنوان مثال، در یکی از طرح‌های عملیاتی که از سوی GCHQ ارائه‌شده، سازمان‌های جاسوسی انگلستان اقدام به ردگیری اطلاعات رزروهای هتل‌ها در سطح جهان می‌کنند تا بدین ترتیب بتوانند اقدام به کنترل مهمانان مشکوک یا بلندپایه هتل‌ها نمایند.



مجله اشپیگل آلمان و شبکه خبری NBC News در گزارش‌های جداگانه درباره این پروژه فاش ساخته‌اند که سازمان‌های جاسوسی انگلستان در سال‌های اخیر به طور گسترده اقدام به جاسوسی از مهمانان هتل‌های معروف جهان کرده‌اند. اشپیگل نوشته است طی سه سال اخیر GCHQ با استفاده از یک سامانه خودکار، آمار و اطلاعات رزروهای حداقل 350 هتل معروف در سراسر جهان را رصد کرده است که هدف آن، جاسوسی از دیپلمات‌ها و مقامات دولتی کشورها بوده است که در این هتل‌ها اقامت کرده‌اند.

NBC News نیز جزئیات دیگری از این پروژه مطرح کرده که طبق آن، سازمان جاسوسی انگلستان با استفاده از این پروژه، اقدام به شنود مکالمات تلفنی و ارتباطات اینترنتی مهمانان هدف هتل‌ها کرده و حتی در مواردی نیز با اعزام افسران اطلاعاتی به هتل‌ها، عملیات جاسوسی را به طور فیزیکی و حضور در محل انجام داده است.



دیگر اسناد منتشره از برنامه‌های GCHQ نشان می‌دهد که این سازمان از مجاری شبکه‌های اجتماعی همچون توئیتر و همچنین از ابزارهای اینترنتی همانند ایمیل برای انجام اهداف پروپاگاندایی خویش استفاده می‌کند.



انگلستان چگونه از شبکه‌های اجتماعی جاسوسی می‌کند؟ // در حال ویرایش

نمودار فوق که یکی از اسناد منتشره درباره پروژه‌های جاسوسی انگلستان است، حاوی عملیات‌های اطلاعات شبکه‌ای و رایانه‌ای است که شامل مراحل پروپاگاندا، فریب، پیام‌های انبوه، داستان سازی‌های محرک، گسترش استفاده از عناوین جعلی و ساختگی و روان‌شناسی است. جامعه مخاطب این عملیات‌ها هم کاربران شبکه های اجتماعی هستند که در سمت راست تصویر، آمده است.


GCHQ پروژه دیگری نیز اجرا می‌کند که به نوشته NBC هدف از آن، انتخاب روزنامه‌نگارانی است که این قابلیت را دارند که اطلاعات مدنظر دولت را منتشر و منتقل کنند. طبق این روش، افسران اطلاعاتی انگلستان با شناسایی روزنامه‌نگاران غیرانگلیسی، به طور غیرمستقیم از آنها برای رساندن اطلاعات و اخبار مهندسی‌شده به اهداف عملیات‌های محرمانه خود استفاده می‌کنند. بدین ترتیب که روزنامه‌نگاران مذکور در قالب مصاحبه با اهداف برنامه‌های جاسوسی، بدون آن که خود بدانند اقدام به انتقال این اطلاعات مهندسی‌شده به آنان می‌کنند.

مشرق نیوز



کلمات کلیدی : انگلیسسیاسی
حجاب، نوک سرنیزه
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 8:2 عصر

حمله و تاختن به حجاب کار جدیدی برای انگلیس ها نیست، این کاری است که در ایران از زمان رضا پهلوی و با عاملیت وی و نظامیانش با آموزش های انگلستان صورت گرفت.
نقدی بر یک برنامه ضد فرهنگی؛

حجاب، نوک سرنیزه شبکه انگلیسی

حمله و تاختن به حجاب کار جدیدی برای انگلیس ها نیست، این کاری است که در ایران از زمان رضا پهلوی و با عاملیت وی و نظامیانش با آموزش های انگلستان صورت گرفت.

به گزارش فرهنگ نیوز، شبکه من و تو وابسته به خاندان سلطنتی انگلستان که در ظاهر از طرف ایرانی‌های مقیم این کشور حمایت می‌شود در اقدامی تازه ساخت و تولید و پخش برنامه ای را در دستور کار خود قرار داده است که بیش از سایر برنامه های این شبکه به نقد و تخریب ارزش‌های اسلامی پرداخته و با آن‌ها به مبارزه برخاسته است. در این برنامه بر خلاف سایر برنامه های تولیدی این شبکه که بیشتر به ظاهر آن‌ها اهمیت داده شده و رنگ و لعاب در آن‌ها اهمیت بیشتری دارد سعی شده است که با نگاهی تئوری‌تر و کمی عمیق‌تر به طرح شبهه پرداخته و با بیانی شبه روشنفکرانه تر به این موضوع –نقد و شبه افکنی پیرامون ارزش‌های دینی- پرداخته شود.

قسمت اول این برنامه در باره مسئله مهم و حائز اهمیت «حجاب» بود که بخش اول آن این هفته روی آنتن رفت و قسمت دوم آن نیز هفته بعد پخش خواهد شد.

آنچه که در قسمت اول این برنامه به آن پرداخته شد استناد به یک کلام از امام خمینی(ره) در اوائل انقلاب بود مبنی بر اینکه حجاب برای زنان ما اختیاری است و نه اجباری، و در ادامه مجریان این برنامه که خود در نقش کارشناس نیز بر آمده‌اند به تحلیل این موضوع پرداخته و با بررسی آراء فقهی برخی از مراجع این امر را- حجاب اجباری- به چالش کشیده و به عبارت دیگر این گونه وانمود کردند که حجاب اجباری پایه های فقهی محکمی در میان مراجع شیعه نداشته و یا حداقل امری اختلافی است و نباید دولت بر این پایه –فتواهای اختلافی- این موضوع را اجباری کند.

در ابتدا و قبل از پرداختن به این شبهه باید تذکری به جامعه ارتباطی و هنری داخل داده شود مبنی بر آنکه : آنچه امروز از طرف بیگانگان مورد هجمه و هجوم قرار گرفته است مبانی و اصول و پایه های عقیده و ارزش‌های دینی است؛ به بیان دیگر امروزه رسانه های غرب علاوه بر آنکه با تسویل و تزئین ظاهر برنامه های خود دل و عقل مخاطبین خود را می‌ربایند، با تولید برنامه هائی بعضاً عمیق‌تر تیشه به ریشه اصول زده و مبانی دینی آنان را می‌لرزانند. با این دو عمل ابتدا عوام را فریفته و با تمسک به ظواهر از جاده مستقیم دور می‌کنند و سپس با طرح شبهات و اشکالات خواص را متزلزل کرده و اندیشه آنان را می‌لرزانند؛ آنگاه جامعه ای که عوامش فریب خورده و خواصش لرزان باشند توان ایستادگی از آن سلب می‌گردد به راحتی در برابر خواسته غیر کمر مقاومت خم می‌کنند.

بنابراین امروزه وظیفه نهاد های رسانه ای ما اعم از رسانه ملی و سیما و سینما این است که گوشه چشمی هم به این موضوعات اصلی و طرح شبهات پایه ای بیندازد تا اگر بیگانه طمعی در آن سطح کرد خیال خام او را با پاسخ و تبیین و بیان حقیقت برای مخاطبین خاص و عام خنثی سازند و الا با تبلیغات ظاهری اگر عوام را می‌شود جلب نمود اما نمی‌توان خواص جامعه ای را با این تبلیغات سطحی نگه داشت و اگر خواص کشوری در نظر و عمل و در اندیشه و انگیزه لرزان شد قطعاً آن جامعه در فرهنگ و متعاقب آن در حوزه های دیگر فرو خواهد ریخت .

اما آنچه مختصراً در باب مسائل مطرح شده در آن برنامه موهوم ذکر شد باید اشاره کرد که در فقه ما مسئله وجوب حجاب تقریباً مورد نظر جمهور است اما آنچه در یک جامعه اسلامی حجاب را اجباری العموم می‌دارد نه فتوای جمهور مبنی بر وجوب حجاب است بلکه قانون مصوب نمایندگان ملت است که یک امر را در سطح جامعه اجباری می‌کند.

برای توضیح باید گفت که اگر در فقه شیعه امری وارد شده باشد برای اجرای آن امر در سطح جامعه باید به قانون تبدیل شود و این همان اصلی است که امام (ره) از آن به «جمهوری اسلامی» تعبیر فرمود و معتقد بود که مجلس – به طور کل خواست ملت مسلمان- در رأس همه امور است.

اگر در جامعه ای مردم آن جامعه نوع خاصی از پوشش را برگزیدند و آن‌را به صورت قانون در آوردند دیگر نمی توان گفت این امر-اجبار رعایت قانون پوشش در سطح عمومی-با آزادی‌های فردی منافات داشته و نباید از سوی دولت اجرا شود.

مادامی که در کشور جمهوری اسلامی این قانون بر قرار است باید به آن احترام گذارد و اگر افرادی از گوشه کنار جهان این خواسته عمومی ملت را مخالف با آزادی‌های فردی می شمارند باید بدانند که این سخن ایشان با اصل آزادی‌های فردی و دموکراسی در تضاد روشن بوده و جائی برای دفاع ندارد.

اگر امروزه در کشوری مانند انگلستان مردم آزادند که با هر نوع پوششی در سطح جامعه تردد کنند این منوط به خواست آن مردم است که در مجلس آن کشور به قانون تبدیل گردیده و از این جهت است که قابل اجرا و احترام است هر چند می‌دانیم که در این کشورها نیز برای پوشش در انظار عمومی نیز حدی وجود دارد که البته این حد با آنچه در کشور ما و شاید برخی کشورهای دیگر اسلامی اجرا می‌شود متفاوت است که البته این حدود پذیرفته شده در همان کشورهای غربی نیز تابعی از قانون آن کشورهاست و به این شکل نیست که هر فردی در هر کجا بتواند با هر نحوی از پوشش حضور یابد.

این همان قانون دموکراسی و یا جمهوریتی است که در کشور ما نیز در حال اجراست با این تفاوت که در این سرزمین مردم و ملت ان هنوز خواهان رعایت اصول و ارزش‌های دینی در سطح جامعه خود هستند و امید می‌رود که با تبیین این اصول و پایه های عقلانی آن از سوی متفکران و صاحبان رسانه این خواسته عمومی ادامه دار بوده و مانع از تزلزل این استوانه در برابر تحریکات و شبهات بیگانه شویم. که اگر چنین کنیم و مبانی ناب اسلامی را با جوهر عقل شکوفا ساخته و به مخاطب عرضه کنیم دیگر هیچ روش شبهه افکنی  جدید و قدیمی توان منحرف کردن و متزلزل ساختن عوام و خواص ما را نخواهد داشت و این جامعه به هیچ سمت نو و جهت کهنه ای متمایل نمی گردد.

