سفارش تبلیغ
صبا ویژن
http://up.p30room.ir/uploads/13696855421.jpg
لزوم حکومت
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 12:54 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

امام زمان (عج) از نگاه امام خمینی(ره)

لزوم حکومت اسلامى در دوران غیبت کبرى
اکنون که دوران غیبت امام علیه السّلام پیش آمده و بناست احکام حکومتى اسلام باقى بماند و استمرار پیدا کند و هرج و مرج روا نیست ، تشکیل حکومت لازم مى آید. عقل هم به ما حکم مى کند که تشکیلات لازم است تا اگر به ما هجوم آوردند، بتوانیم جلوگیرى کنیم . اگر به نوامیس مسلمین تهاجم کردند، دفاع کنیم .
از غیبت صغرى تا کنون که هزار و چند صد سال مى گذرد و ممکن است صد هزار سال دیگر بگذرد، و مصلحت اقتضا نکند که حضرت تشریف بیاورند، در طول این مدت مدید، احکام اسلام باید زمین بماند و اجرا نشود؟ و هر که هر کارى خواست بکند؟ هرج و مرج است ؟!
قوانینى که پیغمبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله در راه بیان و تبلیغ و نشر و اجراى آن ، بیست و سه سال زحمت طاقت فرسا کشید، فقط براى مدت محدودى بود؟ آیا خدا، اجراى احکامش را محدود کرد به دویست سال ؟ و پس از غیبت صغرى ، اسلام دیگر همه چیزش را رها کرده است ؟
اعتقاد به چنین مطالبى یا اظهار آنها بدتراز اعتقاد و اظهار منسوخ شدن اسلام است . هیچ کس نمى تواند بگوید دیگر لازم نیست از حدود و ثغور و تمامیت ارضى وطن اسلامى دفاع کنیم یا امروز مالیات و جزیه و خراج و خمس و زکات نباید گرفته شود، قانون کیفرى اسلام و دیات و قصاص باید تعطیل شود.

