بسم الله الرحمن الرحیم
بعضیها می گویند که چرا بسیجی ها بی ترمز اند فقط می خواهند شهید شوند. اصلاً چه معنی دارد کسی خودش را به کشتن بدهد روی مین بیافتد و تکه پاره شود و یا کاسه داغ تر از آش بشه و برای ولایت و ولایت فقیه جانش را به کف بگیرد؟ و هر وقت جریان براندازی بپا میشود سر و کله شان پیدا شود؟
شاید این کسانی که چنین می گویند اگر روز عاشورا هم تشریف داشتند می گفتند: این چه کاری ست که چند نفر جلوی امام حسین به ایستند تا امام و یارانش نماز بخوانند و تیرهای دشمنان به سینه آنها بنشید تا دیگران و امام حسین سالم بمانند؟
یا شاید به حضرت اباالفضل علیه السلام هم ایراد می گرفتند که : چرا وقتی به آب رسیدی ، آب نخوردی و به یاد امام حسین و فرزندانش تنشنه برگشتی و مشک آب را پر کردی تا به امام و فرزندانش و دیگران برسانی؟ اصلاً چرا امان نامه عمربن سعد را نگرفتی تا نجات پیدا کنی؟
و حتماً به امام سجاد علیه السلام هم اشکال می کردند که : تو که مریض و بیمار بودی چرا در صحنه کربلا ماندی و بعد هم به اسارت در آمدی؟
آیا وقت آن نرسیده که این عده که در افکار راه گم کرده خود گرفتارند ، بیدار شوند و از گذشته و گذشتگان درس عبرت بگیرند؟
آیا کینه ای که از ولی فقیه و بسیج و بسیجی دارند به کینه دشمنان اهل بیت و شیعیانشان از صدر اسلام تا بحال شباهت ندارد؟
وقت است که بیدار شد و بیهوده خود را به بیداری نزد...