بهای باده ی چون لعل چیست ؛ جوهر عقل
بیا که سود کسی بُرد ؛ کین تجارت کرد .

منبع: فرهنگ نیوز



کلمات کلیدی : انگلیس
تشیع با طعم لندنی و آمریکایی
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 3:4 عصر

روایت‌های جعلی شبکه‌های سلام، فدک و اهل‌بیت از شیعه

انگلیسی‌ها برای شیعه دوازده امامی هم یک طلبه خوش بر و رو، و خوش پوش تدارک دیده‌اند تا در لندن حسینیه و شبکه تلویزیونی و حوزه علمیه داشته باشد و منبر برود و بشود سینه چاک شیعیان و دشمن درجه یک وهابیت.
گروه فرهنگی مشرق- رهبر معظم انقلاب اسلامی دیروز در دیدار دست‌اندرکاران حج فرمودند: «بزرگان تشیع اعم از امام(ره) و دیگران همواره بر حفظ اتحاد امت اسلامی تأکید کرده اند، بنابراین آن تشیعی که با هدف دامن زدن به اختلافات، از رسانه هایی که در لندن و امریکا هستند، تبلیغ می شود، در مسیر شیعه واقعی نیست.» اما منظور رهبر انقلاب کدام رسانه‌ها بوده است؟ در سال‌های اخیر رسانه‌های مختلفی به نام تشیع با هدف ایجاد اختلاف میان مسلمانان ایجاد شده اند که به اختصار به سه شبکه فارسی زبان آن اشاره می‌شود:

 

شبکه اهل‌بیت؛
ادبیات لمپن به نام شیعی‌گری!

 

این شبکه با مدیریت فردی افغانی به نام «حسن اللهیاری» در قم تاسیس شد و عوامل آن با انتخاب این نام مقدس، سعی داشتند در فضای فرهنگی قم، موقعیتی برای خود کسب کنند. اهل بیت، در دوره فعالیت خود در راستای برجسته ساختن اختلافات مذاهب اسلامی و همسو با سیاست‌های انجمن حجتیه مطالبی را تهیه می‌کرد. تاکید بر سوگواری ایام فاطمیه به نام «محسنیه» و برگزاری جشنی موسوم به «عیدالزهرا» و به مناسبت مرگ عمر بن خطاب مهم‌ترین اقدامات این شبکه بود.

 
انتساب دروغین به مرجعیت

اللهیاری مدتی این شبکه را منتسب به مراجع معرفی می‌کرد و مدعی بود، بیوت مراجع از آن حمایت می‌کنند. این ادعا از سوی مسئولان بیوت مراجع رد شد. از میان مراجع تقلید، بیت «آیت الله قربانعلی محقق کابلی» از علمای افغانی مقیم قم از شبکه اهل بیت، حمایت می‌کرد. سال گذشته با افشای ماهیت تفرقه‌افکنانه آن، آیت الله محقق کابلی نیز طی اطلاعیه‌ای که در مهر 1389 منتشر کرد، با تاکید بر اهمیت وحدت بین مسلمانان، اعلام کرد: «از پیروان و شیعیان راستین اهل بیت عصمت و طهارت (ع) جداً تقاضا می‌شود که از هرگونه کمک مادی و معنوی به شبکه یاد شده خودداری کنند. از نظر اینجانب پرداخت وجوهات شرعیه با هر عنوانی به این شبکه و سایر مراکز و شبکه‌ها و برنامه‌هایی که تحت هر عنوانی در راستای ایجاد تفرقه میان امت اسلامی فعالیت می‌کنند نه تنها مجزی نیست بلکه تعاون بر اثم و عدوان است.»

 
دیدگاه‌های سیاسی اللهیاری
 
1- ایجاد تفرقه بین شیعه و سنی
 
2- تایید شعار نه غزه نه لینان با این بهانه که اول بقیع را آزاد کنیم غزه برای بعد
 
3- ایجاد فاصله بین شیعیان و مرجعیت معظم شیعه (مدیر این شبکه هیچ‌یک از مراجع را عادل نمی‌داند و به کرات به حضرت امام خمینی، آیت‌الله خامنه‌ای ، آیت‌الله مکارم شیرازی و حتی آیت الله بهجت توهین کرده است)
 
4- کوبیدن دولت  جمهوری اسلامی ایران و پایین آوردن جمهوری اسلامی از حامی مستضعفان و شیعیان جهان به دشمن اهل بیت!
 
5- مقایسه? حکومت امام خمینی (ره) با حکومت عباسیان
 
6- دفاع از آمریکا به بهانه? آزادی بیان در آن کشور
 

آقای الله یاری ساکن آمریکاست. جالب است بدانید در آمریکا قانونی برای شبکه‌های ماهواره‌ای وجود دارد با این مضمون که اگر شبکه‌ای کوچک‌ترین توهینی به مقدسات یک فرقه? مذهبی یا فکری یا اجتماعی بکند آن شبکه تعطیل می‌شود و مجوزش باطل خواهد شد. حال این سوال برای خود من پیش می‌آید که چرا شبکه? موسوم به اهل بیت که تماما توهین است بسته نمی‌شود؟ جز مخالفت این شبکه با دولت جمهوری اسلامی و ایجاد اختلاف بین فرق اسلامی علتی دارد؟

 
اعتقادات مبتنی بر تفکرات انجمن حجتیه
اعتقادات و حرفهای ایشان شدیدا منطبق بر تفکر حجتیه است، او از افرادی است که معتقداست هیچ کاری نباید انجام داد فقط منتظر باشیم تا خدا هر زمان خواست امام زمان را بفرستد.  این شبکه مروج قمه‌زنی است و می‌گوید به عشق امام حسین (علیه السلام) همه کاری باید کرد….
هدف این جریان سوق دادن تشیع به سمت حجتیه است تا به اهل سنت فحش بدهد و یا حتی حکم قتل برادران اهل سنت را صادر کند. در حال حاضر هم توهین به اهل سنت از جانب ایشان کم نیست. و از این طریق میان برادران شیعه و سنی ایجاد تفرقه می‌کند.
 
شبکه اهل بیت «کاخ سفید»!

چندی پیش حجت‌الاسلام نبوی معاون تبلیغات حوزه علمیه قم طی نشستی از گردآوری اسنادی مبنی بر حضور آمریکایی‌ها در پشت پرده این شبکه ماهواره‌ای خبر داد و گفت: «هدف این شبکه که به نام دفاع از شیعه و گسترش علوم اهل بیت‌ (ع) راه اندازی شده است بد جلوه دادن شیعه بود.»
 
با بروز حساسیت در خصوص این شبکه، دادگاه ویژه روحانیت در قم، حکم پلمپ دفتر این شبکه را صادر کرد. عوامل این شبکه در ادامه تحرکات خود، ضمن جسارت به علمای اسلام و نیز مقام معظم رهبری و ولایت فقیه، مدعی شداند رویکرد نظام حمایت از اهل سنت و قصد تضعیف مکتب اهل بیت (س) است! عوامل انجمن حجتیه نیز با انتقاد از آنچه آزادی عمل اهل سنت در ایران نامید، از ضرورت حمایت از شبکه اهل بیت سخن گفته‌اند.

 

شبکه سلام؛
از اسلام منهای سیاست تا سیاست منهای اسلام

 

چند سال قبل که اولین نوشته‌ها درباره شبکه سلام منتشر می‌شد، کمتر کسی خطر اسلام آمریکایی را که در لباس تبلیغ شیعه خود را میان شیعیان رسوخ داده بود، جدی می‌گرفت. اما امروز با پیوند خوردن این شبکه با جریانات سیاسی و ضدامنیتی امروز کمتر کسی از این موضوع بی‌خبر است که شبکه سلام در خدمت سیاست‌های استعماری ضداسلامی در حال فعالیت است. به خصوص این روزها که مدعیان جدایی دین از سیاست در امور سیاسی وارد شده و در مخالفت با جمهوری اسلامی تمام قد ایستاده‌اند.
 
مدیر شبکه سلام به به راه انداختن تشکیلاتی با عنوان «جمعیت روحانیون سنتی ایران معاصر» بیانیه‌های آتشینی در حمایت از آشوب در کشور صادر کرده است که از جمله آنها می‌توان حمایت از آشوب 25 بهمن سال گذشته را نام برد.
 
منابع مالی که آشکار نمی‌شوند…
در حالی که هر روز اخبار تازه‌تری از اعمال محدودیت برای انتقال وجوه ایرانیان در سراسر دنیا منتشر می‌شود، اما شبکه سلام شماره حساب‌های بیشتری را در کشورهای آلمان، آمریکا، استرالیا، دوبی و… معرفی می‌کند تا عنوان کند که کمک‌های مالی بیشتری را از مخاطبان جمع‌آوری کرده است.
 
مرجان حسینی کارشناس ارتباطات می‌نویسد: «برنامه‌های شبکه سلام از راه ماهواره هات‌برد پخش می‌شود که ماهانه، مبلغ درخور توجهی را برای اجاره از مالکان شبکه‌ها دریافت می‌کند. با در نظر گرفتن سایر هزینه‌های راه‌اندازی و اداره شبکه ماهواره‌ای که تمام قاره‌ها را زیر پوشش قرار می‌دهد و تبلیغات بازرگانی محدودی دارد، سلام باید منابع مالی گسترده‌ای داشته باشد. مدیران این شبکه در مورد تأمین هزینه‌های آن توضیحات شفافی ارائه نداده‌اند.»
 
مدیر بخش مانیتوریگ صدا و سیما در گفتگو با همشهری ماه می‌گوید: «شما می‌توانید از میزان آگهی‌های این شبکه‌ها به راحتی به این مساله دست پیدا کنید چون اغلب این شبکه‌ها آگهی پخش نمی‌کنند در حالیکه برای گرفتن یک پهنای باند خیلی معمولی روی ماهواره هاتبرد هر ماه باید 28 هزار دلار پرداخت کنند با هزینه‌های آپ لینگ به ماهانه 60 هزار دلار بالغ می‌شود. این هزینه فقط برای ارسال برنامه به ماهواره و از ماهواره به زمین است. حال اگر حقوق و دستمزد را اضافه کنید… این شبکه‌ها که آگهی ندارند از کجا این هزینه را تامین می‌کنند؟ این مساله مدرک محکمی برای وابستگی این شبکه‌ها به دلارهای سیاه آمریکا است. زیرا در زمانی که از بی‌پولی رنج می‌برند، کیفیت این شبکه‌ها هر روز ارتقا می‌یابد، مرتب شبکه اضافه می‌کنند و مرتب دامنه? دریافت شبکه‌هاشان افزایش پیدا می‌کند.»
 
وی همچنین می‌گوید: «این شبکه‌ها باید به این سوال پاسخ بدهند که این پول را از کجا می‌آورند که اغلب پاسخ شنیده می‌شود که از کمک‌های مردمی تامین می‌شود. این افراد خیلی ساده دست خود را رو می‌کنند، چون به راحتی قابل اثبات است که دلارهای آمریکا این افراد و این شبکه‌ها را تامین می‌کند. یکی از نشانه‌هایی که این شبکه‌ها از سوی آمریکا حمایت می‌شود این است که برطبق قوانین ماهواره‌ها اگر شبکه‌ای اختلاف افکنی مذهبی انجام دهد و یا به مذاهب رسمی توهینی روا دارد، محکوم شده و بلافاصله از روی ماهواره قطع می‌شود، اما این شبکه‌ها به رغم فعالیت‌های مخدوش و اختلاف افکنانه اشان، همچنان به فعالیت خود ادامه می‌دهند.»
 
تلاش برای ماستمالی
مدتی پیش نیز مرتبطان شبکه ماهواره‌ای سلام وابسته به انجمن حجتیه برای افزایش مقبولیت این شبکه به مدیران آن توصیه کرده‌اند که از مراجع سنتی و نه سیاسی تاییدیه دریافت کنند، زیرا در جامعه مطرح است که شبکه مورد تایید مراجع نیست. این عناصر قصد دارند برای پیشبرد برنامه‌های خود از اسم مراجع و روحانیون مشهور بهره برداری کرده تا در فعالیت‌های خود در سطح کشور با مشکلات و موانع کمتری مواجه شوند.
 
در سال‌های اخیر این شبکه و مسئولان آن تلاش بسیار زیادی کردند تا موضوع قمه‌زنی را به عنوان یکی از سنت‌های اسلامی معرفی کنند و این موضوع مورد استقبال دشمنان واقع شد. در یکی از این برنامه‌ها، محمد هدایتی مدیر شبکه سلام و از کارشناسان دینی صدای آمریکا افزود: با نگاهی بر آیات قرآن می بینیم که ریشه قمه زنی در قرآن آمده است . این روحانی نما با تحریف آیاتی از کلام الله مجید تمام تلاش خود را برای تطبیق دادن موضوع قمه زنی با آیات قرآن به کار گرفت.
 
بیان این مسئله آنقدر سطحی بود که صدای کارشناس دیگر این برنامه را نیز درآورد. مهدی خلجی که با عنوان کارشناس امورد دینی در این برنامه حضور داشت نتوانست سکوت خود را در برابر سخنان بی مبنای روحانی واشنگتنی حفظ کند و بیان کرد: سخنان آقای هدایتی غلط می باشد و به نوعی تحریف قرآن است.
 
در ادامه این برنامه با معرفی قمه زنی به عنوان سنت قدیمی شیعیان، قمه زنی را عامل گسترش روحیه شجاعت و ایثار و فداکاری عنوان نمودند و اعلام داشتند که به همین منظور قمه زنی در آمریکا آزاد می باشد و شیعیان به راحتی می توانند در خیابان های آمریکا به عزاداری و قمه زنی بپردازند.
 
ارتباط شبکه‌های مذهبی فارسی با سران ستاد ارتش آمریکا
مهدی شریفی رئیس مرکز مونیتورینگ صدا و سیما در گفت‌وگویی با طرح این سئوال که شبکه‌های مذهبی با ادعای دغدغه دین چه نسبتی با سران ستاد ارتش آمریکا داشته و چگونه هزینه سنگین فنی را تامین می‌کند، گفت که این شبکه‌ها‌‌ همان شبکه‌های بزمی هستند که لباس خود را عوض کردند و صدایی که از درون آن خارج می‌شود نعره شیطان است که در صدد جاانداختن اسلام آمریکایی و اسلام بدون جهاد و مرجعیت است.
 
به گفته وی برخی از این شبکه‌ها با جریان انجمن حجتیه در ارتباط هستند و این نکته‌ای است که مردم هوشمند ما نباید از آن غفلت کنند و باید به آموزه‌های صحیحی که از طریق نهادهای فرهنگی و مذهبی و مراجع محترم تقلید ارائه می‌شود، اجرا کنند.
 
این مسوول همچنان تاکید کرد: چون برخی از این شبکه‌ها ارتباطات خیلی گسترده‌ای با انجمن منحط حجتیه دارند البته نفوذ آن‌ها در مساجد با بهره گیری از جوانان ناآگاه، قدرتی در اختیار آن‌ها قرار می‌دهد که نه از روی اعتقاد بلکه از سر ندانستن با این شبکه‌ها همکاری می‌کنند بنابراین یک نوع بدهکاری فرهنگی بین این افراد با این شبکه‌ها شکل می‌گیرد چون از افراد مذهبی به شنیده‌ام، که این شبکه‌ها، شبکه‌های خوبی هستند، چون مراسم مساجد ما را در آنتن ماهواره نشان می‌دهد!
 
سیاستی که جدا از دیانت نیست!
جستجوی نام حجت الاسلام محمد هدایتی در گوگل، شما را با مجموعه‌ای از مطالب مواجه می‌کند. بخش ویدیو‌ها البته پربار است. سخنان این روحانی در شبکه‌های ماهواره‌ای سیاسی بسیار زیاد است. وی پس از انتخابات 88 از فتنه و آشوب در کشور حمایت کرد و مواضع خصمانه خود علیه جمهوری اسلامی را شدت بخشید.
 
شبکه سلام بار‌ها بر جدایی دین از سیاست تاکید کرده است و البته بار‌ها با سیاسی‌کاری سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی و سالگرد انقلاب اسلامی را مورد غفلت و بی‌توجهی قرار داده بود. از دیگر مشخصه‌های سیاسی این شبکه توجه دادن به مراجع تقلیدی است که در تقابل با انقلاب اسلامی و اسلام ناب حرکت می‌کنند.
 
ایجاد اختلافات مذهبی و توهین به اهل سنت نیز از برنامه‌های مرسوم این شبکه بوده و هست. این موضوع و نیز حمایت آن‌ها از فتنه‌گران در ایران، باعث شد تا حجت الاسلام دکتر قزوینی (که خود از مخالفان سرسخت اهل‌سنت شمرده می‌شود) که از افراد موثر در این شبکه بود از آن کناره گیری کند.

 

شبکه فدک؛
تشیع با روایت توهین به اهل تسنن

 

انگلیسی‌ها برای شیعه دوازده امامی هم یک طلبه خوش بر و رو، و خوش پوش تدارک دیده‌اند تا در لندن حسینیه و شبکه تلویزیونی و حوزه علمیه داشته باشد و منبر برود و بشود سینه چاک شیعیان و دشمن درجه یک وهابیت.
 
«یاسر یحیی عبدالله الحبیب» مدیر این شبکه متولد 1977 میلادی (1355شمسی) و فارغ‌­التّحصیل رشته علوم سیاسی از دانشگاه کویت، فقط بیست و پنج سال داشت و تنها سه سال از از راه­اندازی «هیئت خدّام‌المهدی» در کویت می­‌گذشت که تندروی­‌هایش، دولت کویت را مجبور کرد هیئت را پلمپ و او را روانه زندان کند.
 
اما این جوان جسور چشم انگلیسی‌ها را گرفته بود؛ پس سریع به سوژه مورد نظر سازمان‌های حقوق بشری انگلیس و آمریکا تبدیل شد. حتما خود مقامات کویتی هم متعجب شده بودند که این سازمان‌ها چرا بین این‌همه زندانی و شکنجه‌شده گیر داده‌اند به این روحانی جوان، اما ترجیح دادند سری را که درد نمی‌کند دستمال نبندند و بیش از سه ماه او را در حبس نگه ندارند.
 
شیخ جوان از زندان کویت آزاد و با انگلیسی‌ها رفیق شد. نشان به آن نشان که پناهندگی بریتانیا گرفت و عازم شمال این کشور شد. تنها دو سال وقت کافی بود تا او ساکن لندن شده و حیطه فعّالیت‌­های خود را به شدّت گسترش دهد. روزنامه‌­ای با نام shianewspaper منتشر کند، حوزه علمیه «امامین عسکریین» را در لندن به راه اندازد، شبکه ماهواره‌­ای «فدک» را نیز با حمایت انگلیسی­‌ها تأسیس کند و در سال 2010 نیز مکان هیئتش در لندن را به حسینیه‌­ای بزرگ به نام «حسینیه سیّدالشّهدا» منتقل و مکان جدید را مجتمعی برای حوزه علمیه، هیئت، دفتر کار، مؤسّسه رسانه‌­ای، شبکه ماهواره‌­ای فدک، روزنامه شیعه و پایگاه اطلاع­‌رسانی اینترنتی قرار دهد.
 
شیخ جوان کویتی حالا سی و شش سال دارد و از فراز منبری در لندن و با استفاده از تریبون‌هایی که دولت انگلیس در اختیارش قرار داده است، دارد صدای شیعه را به گوش جهانیان می‌رساند. شما به چیزی شک نمی‌کنید؟!
 
آتشی که سنی‌ها را نشانه رفت ولی به دامن شیعه نشست
برای اینکه کمی قضیه روشن‌تر شود و دلیل این حمایت‌ها را به وضوح دریابیم، کافی است سه سال برگردیم عقب؛ به رمضان المبارک 1431 قمری. شیخ انگلیسی در هفدهم ماه مبارک و در سالروز وفات عایشه همسر پیامبر اکرم(ص) مجلسی در حسینیه خود در لندن تشکیل داد و از فراز منبر جملات رکیک و نسبت‌های وقیحانه‌ای متوجه او کرد.
 
او پس از ذکر ادلّه­ خویش برای اثبات نفاق و هرزه‌­گی و … درمورد همسر پیامبر اسلام!، سخن خود را با این توصیه استراتژیک! به پایان رسانید که: «جشن ­گرفتن به مناسبت هلاک عایشه، ضرورتی دینی است؛ چه این­که روز هلاکت عایشه، پیروزی اسلامی عظیمی به شمار می­‌رود.» سایت وی نیز با افتخار تمام در این‌­باره گزارش م‌ی­دهد: «لازم به ذکر است که شبکه ماهواره‌­ای "فدک” این جشن مبارک و وقایع آن را پوشش داده و پخش نمود. ضمن این­که در بالای صفحه­ شبکه نیز شعار "الله اکبر … عایشه فی النّار” برای اوّلین بار در تاریخ شبکه­‌های تلویزیونی قرار داده شد! و در فواصل مختلف برنامه، سرودهایی به مناسبت و شادی از هلاکت رأس الکفر عایشه و شکر نعمت برائت از او، پخش گردید»
 
آخوند انگلیسی یاسر الحبیب
این کار در حالی انجام شد که اقدام قبلی او در انتشار کتابی سراسر توهین به عایشه که تلاش داشت هرزگی او را ثابت کند، قبلا واکنش‌های شدیدی علیه شیعیان به همراه آورده بود.
 
اقدام جدید او هم کاملاً علیه شیعیان تمام شد. «شیخ عبدالعزیز آل‏‌الشّیخ» مفتی اوّل سعودی چنین واکنش می‌­دهد: «بعد از اسائه‏ ادب یاسر الحبیب به أم‏المؤمنین عایشه، انتشار مذهب تشیّع در کشورهای عربی و اسلامی متوقّف شده است». وی در دیدار خود با ائمه جمعه و جماعات مساجد عربستان سعودی گفت: «سخنان یاسر الحبیب، روحانی‏ شیعه کویتی باعث شد تا بسیاری از اهل‌­سنّت که تمایلی به تشیّع داشتند، از مسیر انحرافی خود برگشته و راه مستقیم را برگزینند.» آل‏‌الشّیخ ادامه داد: «مُخبرین ما در کشورهای عربی به من اطلاع دادند عدّه زیادی از اهل‏‌سنّتی که شیعه شده بودند، به‌­خصوص در شمال آفریقا، پس از گفته‏‌های یاسر الحبیب متوجّه شده‌‏اند که تشیّع، مذهبی باطل است و به مذهب حقّ برگشته‌‏اند.»
 
وی سپس به کنایه اضافه کرد: «شیعیان که خود را پشت دیوار مظلوم‏‌نمایی و شهادت پنهان کرده بودند، دست­‌شان رو شده و مشخّص گردید که این­‌ها قومی خبیث هستند. سخنان الحبیب، نعمت و عنایتی از سوی خداوند بود تا باطن واقعی ‏شیعیان روشن شود».
 
اما سخنان مشکوک شیخ، مشکلات بسیاری برای شیعیان کویت و عربستان نیز به بار آورد. علمای شیعه‏ این دو کشور ـاز جمله «شیخ عَمری»، «شیخ حسین معتوق»، «شیخ حسن صفّار»، «شیخ علی آل‏محسن»، «شیخ عبدالجلیل السمین»، «شیخ نمر» و «سیّدهاشم السلمان»ـ مواضع سختی در برابر وی گرفته و او را از خود طرد کردند.
 
واکنش‌هایی که در جهان اسلام اتفاق افتاد نشان می‌داد حمایت‌های انگلیس به بار نشسته است و جاسوس‌های بریتانیایی در انتخاب شیخ کویتی در زندان‌های کویت اشتباه نکرده بودند. اینبار هم سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن داشت جواب می‌داد. مخصوصا که شیخ سال بعد هم این برنامه را تکرار کرد.

 
آبی بر آتش
سخنان شیخ شهرت طلب حسابی آب به آسیاب وهابیت ریخته بود و مخالف علمای تراز اول شیعه نتوانسته بود به اندازه کافی از تبعات این اقدام کم کند و همچنان قیام‌­های منطقه‌­ای و نزاع­‌های بین­‌المذهبی به اولویت اوّل موضع­گیری‌­ها بدل شده بود.
 
تا اینکه این دست موضع­گیری­‌ها که باعث ورود فشارهای فراوان به شیعیان عرب نیز شده بود، جمعی از علماء و فرهیختگان شیعه­ منطقه احساء عربستان را بر آن داشت تا استفتائی را خدمت مقام معظم رهبری ارسال کنند. پاسخ معظم له آبی بود بر آتش:
 
«اهانت به نمادهای برادران اهل­‌سنّت از جمله اتّهام­‌زنی به همسر پیامبر اسلام حرام است. این موضوع، شامل زنان همه پیامبران و به­ویژه سیّدالانبیاء پیامبر اعظم -حضرت محمّد صلّی­‌الله­‌علیه­‌وآله– می‌شود.» فتوایی که از شبکه ماهواره­ای "الجزیره” گرفته تا روزنامه "الانباء” کویت، سایت پرمخاطب "محیط”، روزنامه­‌های "السّفیر” لبنان و "الحیات” چاپ لندن و سایت رادیو تلویزیون مصر و … به انعکاس درآمد و مورد تحلیل قرار گرفت.
 
حتّی احمد الطّیب، شیخ الازهر در بیانیه­‌ای رسمی، این­چنین به فتوای رهبر حکیم انقلاب، واکنش نشان داد:
 
«با تمجید و خرسندی، فتوای مبارک حضرت امام علی خامنه‌­ای را در خصوص تحریم اهانت به صحابه رضوان­‌الله­‌علیهم یا تعرّض به همسران حضرت رسول­(ص) دریافت کردم. این فتوایی است که با دانش صحیح و درک عمیق از خطرناکی آن­چه که اهل فتنه انجام می­‌دهند، صادر شده و بیان­گر علاقه و اشتیاق به وحدت مسلمانان است. آن­چه که باعث م‌ی­شود بر اهمیت این فتوا افزوده شود، آن است که عالمی از علمای بزرگ مسلمان و از بزرگ­ترین مراجع شیعه و به‌­عنوان رهبر عالی جمهوری اسلامی ایران، چنین فتوایی را صادر کرده است. من از جایگاه علم و با توجّه به مسئولیت شرعی­‌ای که دارم، می­‌گویم تلاش برای وحدت مسلمانان، واجب است و اختلاف بین پیروان مذاهب اسلامی باید به اختلاف نظر بین علما و صاحب­نظران محدود بماند و به وحدت امّت اسلامی، لطمه نزند که خداوند فرموده است: "ولا تَنازعوا فتَفشلوا و تَذهب ریحکم و اصبروا إنّ الله مع الصّابرین.»
 
هرچند که در این میان، واکنش شبکه­‌های رسانه‌­ای وهّابیت مانند "العربیه” معلوم بود: سانسور و سکوت!

منبع:مشرق نیوز



کلمات کلیدی : آمریکاانگلیس
دخالت انگلیس در مرگ 10 میلیونی ایرانی
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 2:15 عصر

قسمت دوم

آنها مجبور نبودند چنین کنند اما شفقت و تدبیر دست به دست هم داد تا ضرورت مبارزه با اهریمن کمبود غذا که به سرعت از جمعیت می کاست، رخ نماید". روزنامه های ایران نیز شرح آنچه روس ها بر سر این سرزمین آورده بودند را اینگونه می نویسند؛ روزنامه ایران 31می 1917: " طی ایام گذشته از روستائیان اطراف تهران شکایاتی واصل شده مبنی بر اینکه قشون روس به تاراج این مناطق مشغول بوده و شترها و قاطرها و خرها و دیگر اموال زنده روستائیان را به یغما می برند. این امر مردم را به زحمت و سختی انداخته است، زیرا دیگر وسیله ای در اختیار ندارند تا با آن غله و میوه خود را به بازار عرضه کنند.امید می رود این اقدامات فوراً متوقف شود. به نظر می رسد دولت اقدامات لازم را در این باره انجام دهد". روزنامه رعد در 11 ژانویه 1918 چنین می نویسد:" اهالی سیاه دهن تلگراف زده ا ند روس ها یی که از همدان آمده اند به کلی آنها را غارت کرده اند، یک دختر و دو مرد را کشته اند، و دختری دیگر را مجروح کرده اند. آنها حتی غله دولت را هم می برند. مردم پراکنده شده و به قزوین و دیگر نقاط گریخته اند". اما نکته عجیب و مورد سوال اظهارات منجیان آن سالهای ایران ( طبق گفته های کتاب) یعنی آمریکایی هاست: فرانسیس وایت دبیر هیأت نمایندگی آمریکا درباره قطحی در غرب ایران تقصیر را متوجه روس ها می داند و می نویسد:" به نظر می رسد که مشکلی نیست مگر رفتار روس ها. در تمام مناطق تحت اشغالشان در ایران به سرزنش شدنی ترن شکل رفتار کرده اند.تمام روستاهای میان قصر شیرین و قزوین دچار سرنوشت شومی شده اند که روس ها برایشان رقم زده اند..." با این همه تاریخ نشان می دهد، نیروهای روس در پر شمارترین برهه- تابستان 1917 - به رقمی بالاتر از 75000 نفر در غرب ایران نمی رسیدند که آنها نیز تا پایان 1917 از ایران رفته بودند.حال سوال اینجاست که 75000 نیروی نظامی چقدر می تواند تخریب و غارت به بار آورد؟ قحطی شرق و جنوب ایران یعنی درست مناطقی که تحت اشغال انگلستان بود، با کدامین توجیهات قابل توضیح است؟ همان طور که قبلاً نیز اشاره شد، انگلیسی ها تلاش دارند، قحطی بزرگ در ایران را میان ارتش روسیه، دمکراتها و محتکرین تقسیم کنند که ریشه های آن را باید در خصومت این کشور نسبت به دمکراتهای ایران جستجو کرد. داناهو در این باره اظهار می دارد:" دمکراتها مدعی اند که طبقه روشنفکر شمال شرق ایران هستند. مهارت سیاسی آنها، اعلام گسترده شعار ایران برای ایرانیان، بر چیدن دست دخالت خارجی ها از امور ایران و پایان دادن به نفوذ روسیه و انگلستان بود. اما نفرت شدید و فعالیت های سیاسی آنها اساساً متوجه انگلیسی ها بود... آنچنان که من یافته ام اکثریت قابل توجهی از دمکراتها پول را بر میهن پرستی ارجح می دانستند و برایشان لیره ترک یا قطعه اسکناس 20 مارکی، جذابیتی اغوا کننده دارد." وی تلاش می کند باور کنیم قحطی، فاجعه ای است که دموکراتها به بار آورده اند و می نویسد:" برخی از مردم که با دموکراتها هم عقیده نیستند که به جای آنکه گندم توزیع شود، فقرا باید گرسنگی بکشند، به قصد آگاه ساختن حکومت بی لیاقت و ضعیف تهران به تلگراف خانه رفتند تا آنها را از حقیقت اوضاع مطلع سازند". او مدعی است:" اما دمکرات ها هیچ کدام از این ها را انجام نمی دهند؛ این کارها می تواند طرح های به دقت طراحی شده آن ها را برای پول دار شدن به بهای گوشت و خون هموطنانشان، ناکام بگذارد... گزارش شده که حجم قابل توجهی گندم در خانه های شخصی انبار شده است و ضروری است، اقداماتی جدی علیه این محتکرین صورت گیرد...". اما داناهو هرگز به موضوع اشاره نمی کند که انگلستان با پرداخت مبالغ اغواکننده به محتکرین، به گندم، غله و سایر اقلام مورد نیاز ارتش خود دست می یافت و این مردم فقیر و گرسنه ایران بودند که در این میان جان خود را از دست می دادند. فصل پنجم (محروم کردن ایران از غذا؛ خرید مواد غذایی توسط انگلیسی ها): این فصل از کتاب قحطی بزرگ به بررسی عملکرد انگلستان در طی دوران قحطی می پردازد و چشم ها را به سوی حقیقتی تلخ و تکان دهنده باز می کند. این فصل در گام نخست به بحث درباره اطلاعات مربوط به خریدهای غله توسط انگلیسی ها در غرب ایران و آذربایجان مبتی بر نوشته های ژنرال دنسترویل و داناهو می پردازد و سپس اطلاعات مفصلی را درباره خرید مواد غذایی توسط انگلیسی ها در گیلان و صدور مواد غذایی ایران به باکو از زبان دنسترویل ارائه می کند. این امر به آن جهت حائز اهمیت است که گیلان پس از ورود ارتش انگلستان و اقدام آنها جهت خرید گسترده مواد غذایی دچار قحطی می شود. بررسی خرید مواد غذایی در شرق ایران و صدور به جنوب روسیه برای تغذیه ارتش انگلستان از دیگر مسائل مهمی است که در این فصل بدان پرداخته شده است. در ادامه این فصل فعالیت های انگلیسی ها برای ممانعت از داد و ستد ایران با ایالات متحده و بین النهرین توضیح داده شده و به این ترتیب خواننده را در حیرتی سخت از آنچه در اثر اشغال یک کشور به دست بیگانگان و ناکارآمدی و تزلزل حکومت یک سرزمین بر سر مردمان آن می آید، فرو می برد. دنسترویل درباره " مشکل آذوقه" و خرید غله توسط انگلیسی ها می نویسد:" یکی از مواردی که باید مورد توجه قرار می گرفت،" مشکل آذوقه " بود. نیازهای خودمان قابل توجه بود و باید خودمان را هم برای آن تعداد از نیروها که ممکن بود به این قسمت ها اعزام شوند، آماده می کردیم. در بحبوحه قحطی هولناکی که اینک در اوج قرار داشت، نمی خواستم آذوقه را از کشوری تهیه کنم که غذای در دسترس مردم گرسنه اش باز هم کمتر می شد. اما به زودی اطلاعات دقیقی درباره مشکل آذوقه به دستمان رسید و دریافتم که غله و علوفه کافی البته به وفور، برای همه وجود دارد ؛ اما صرفاً به خاطر تأمین قیمت های بالاتر، غله و علوفه احتکار شده است. متأسفانه، به هر حال، در اثر خریدهای کوچک ما قیمت ها بالاتر رفت و هر افزایش جزئی به معنای مرگ بسیاری از افراد بود". وی همچنین افشاء می کند مکالمات میان تهرا ن و حاکمان ولایات غرب ایران را شنود می کرده و پس از فرمان دولت ایران مبنی بر دستگیری تمام مقاطعه کاران غله که به انگلیسی ها غله می فروختند، دولت ایران را برای آزادی افراد دستگیر شده تحت فشار قرار می دهد و به این ترتیب به مکان هایی که در آنها گندم احتکار شده بود، دست پیدا می کند. یکی دیگر از اقدامات انگلیسی ها جهت سوق دادن شهرها به سمت قحطی، از بین بردن ذخیره غذایی شهرهایی بود که در اثر پیشروی عثمانی از دست انگلیسی ها خارج می شد. در ادامه فصل پنجم به گزارشهای فرانسیس وایت دبیر هیأت نمایندگی آمریکا اعزامی از بغداد به ایران و ساوثرد کنسول آمریکا درباره خرید غله ایرانی از سوی انگلیس اشاره شده است. ساوثرد در پایان گزارش ارسالی خود به تاریخ 6 سپتامبر 1918 چنین می آورد:" ژنرال دیکسون به من اطلاع داد که تشکیلات او طی یک سال و نیم [ فوریه 1917 تا اوت 1918 ] در بین النهرین توانسته بود حدود نیم میلیون تن ارزاق تهیه کند که اگر چنین نمی شد، این مقدار باید از هند و دیگر نقاط آورده می شد، حال آنکه به این ترتیب حجم قابل توجهی از ظرفیت ناوگان دریایی آزاد شده و برای کار حمل و نقل در اقیانوس اطلس در این سال حفظ شد". یعنی برای آزاد سازی ظرفیت کشتی رانی در اقیانوس اطلس جان میلیون ها ایرانی قربانی شده است. در بخش نظرات دولت ایران درباره خریدهای غله توسط انگلیسی ها به نامه های ارسالی از سفارت ایران به وزارت خارجه آمریکا که در آن دست نیاز این حکومت ناکارآمد به وضوح به سمت آمریکا دراز شده است اشاره دارد. در ادامه فصل به بروز قحطی در گیلان پس از ورود نیروها ی انگلیسی و صادرات مواد غذایی این شهر به باکو اشاره می شود. گیلان و مازندران به دلیل کنترل ارزاق به دست جنگلی ها و رهبری میرزا کوچک خان جنگلی با مشکل مواد غذایی روبه رو نبود، اما پس از شکست جنگلی ها در ژوئن 1918 از انگلیسی ها، رشت به دام قحطی افتاد. بروز قحطی در گیلان به طور کلی ناشی از صادرات غله به باکو بوده است. در این باره دنسترویل اطلاعات زیادی به دست می دهد. باکو به دلیل ملی شدن کشتیرانی از سوی بلشویک ها دچار وضعیت نا بسامانی شده بود، انگلیسی ها برای مقابله با قحطی در باکو تصمیم می گیرند از گیلان مواد غذایی خریداری و به باکو ارسال کنند. این تصمیم در واقع سر آغاز محرومیت مردم گیلان از منابع غذایی خود، همچون برنج، هندوانه و حتی خاویار می شود و در این میان اقدام دولتی ایران برای ممنوعیت صدور مواد غذایی از گیلان بی ثمر می ماند. خرید مواد غذایی در شرق ایران هم صورت می گیرد و به این ترتیب این نقطه از ایران هم دچار همان سرنوشتی می شود که غرب، شمال و جنوب ایران در گیر آن شده بود. به دلیل وسعت بالای خرید انگلیسی ها ارزش پول ایران و حجم پول در گردش افزایش می یابد و سبب افزایش غیر عادی تورم می شود. در این برهه از زمان تجارت خارجی واقعی ایران کاهش شدیدی پیدا کرده بود. کالدول می نویسد:" در حال حاضر تجارت خارجی ایران در وضعیتی بسیار نا مطلوب به سر می برد. از آغاز جنگ تجارت در شمال ایران که بخش بزرگی از تجارت آن با روسیه است، تقریباً متوقف شده است. شاید تجارت در جنوب تا حدودی افزایش یافته باشد، اما به طور کلی تجارت ایران در دوران جنگ به بیش از یک سوم کاهش یافته است و طی یک سال گذشته حجم مبادلات تنها نصف چیزی است که پیش از جنگ بوده است". انگلیس با تخریب تجارت ایران با بین النهرین و آمریکا مانع از ورود غله مورد نیاز ایرانیان از این دو منطقه می شود. آنها با انتشاراعلامیه ای در زمینه "پرداخت عوارض برای واردات از ایران"و اعمال قوانین دست و پاگیر در این زمینه عملاً داد و ستد ایران با بین النهرین را از بین می برد، همچنین با ایجاد موانع متعدد در تجارت ایران با آمریکا اختلال ایجاد می کنند. همچنین شرکت نفت انگلیس و ایران که دست کم دو سوم آن در مالکیت دولت انگلستان قرار داشت با محروم کردن ایران از بنزین با ایجاد اختلال در تجارت خارجی ایران، تجارت و سفرهای داخلی را نیز مشکل می سازد، این در حالی است که نیروهای انگلیسی با مشکل کمبود سوخت مواجه نبودند و قیمت بنزین در ایران برای ایرانیان به هر گالن 6 دلار رسیده بود. در ادامه می بینیم وثوق الدوله که با حمایت انگلیسی ها بر سر کار آمده بود با اعلام مقرراتی موسوم به "تفتیش ارزاق" در جهت تغییر انگشت اتهام از انگلستان به سمت تولید کنندگان داخلی گام برداشته، وفاداری خود را به انگلستان نشان می دهد. این مقررات که در تهران اجرا شد مالکان و تاجران را مسبب اصلی قحطی نشان داد. به این ترتیب فصل پنجم کتاب با افشاء چهره سر سپرده دولت ایران به پایان می رسد. فصل ششم (محروم ساختن ایران از پول): این فصل از کتاب به اقدامات انگلستان برای محروم کردن ایران از پول و به تبع آن تحت سلطه قرار دادن بیشتر ایران می پردازد. در آغاز فصل به گزارشهای ارسالی کالدول از تاثیر جنگ بر منابع مالی دولت ایران اشاره شده است: پس از آغاز جنگ اوضاع مالی ایران رو به وخامت گذارد. درآمدهای گمرکی که یکی از اصلی ترین راهای کسب درآمد برای ایران بود، در جنوب توسط انگلیس ها و در شمال به دست روسیه جمع آوری و پس از کسر بدهی ایران به جهت وام دریافتی از این دولتها مابقی به ایران پرداخت می شد، اما با کشیده شدن جنگ به خاک ایران در آمدهای گمرکی به دلیل کاهش تجارت خارجی تقلیل یافت. با کسر بدهی های ایران عملاً پولی که به دولت پرداخت می شد بسیار ناچیز بود. استمهال موضوعی است که در ادامه فصل به تفضیل به آن پرداخته شده است. انگلیس و روسیه در ژانویه 1915 م با امضاء قراردادی موسوم به مهلت قانونی (استمهال) بر آن شدند تا به منظور کمک به دولت ایران برای فائق آمدن بر بحران مالی باز پرداخت وام ها را به تعویق بیاندازند. همچنین قرا بود ماهانه مبلغ 30000 پوند از بانک شاهی ایران به عنوان قرض به دولت ایران پرداخته شود. اما مستندات کتاب نشان می دهند مبالغی که از گمرک به دست می آمد از سوی بانک شاهی ایران که یک موسسه انگلیسی بود ضبط می شد و به بهانه بدهی ایران به این بانک به دولت ایران تحویل داده نمی شد. پرداخت ماهانه 30000 پوند نیز به بهانه تشکیل کمیسیون مالی متوقف گردید. این کمیسیون پنج نفره مشتمل بر یک روسی، یک انگلیسی، یک بلژیکی و دو ایرانی به انتخاب سفارت روسیه، قرار بود که کنترل تمام منابع مالی ایران را در اختیار بگیرد. اما مقاومت ایران در برابر این کمیته که در صورت تشکیل استقلال ایران را به طور کامل زیر سوال می برد بهانه ای شد تا روسیه وانگلیس از پرداخت این مقدار اندک نیز سر باز زنند. اگر هم مبلغی به ایران پرداخت می شد با استفاده از نرخ برابری ارز پیش از جنگ، ایران را از برخورداری از منابع مالی محروم می کردند. در ادامه فصل می بینیم ایران به جای دریافت 200000 تومان در هر ماه، 80000 تومان دریافت می کرد. دولت ایران محروم از درآمدهای مالی حتی به این فکر افتاد که جواهرات سلطنتی را بفروشد یا در ازاء وثیقه گذاردن بخشی از آن، مبلغی وام دریافت کند. ایران علاقه مند بود که جواهرات را در اختیار دولت آمریکا قرار دهد، نامه های زیادی میان کالدول و وزارت خارجه آمریکا برای گرفتن جواهرات و دادن وام رد و بدل شد، اما در پایان از این ماجرا چیزی حاصل نشد و پس از چند مکاتبه بی هدف، موضوع کنار نهاده شد. در بخش دیگر این فصل تحت عنوان یادداشت معین الوزاره و مقاومت در برابر کمیسیون مالی به برخی یادداشت های کالدول و معین الوزاره درباره کمیسین مالی و توافق 6 اوت و قدرت دولت های خارجی در ایران اشاره شده است. ضبط درآمدهای نفتی ایران موضوعی است که در ادامه فصل به آن پرداخته شده است. طبق قرارداد دارسی که در سال 1901 بین ایران و شرکت نفت انگلیس و ایران بسته شد، بهره برداری از چاه های نفت ایران به مدت 60 سال به این شرکت واگذار شد. طبق این قرار داد 16% از کل سود این شرکت به ایران تعلق داشت، علاوه بر این 10% از این شرکت در اختیار ایران بود. بنابراین طبق قرار داد دارسی روشن است که ایران باید میلیونها پوند از درآمدهای نفتی را درسال 1919-1913 از آن خود می کرد، اما انگلیسی ها با بهانه های واهی از پرداخت حق ایران سرباز زدند و به این ترتیب مجال برای قربانی شدن مردم ایران که صاحبان اصلی چاه های نفت بودند، فراهم شد. بهانه انگلستان برای ضبط درآمدهای نفتی ایران را ساوثرد این گونه بیان می دارد: " در 1915، بنابر گزارش های رسیده از مأموران آلمانی و عثمانی، ایلات ایران عربستانی [خوزستان] تحریک شده و با تهدید عثمانی ها به پیشروی به داخل ایران، جرأت یافته و موفق شدند چاههای شرکت و خطوط لوله انتقال نفت خام به پالایشگاه آبادان را تخریب کنند. شرکت خسارت خود را رقم درشت400000 پوند که برخی آنرا بسیار فراتر از واقع می دانستند تخمین زده و دولت ایران را مسئول آن تلقی کرد... ". این در حالی است که بانک جهانی در سال 1952 خسارت واقعی وارد شده به چاهها و خطوط لوله حدود 20000 پوند اعلام می کند جالب آنکه ایران نسبت به محافظت از چاه ها و لوله ها هیچ تعهدی در قرار داد نداشته است. کنترل شرکت نفت انگلیس و ایران به دست دولت انگلیس عنوان بعدی فصل است که به افزایش سرمایه انگلستان در شرکت نفت انگلیس و ایران اشاره میکند که به تبع آن نفوذ غالب انگلیس در ایران را برای بریتانیا به ارمغان می آورد. در ادامه شرح اوضاع وخیم اقتصادی و تورم وحشتناک پائیز 1917است که طبق نوشته های ارسالی کالدول به وزارت خارجه آمریکا، هزینه زندگی در ایران به شش تا ده برابر قیمت های پیش از جنگ افزایش یافته است . مشکلات مالی پس از انقلاب روسیه و ضعف دولت ایران از دیگر عناوین این فصل است. که به اختصار به آنها پرداخته شده است. در بخش های انتهایی نیز طبق روند کلی کتاب که تلاش دارد آمریکا را در نقش منجی مردم قحطی زده ایران نشان دهد به امداد رسانی آمریکا در ایران وکمک های این دولت به یهودیان ایران اشاره می کند. کالدول در تلگرافی به تاریخ 17 آوریل 1918 که در آن هدف نهایی آمریکا قابل درک است،می نویسد:" صادقانه باید مشغولیت ذهنی جدی خود را درباره این درخواست ( وام یک میلیون تومانی ایران از آمریکا)، در صورت امکان، موافقت در این باره انسانی ترین اقدام خواهد بود و می تواند اوضاع وحشتناک فعلی را بهبود ببخشد. علاوه برآن می تواند از نظر سیاسی مفید ترین تأثیر را به جای بگذارد". ایران در جستجوی کمک آمریکا عنوان پایانی فصل است که درآن روحیه وابسته دولتمردان ایرانی جهت اداره کشور و تقاضای کمک از آمریکا برای بهبود اوضاع مالی کشور و موفقیت در کنفرانس صلح ورسای به خوبی نمایان شده است. فصل هفتم(دعاوی ایران در ورسای و آغاز لاپوشانی): فصل پایانی کتاب با مرور سندی که ایران به کنفرانس صلح ورسای ارائه کرده، عواقب نبود یک حکومت مقتدر و غیر وابسته را که بتواند حقوق ملت و کشور آسیب دیده خویش را اعاده کند به خوبی نشان می دهد. در این کنفرانس ایران با ارائه سندی که حقایق آن با دعاوی مضحک و گمراه کننده ای آمیخته شده بود نتوانست به حقوق مسلم خود دست یابد. انگلستان غائب اصلی سند ارائه شده ایران بود و این درحالی است که طبق آنچه در فصل های قبلی کتاب به آنها اشاره شد مسئول اصلی آنچه در سال های جنگ جهانی اول در ایران رخ داد دولت بریتانیا بود. بر اساس این سند رویدادهای نظامی در ایران طی جنگ جهانی اول نادرست ارئه شده و حتی کوچکترین اشاره ای به حملات انگلستان نشده است . خواسته سیاسی ایران در این سند لغو قرارداد 1907 بود که در آن انگلیس و روسیه ایران را به حوزه های نفوذ خود و یک منطقه بی طرف تقسیم کرده بودند، این در حالی بود که پس از انقلاب روسیه عملاً این قرارداد لغو و تمام ایران تحت سیطره انگلیس قرار گرفته بود، همچنین ایران با دعاوی ارضی محال و بی معنا که بر اساس آن وسعت جغرافیایی ایران دو برابر می شد از اراضی که حقیقتاً متعلق به ایران بود چشم پوشی کرد. در ادامه فصل نشان داده شده که در طی این سند تلاش بر این بوده است که مشکلات اقتصادی به وجود آمده و قحطی بزرگ سال های 1919-1917 متوجه روسیه شود و به هیچ عنوان به اعمال انگلستان در ایران اشاره نشده است. ایران با اعتراض به قرارداد 1901 که با هدف تقویت تجارت روسیه میان ایران و روسیه منعقد شد، رکود اقتصادی خود را به گردن روسیه می اندازد بی آنکه کوچکترین اشاره ای به این واقعیت که انگلستان با اعمال نرخ برابری ارز پیش از جنگ، در دوران جنگ و قحطی ایران را از درآمد های گمرکی خود محروم ساخت بشود. قرارداد مذکور به گفته وایت تجارت انگلستان را تضعیف می کرد اما می توانست باعث افزایش درآمد ایران شود. شکایت دیگر ایران نسبت به یادداشت انگلیس و روسیه به ایران بود که در آن ایران بدون تایید انگلستان و روسیه حق اعطای امتیاز به قدرت های دیگر را نداشت، در حالیکه این یاداشت نیز با از صحنه خارج شدن روسیه عملا بی اعتبار شده بود و طرح آن به کاهش اعتبار سند ارائه شده از سوی ایران کمک می کرد. در میان شکایات ایران در بخش اقتصادی هرگز اشاره ای به امتیازات واگذار شده به انگلستان در حوزه نفت و عدم پرداخت حق ایران در طی سال های 1919- 1915 اشاره ای نشده است. تأمل برانگیز ترین بخش سند بحث درباره قحطی و دلایل آن است. این بخش بدون اشاره به جمعیت بالای قربانیان این قحطی، اولین نقض کنندگان بی طرفی ایران را روسیه و عثمانی ها معرفی می کند، در حالیکه انگلستان در نوامبر 1914 برای اولین بار بی طرفی ایران را نقض کرده بود. درادامه قحطی بزرگ نتیجه عملکرد روسها، عثمانی ها و آلمان ها نشان داده می شود و به خرید های گسترده مواد غذایی به دست انگلیسی ها برای تامین مواد غذایی ارتش این کشور و همین طور ارسال آن به باکو اشاره ای نمی شود دیگر آنکه ایران با ادعای صرف ملیون ها تومان برای کاهش قحطی در زمانی که از هر گونه منبع مالی محروم بود موقعیت خویش را برای نتیجه گیری در کنفرانس ورسای تضعیف کرده و بخت خود را برای اجرای عدالت درباره نیاز ها و حقوق واقعیش بر باد داد.  منبع: نور آسمان


کلمات کلیدی : انگلیس
دخالت انگلیس در مرگ 10 میلیون ایرانی - 1
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 2:15 عصر

بازخوانی وضعیت ایران در سال‌های 1919-1917 میلادی

مستندات دخالت انگلیس در مرگ 10 میلیون ایرانی منتشر شد

نقل قول:

خبرگزاری فارس:" قحطی بزرگ "عنوان کتاب مستندی درباره قحطی سال‌های 1919-1917 میلادی در ایران است که به تاوان آن بیش از 10 میلیون ایرانی به کام مرگ کشیده می‌شوند.


به گزارش خبرگزاری فارس، در مقدمه این کتاب آمده است: در سال 1914 تا پایان 1915 میلادی انگلیسی ها، روس ها و ترک ها بی طرفی ایران را در جنگ جهانی اول نقض کردند و بریتانیا و روسیه برای تقسیم جدید ایران به توافقی پنهانی رسیدند. با وقوع انقلاب روسیه ارتش این کشور در ایران از هم پاشید و نیروهای روسی خاک ایران را ترک کردند. به این ترتیب مجال تسلط بر تمام ایران برای انگلستان مهیا شد. انگلیسی ها تا ژوئیه 1918م ایران را به اشغال خود درآوردند و بعد از سه سال و نیم با بر تخت نشاندن ارثیه شوم خود (رضاخان پهلوی) سالهای ننگین و سیاه حضور خود را به درازا کشیدند. یکی از مصائبی که به دلیل حضور نیروهای انگلیسی بر ایرانیان می رود، فاجعه قحطی سالهای ( 1919-1917م) مقارن با (1298-1296 هجری شمسی) است، که در سراسر کشور به وقوع می پیوندد و به تاوان آن بیش از 10 میلیون ایرانی به کام مرگ کشیده می شوند. قحطی، زمانی اتفاق می افتد که سراسر ایران در اشغال نظامیان انگلستان است، اما آنها نه تنها هیچ کاری برای مبارزه با قحطی و کمک به مردم ایران نکردند، بلکه عملکرد شان اوضاع را وخیم تر کرده و سبب مرگ میلیون ها نفر می شود. درست زمانی که مردم ایران به دلیل قحطی نابود می شدند، ارتش بریتانیا مشغول خرید مقادیر عظیمی غله و مواد غذایی از بازار ایران بود و با این کار هم افزایش شدید قیمت مواد غذایی را سبب می شد و هم مردم ایران را از این آذوقه محروم می کرد. جالب‌تر این که انگلیسی ها حتی مانع واردات مواد غذایی از آمریکا، هند و بین النهرین به ایران می شدند. به علاوه در زمان قحطی، انگلیسی ها از پرداخت پول درآمدهای نفتی ایران استنکاف ورزیدند. به این ترتیب مردم نگون بخت ایران بزرگترین قربانیان بی نشان جنگ جهانی اول می شوند. اما متاسفانه تا امروز آنگونه که شایسته است به بازخوانی آن دوران و کشف حقایقی که منجر به بروز آن شد، پرداخته نشده است. " قحطی بزرگ " عنوان کتاب مستندی است درباره این رخداد تاریخی که موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی به چاپ رسانده است. یافته های این کتاب به نقل از نویسنده آن بسیار شگفت انگیز است و در داوری تاریخی ما تحول بزرگی ایجاد خواهد کرد. معرفی کتاب: قحطی سالهای( 1919-1917 م )که در ایران رخ داد و به مرگ میلیونها ایرانی منجر شد دستمایه کتابی است تحت عنوان قحطی بزرگ که از میان صدها سند موجود در آرشیو وزارت امور خارجه آمریکا توسط یک پژوهشگر ایرانی مقیم این کشور گردآوری شده است. این کتاب در 235 صفحه و 7 فصل به بررسی این رخداد تاریخی و علل و عوامل ایجاد آن می پردازد. آقای محمد قلی مجد با تکیه بر اسناد، مدارک، گزارشهای آرشیو وزارت خارجه آمریکا و نیز اخبار، اطلاعات و گزارشهای موجود در روزنامه های آن دوران به ویژه روزنامه رعد و ایران همچنین خاطرات افسران و فرماندهان انگلیسی حاضر در ایران در زمان جنگ جهانی اول پرده از اسرار روزهای سختی بر می دارد که در آن میلیونها ایرانی قربانی سیاست های استعمار پیر انگلستان می شوند. در این پژوهش که با ترجمه محمد کریمی در پیش روی علاقمندان به تاریخ معاصر ایران قرار گرفته است. سالهای سخت حضور انگلستان در ایران از زاویه جدیدی به نمایش در آمده است. از دیگر نکات جالب توجه درباره این کتاب می توان به مشکلات نویسنده برای چاپ آن اشاره کرد وی بیان می کند که :"به رغم اهمیت این کتاب و یافته های پژوهشی کاملاً مستند و معتبر آن، من با دشواری بزرگی برای چاپ آن مواجه شدم. بسیاری از ناشرین دانشگاهی آمریکا حتی حاضر نشدند این کتاب را تورق کنند. تجربه من با انتشارات دانشگاه کرنل بسیار روشنگرانه است. این بنگاه انتشاراتی در سال گذشته کتابی دربار? نسل کشی در رواندا چاپ کرده بود که بسیار شهرت یافت. ولی همین ناشر حاضر نشد حتی کتاب من را ببیند. این نشان می دهد که ناشر فوق به کتابی علاقه دارد که نسل کشی آفریقائیان سیاهپوست به وسیله سایر آفریقائیان را نشان دهد ولی نمی خواهد کتابی را منتشر کند مشتمل بر اسنادی که نسل کشی مردم ایران را به وسیله اروپائیان سفیدپوست (انگلیسی ها) نشان می دهد. " این کتاب برای نخستین بار، بهار1387در 7 فصل تالیف شده است که به طور جداگانه به بیان آنها می پردازیم: فصل اول(مقدمه): این فصل به طور خلاصه به مطالبی که در فصل های بعد به تفضیل آمده اشاره می کند. فصل دوم( قحطی بزرگ 1919-1917؛ گزارش مستند): به بازخوانی آن روزها می پردازد و با استفاده از گزارش ها و سندهای موجود وضعیت مردم شهرها و روستا ها را شرح می دهد: آغاز کمبود مواد غذایی- پائیز 1916م: این موضوع در گزارش های ارسالی از کنسول آمریکا به وضوح قابل مشاهده است. جفرسون کفری، کاردار موقت آمریکا در گزارشی به تاریخ 9 اکتبر 1916 می نویسد: " تأمین مواد غذایی در تهران دارد به مشکلی جدی تبدیل می شود؛ به خاطر کمبود مواد غذایی از هر نوع، به ویژه گندم،جو،کاه و یونجه، قیمت ها به شکلی غیر عادی بالا رفته است و فقرا به شدت در رنجند. صف های طویل جمعیت، ساعت ها بیرون نانوایی ها منتظر می شوند تا شاید نانی با کیفیت بسیار نازل و قیمتی بسیار گزاف بخرند. نانواها از جو و جایگزین های گوناگون دیگر به جای گندم برای درست کردن نان استفاده می کنند". آنچه سندهای تاریخی بدان گواهی می دهند، این است که تابستان 1917 ایران در آستانه قحطی قرار داشت که برداشت محصول آن سال تنها وقفه ای کوتاه در آن ایجاد کرده بود. جان لارنس کالدول وزیر مختار وقت آمریکا در ایران در گزارشی با عنوان" فقر و رنج در ایران" به تاریخ 4 اکتبر 1917 می نویسد:" کمبود مواد غذایی، خصوصاً گندم و انواع نان، سراسر ایران خصوصاً مناطق شمالی، حاشیه ای و نیز تهران را چنان در بر گرفته است که پیش از آغاز زمستان، فقر و رنج وسیعی پدید آمده است. تردیدی نیست که زمستان امسال مرگ و گرسنگی چند برابر خواهد شد، حتی در این موقع از سال، قیمت ارزاق به بالاترین حد خود طی چندین سال گذشته رسیده و کمبود غله و میوه جات حقیقتاً هشدار دهنده است". این گزارش ها نشان می دهد، اژدهای مخوف گرسنگی برای بلیعدن مردم گرسنه و رنجور ایران خود را مهیا می کند، اما در ادامه می بینیم با وجود آنکه این قحطی قابل پیش بینی بوده است، تا چه اندازه نا کارآمدی دولت مستقر و سیاست های انگلستان در عمق بخشیدن به رنج مردم این دیار موثر بوده است. با بالارفتن غیر عادی نرخ انواع مواد غذایی و سوخت، اوضاع مردم فقیر رو به وخامت می گذارد و به این ترتیب لایه های زیرین این حادثه کم کم جلوه گر می شود. فصل دوم کتاب به روایت شاهدان عینی حوادث آن سالها، وضعیت رقت آور مردمی را شرح می دهد که گرسنگی تاب و توان آنها را ربوده و منزلت و شأن انسانی آنها را به مخاطره انداخته بود. سرلشکردنسترویل، فرمانده"دنسترفورس"- نیروهای انگلیس مهاجم به ایران در بهار 1918 - در تشریح سفر خود به انزلی در ژانویه 1918 می نویسد:" تا به اینجا نشانه های قحطی فراوان بوده و ما به کرات شمار زیادی از افراد فقیر، ژنده پوش و گرسنه را که تاب و توان از دست داده اند، در کنار جاده دیده ایم." دست نوشته های دنسترویل پرده از چهره غم انگیز شهر همدان برداشته و برای بخش بزرگی از مردم مرگ را ناگزیر می داند. با خواندن این سطور، آنچه به ذهن خواننده متبادر می شود، این است که چگونه در کشور حاصلخیزی چون ایران کمبود مواد غذایی به رنج مردمانش منتهی می شود و تکلیف گندم و برنجی که کشاورزان از دل تیره خاک به ثمر می رساندند، چه شده است؟ دیگر آنکه به حقیقت چه رفته است بر مردم آن روزگار در تنگنای گرسنگی و راز سکوت تاریخ در برابر رنج طاقت شکن ایرانیان سالهای 1917 تا 1919 چیست؟ شب فقر و گرسنگی بر بسیاری از شهرهای بزرگ و کوچک ایران گسترده می شود و در دالان هول انگیز خویش مرگ هدیه می دهد. آنچه از گزارش های نگاشته شد? شاهدان از آذربایجان، غرب ایران، همدان، شیراز،خراسان آن روزگار و... به دست می آید، بیانگر رخداد غم باری است که در حین برانگیختن اندوه، ذهن را در گیر سوالات پیچیده ای می کند. داناهو افسر شناخته شده اطلاعات نظامی انگلستان و نماینده سیاسی آن دولت در غرب ایران در سالهای 1918 و 1919 درباره قحطی درغرب ایران اینگونه می نویسد: " اجساد چروکیده زنان و مردان، پشته شده و در معابر عمومی افتاده اند. در میان انگشتان چروکیده آنان همچنان مشتی علف که از کنار جاده کنده اند و یا ریشه هایی که از مزارع در آورده اند به چشم می خورد؛ با این علفها می خواستند رنج ناشی از قحطی و مرگ را تاب بیاورند. در جایی دیگر، پابرهنه ای با چشمان گود افتاده که دیگر شباهت چندانی به انسان نداشت،چهار دست و پا روی جاده جلوی خودرویی که نزدیک می شد می خزید و در حالی که نای حرف زدن نداشت با اشاراتی برای لقمه نانی التماس می کرد...". محمد علی جمال زاده تلفات وحشتناک شیراز را این طور روایت می کند: "جنگ اول جهانی در آستانه اتمام بود[ پائیز 1918] که در دل شبی تاریک و هولناک سه سوار ترسناک که هر کدام شمشیر و شلاقی به بر داشتند به آرامی از دیوارهای شهر عبور کردند و به آن وارد شدند. یک سوار نامش" قحطی" دیگری" آنفلوانزای اسپانیایی" و آخری" وبا "بود. طبقات فقیر، پیر و جوان، همچون برگ پائیزی در برابر حمله این سواران بی رحم فرو می ریختند. هیچ غذایی پیدا نمی شد، مردم مجبور بودند هرچه را که می توانستند بجوند و بخورند. به زودی گربه و سگ و کلاغ را نمی شد یافت. حتی موش ها نسلشان بر افتاده بود. برگ، علف و ریشه گیاه را مانند نان و گوشت معامله می کردند. در هر گوشه و کنار، اجساد مردگان بی کس و کار پراکنده بود. بعد از مدتی مردم به خوردن گوشت مردگان روی آوردند...". نکته جالب توجهی که در کتاب به چشم می خورد، تأکید کتاب بر نقش منجیگرایانه آمریکا در سالهای قحطی در ایران است. آمریکا در دقیقه های پایانی جنگ وارد میدان شد و توانست با هنرمندی و سیاستی خاص به برنده اصلی آن تبدیل شود. او در ایران با حرکت های به ظاهر زیبا و نوع دوستانه اما فریبنده تلاش کرد در ذهن مردمانی که از بیگانگان جز فلاکت و بدبختی چیزی ندیده بودند برای خویش جایگاهی پیدا کند تا با مقبولیتی نسبی به عرصه استثمار کشورهایی همانند ایران که درآن روزگار علاوه بر استعمار که به غارت اموال و ثروت های ملی شان مشغول بود، بی کفایتی دولتمردانشان راه را برای بازگشت به مرزهای عقب ماندگی و بدبختی هموارتر کرده بود، قدم بگذارد. چنانچه در سالهای بعد نقاب از چهره این استعمار نو ظهور افتاده و حقیقتی تلخ در پیش چشمان تاریخ جلوه گر شد و همگان دیدند چگونه پایه های ماندگاری خویش را بر خون میلیونها انسان بی گناه بنا نمود. کنسول آمریکا در تبریز- گوردن پادوک- در تلگرامی به تاریخ 19 ژوئیه 1917 اینگونه گزارش می کند:" کمیته امداد از من خواسته که اطلاع دهم، تعداد بینوایان در ارومیه افزایش و کمک های ارسالی از دیگر کشورها کاهش یافته است. کمک های فوری بیشتر مورد نیاز است". او در ژوئن 1917نیز چنین گزارش می دهد:" کمیته امداد از وجود 40000 پناهجو، قیمت های بالا و نرخ برابری اندک ارزی خبر داده است. برای دوازده ماه آینده 800 هزار دلار مورد نیاز است. همه پول ها خرج شده و اقلام غذایی مورد نیاز باید تابستان خریداری شود." سرانجام پس از برداشت محصول در سال1919 شب نقمت و تیره روزی رو به زوال رفت و طلیعه حیات دوباره در جغرافیای امید مردم درد کشیده و رنجور ایران دمیده شد. هر چند زمان زیادی لازم بود تا آثار این طوفان سهمگین از پیکر این سرزمین از نفس افتاده پاک شود. فصل سوم:)قتل عام حقیقی؛ کاهش جمعیت ایران،1919-1914م) این فصل از کتاب به طور کامل به بررسی میزان جمعیت ایران در سال1914و 1919یعنی قبل وبعد از دوران قحطی می پردازد: با نگاهی به جمعیت ایران در این سالها به خوبی می توان فهمید که چگونه درزمانی کوتاه داس قحطی و گرسنگی مردم ایران را درو کرده است. هرچند ادعاهای برخی نویسندگان روس پیش از جنگ جهانی اول و برخی آثار انگلیسی ها در دهه های شصت و هفتاد مبنی بر این است که جمعیت ایران پیش از جنگ جهانی اول تنها 10 میلیون نفر بوده است، اما دلایل و مستنداتی وجود دارد که نشان می دهد ایران در سال 1914 م دارای 20 میلیون نفر جمعیت بوده است. به عنوان مثال طبق اسناد آمریکایی، در سال 1914 جمعیت ایران 20 میلیون نفر بود که در سال 1919 به 11 میلیون نفر کاهش یافت، توجه بفرمایید، یعنی حدود ده میلیون نفر از مردم ایران از گرسنگی و بیماری های ناشی از کمبود مواد غذایی و سوءتغذیه مردند. در اسناد آمریکایی مدارک مستندی درباره این تراژدی بزرگ انسانی وجود دارد. چهل درصد از مردم ایران طی دو سه سال قلع و قمع و نابود شدند و 36 سال بعد یعنی سال 1956 بود که ایران توانست مجددا به جمعیت 20 میلیونی سال 1914 برسد. راسل در گزارشی درباره روابط ایران و روسیه - 11 مارس 1914 - چنین می نویسد:" ایران به وسعت اتریش، آلمان و فرانسه و جمعیت آن 20000000 نفر است. همچنین در گزارشی به تاریخ 14 ژوئن 1914 درباره نتایج چشمگیر آرای انتخابات مجلس به نیز به " اهمیت مبارزه انقلابی کنونی 20000000 آریایی ایرانی" اشاره می کند." نتایج انتخابات 1917 که برای دوره چهارم مجلس برگزار شد، روشن می سازد، جمعیت تهران دست کم چهار صد هزار نفر بوده که در سال 1920 م به 200 هزار نفر کاهش یافته بود. دیگر دلیل بر اثبات جمعیت ایران آنکه قحطی در این دوران به شدت صنعت فرش ایران را تحت تأثیر قرار داد؛ به دلیل از بین رفتن تعداد زیادی از مردم این صنعت با کمبود شدید نیروی کار و افزایش دستمزد کارگران به بالاترین نرخ در جهان مواجه شد. بنابراین تاریخ ایران پس از این واقعه را نمی توان بدون توجه به این قحطی درک کرد و به سختی می توان نمونه های مشابه تاریخی برای آن یافت. نکته بسیار روشن آن است که ایرانِ بی طرفِ نگون بخت، بزرگترین قربانی جنگ جهانی اول بود و این در حالیست که هیچ یک از طرفین متخاصم تلفاتی در این ابعاد نداشتند. فصل چهارم(تخریب و غارت به دست روس ها): هرچند فصل چهارم کتاب به صغری، کبری چیدن های انگلستان وآمریکا به منظور شریک تراشی برای جنایات انگلستان در سالهای قحطی ایران و حتی انگشت اتهام گرداندن به سوی روس ها و دموکرات های ایران می گذرد، اما فصل پنجم با ارائه اسناد و مستندات، راز نهفته در گرسنگی مردم کشورمان را بر ملاء می سازد و نقش اصلی انگلستان را در حوادث آن سالها به وضوح نشان می دهد. انگلستان ابتدا قحطی بوجود آمده را متوجه ارتش روسیه و در ادامه متوجه دموکرات ها و محتکرین می کند. گرچه ارتش روسیه در هنگام خروج از ایران نسبت به غارت و چپاول مردم کوتاهی نکرد و در این نمایش غم انگیز نقش خود را به خوبی ایفاء کرد؛ اما رویدادها اذعان دارند که تا دو سال پس از خروج ارتش روسیه از ایران طوفان گرسنگی جان مردم را در می نوردید و در بلادی همچون جنوب و شرق ایران که هرگز پای روس ها بدان نرسیده قحطی قصه هر صبح و شام مردم است. با این همه طرح اصالت نقش فاجعه بار بریتانیا در قحطی بزرگ، به معنی پاک کردن دست روس ها نیست؛ در این میان گوشه هایی از بازی ارتش روسیه در نمایشی که گرسنگی و فلاکت را سهم مردم ایران ساخت خواندنی است و روایت گر این حقیقت است که هرگز بیگانه ای پا به این سرزمین نگذاشت، مگر آنکه با خویش سوغات رنج و سختی آورده باشد. داناهو درباره قحطی در همدان می نویسد:" یکی از دلایل موثر در قحطی همدان رفتار نا معقول ارتش روسیه به هنگام اشغال این منطقه است. آنها محصول در حال رشد گندم و جو را تخریب کرده و غله ای را هم که نمی توانستند مصرف کنند یا ببرند، بی دلیل نابود کردند. محصول همدان حدوداً تا هفته اول ژوئیه برای برداشت آماده نیست. از این رو در ماه می، انگلیسی ها حدود نود روز با مشکل تغذیه جمعیتی گرسنه روبرو بودند....



کلمات کلیدی : انگلیس
ادامه بحث قبل...
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 12:37 صبح

... پیغمبر خدا برای چه می آید؟ پیغمبر از برای به تکامل رساندن انسان می آید، برای تخلق دادن انسانها به اخلاق الله می آید، برای کامل کردن و به اتمام رساندن مکارم اخلاق می آید و آنچه که مضمون احادیث است « بعثت لاتمم مکارم الاخلاق » پیغمبر برای ساختن انسانها می آید، برای به قوام رساندن این مایه ای که نامش انسان است می آید، اکنون باید دید که پیغمبر از چه راهی و از چه وسیله ای برای ساختن انسان استفاده می کند و چگونه انسانها را میسازد آیا مدرسه درست میکند؟ مکتب فلسفی درست می کند؟ صومعه و جایگاه عبادت درست می کند؟ پیغمبر برای ساختن انسان کارخانه انسان سازی درست میکند پیغمبر ترجیح میدهد که ده سال ، بیست سال، دیرتر موفق بشود اما آنچه میسازد یک انسان و دو انسان و بیست انسان نباشد بلکه میخواهد کارخانه انسان سازی درست کند که بطور خودکار انسان کامل پیغمبر پسند تحویل بدهد پس پیغمبر برای ساختن انسانها و به قوام آوردن مایه انسان، از کارخانه انسان سازی استفاده میکند، کارخانه انسان سازی چیست؟ کارخانه انسان سازی، جامعه و نظام اسلامی است. آن پیچ و نقطه اساسی توجه و تکیه حرف اینجاست همه می گویند پیغمبر میخواهد انسان بسازد، همه میگویند پیغمبر برای تعلیم و تربیت می آید و همه این را می فهمند، آنچه که با دقت باید فهمید این است که پیغمبر یکی یکی گوش انسانها را نمیگیرد و به یک کنج خلوتی ببرد و در گوششان زمزمه مهر خدا را بنوازد، پیغمبرها مکتب علمی و فلسفی تشکیل نمی دهند تا یک مشت شاگرد درست کنند این شاگردان را بفرستند تا مردم را در اقطار عالم هدایت کنند پیغمبر کارش از این مسائل محکم تر ، استوارتر، و ریشه دارتر است چکار میکند؟ یک کارخانه ای که از آن کارخانه جز انسان بیرون نمی آید میسازد و آن کارخانه جامعه اسلامی است.

ادامه دارد...


تحلیل:

عزیزان حال باید مشخص شده باشد که چرا دشمنان این مملکت یعنی جهان استکبار غرب امریکا، انگلیس و اسرائیل غاصب و هم پیمانانشان با تمام امکانات و حیله هاشان با جامعه اسلامی ایران در حال ستیز و نیرنگ هستند.

حق بر باطل پیروز است





 
 

شارژ ایرانسل

فال حافظ

Free counter and web stats