اکنون که شخص معینى از طرف خداى تبارک و تعالى براى احراز امر حکومت در دوره ى غیبت تعیین نشده است ، تکلیف چیست ؟ آیا باید اسلام را رها کنید؟ دیگر اسلام نمى خواهیم ؟ اسلام فقط براى دویست سال بود؟ یا این که اسلام ، تکلیف را معین کرده است ، ولى تکلیف حکومتى نداریم ؟
معناى نداشتن حکومت این است که تمام حدود و ثغور مسلمین از دست برود و ما با بى حالى ، دست روى دست بگذاریم که هر کارى مى خواهند بکنند؟ و ما اگر کارهاى آن ها را امضاء نکنیم ، رد نمى کنیم . آیا باید اینطور باشد؟ یا این که حکومت لازم است و اگر خدا، شخص معینى را براى حکومت در دوره ى غیبت تعیین نکرده است ، لکن آن خاصیت حکومتى را که از صدر اسلام تا زمان حضرت صاحب علیه السّلام موجود بود، براى بعد از غیبت هم قرار داده است .
(38)
نگویید بگذار تا امام زمان علیه السّلام بیاید. شما نماز را هیچ وقت مى گذارید تا وقتى که امام زمان علیه السّلام آمد، بخوانید؟ حفظ اسلام واجب تر از نماز است . منطق حاکم خمین را نداشته باشید که مى گفت : (باید معاصى را رواج داد تا امام زمان علیه السّلام بیاید. اگر معصیت رواج پیدا نکند، حضرت ظهور نمى کند!) این جا ننشینید فقط مباحثه کنید، بلکه در سایر احکام اسلام مطالعه کنید. حقایق را نشر دهید، جزوه بنویسید و منتشر کنید. البته ، مؤ ثر خواهد بود. من تجربه کرده ام که تاءثیر دارد.
از همه شکننده تر، شعار گمراه کننده ى (حکومت قبل از ظهور امام زمان علیه السّلام باطل است ) و هزاران (اِن قلت ) دیگر، مشکلات بزرگ و جان فرسایى بود که نمى شد با نصیحت و مبارزه ى منفى و تبلیغات ، جلوى آن ها را گرفت . تنها راه حل ، مبارزه و ایثار و خون بود که خداوند، وسیله اش را آماده نمود. علما و روحانیت متعهد، سینه را براى مقابله با هر تیر زهرآگینى که به طرف اسلام شلیک مى شد، آماده نمودند و به مسلخ عشق آمدند.
این نویسنده ى جاهل باز در کتابچه ى پوسیده ، حرف هایى نسنجیده به دین و دین داران نسبت مى دهد و از آن ، نتیجه هاى شگفت آور مى گیرد. مى گوید: (دین امروز ما مى گوید: هر دولتى که پیش از قیام قائم برپا شود، باطل است - کل رایةٍ تُرفع قبل قیام القائم ، فصاحبها طاغوت یعبد من دون اللّه - . مى گوید: کار سلطان و همراهى با آن عدیل کفر است - ساءلته عن عمل السلطان ؟ فقال : الدخول فى اعمالهم و العون لهم و السعى فى حوائجهم عدیل الکفر - . مى گوید: قتال به همراهى غیر امام مانند خوردن گوشت خوک و خون است ). بلکه در حدیث صحیح ، آماده بودن براى جنگ با دشمن را هم نهى کرده .
این نویسنده ، مطالب را درهم و برهم کرده و روى هم ریخته ، بى خردانه به اعتراض برخاسته . این احادیث هیچ مربوط به تشکیل حکومت خدایى عادلانه که هر خردمند لازم مى داند، نیست . بلکه در روایت اول ، دو احتمال است . یکى آن که راجع به خبرهاى ظهور ولىّ عصر علیه السّلام باشد و مربوط به علامات ظهور باشد و بخواهد بگوید عَلَم هایى که به عنوان امامت قبل از قیام قائم برپا مى شود، باطل است . چنانچه در ضمن همین روایت ، علامت هاى ظهور هم ذکر شده است . و احتمال دیگر آن که از قبیل پیش گویى باشد از این حکومت هایى که در جهان تشکیل مى شود تا زمان ظهور که هیچ کدام به وظیفه ى خود عمل نمى کنند و همین طور هم تاکنون بوده . شما چه حکومتى در جهان بعد از حکومت على بن ابى طالب علیه السّلام سراغ دارید که حکومت عادلانه باشد و سلطانش ، طاغى و برخلاف حق نباشد؟
اکنون اگر کسى تکذیب کند از وضع یک حکومتى که این حکومت ها جائرانه است و کسى هم تا زمان دولت حق نمى تواند آن ها را اصلاح کند، چه ربط دارد به این که حکومت عادلانه نباید تشکیل داد؟ بلکه اگر کسى جزیى اطلاع از اخبار ما داشته باشد، مى بیند که همیشه امامان شیعه با آن که حکومت هاى زمان خود را حکومت ظالمانه مى دانستند و با آن ها آن طورها که مى دانید سلوک مى کردند، در راهنمایى براى حفظ کشور اسلامى و در کمک هاى فکرى و عملى ، کوتاهى نمى کردند و در جنگ هاى اسلامى در زمان خلیفه ى جور باز شیعیان على علیه السّلام پیش قدم بودند. جنگ هاى مهم و فتح هاى شایانى که نصیب لشکر اسلام شده ، مطلعین مى گویند و تاریخ نشان مى دهد که ، یا به دست شیعیان على علیه السّلام یا به کمک هاى شایان تقدیر آن ها بوده ، شما همه مى دانید که سلطنت بنى امیه در اسلام ، بدترین و ظلمانه ترین سلطنت ها بوده و دشمنى و رفتارشان را با آل پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و فرزندان على بن ابى طالب علیهم السّلام همه مى دانید. و در میان همه ى بنى هاشم ، بدسلوکى و ظلم شان نسبت به على بن الحسین زین العابدین علیه السّلام بیشتر و بالاتر بود. به همین سلطنت وحشیانه ى جائرانه ببینید على بن الحسین علیه السّلام چه قدر اظهار علاقه مى کند....
اما روایت دوم که مى گفت : داخل شدن در عمل سلطان و معاونت کردن از او و رفع حاجت او را کردن ، هم دوش کفر است . این ماجراجوى بى خرد چنان چه تاکنون دیدید و عادت دارد، در نقل روایات خیانت مى کند وگرنه مطلب ، روشن تر از آن است که در آن ، خود را نیازمند به جواب بدانیم . این روایت و امثال آن که روایات بسیارى است ، جلوگیرى از داخل شدن در تشکیلات دولت است براى اعانت به ظالم و کمک کارى کردن بر ستم کارى ها. این در تمام قوانین عالم ممنوع است .... ما مى گوییم در همان تشکیلات خانمان سوز دیکتاتورى هم اگر کسى وارد شود براى جلوگیرى از فسادها و براى اصلاح حال کشور و توده ، خوب است . بلکه گاهى هم واجب مى شود. خوب است آقایان رجوع کنند به کتب فقها در باب ولایت از قِبَل ظالم ، ببینند آن ها چه مى گویند....
این بى خردان ماجراجو فقط براى آن که دولت و ملت را با دین دارى و دین داران و خصوصاً با ملاّها بدبین کنند، در میان کتاب ها مى گردند، یک حدیث پیدا مى کنند. بى آن که بگویند این حدیث در چه موضوعى وارد شده است ، به چشم آن ها مى کشند. غافل از آن که خوانندگان این اوراق ، بسیارى شان دست کم با تاریخ اسلام سر و کار دارند. آن ها مى دانند از اصحاب خاص ائمه و دوستان خصوصى این خاندان ، در شغل دولتى داخل بودند و ائمه ى دین آن ها را تاءیید و تمجید مى کردند؛ مثل : على بن یقطین و محمد بن اسماعیل بن بزیع و عبداللّه نجاشى ؛ والى اهواز و دیگران و همین طور از بزرگان علماى ما در دربار سلاطین وارد بودند، چنان چه پیش از این ، اسم آن ها را بردیم .
و اما روایت سوم که مى گوید: قتال به همراهى غیر امام ، مانند خوردن گوشت خوک و خون است . این جاهل بى خرد، نسنجیده و کتاب هاى فقها را ندیده ، این بیهوده را مى گوید. در اسلام ، دوگونه جنگ است که یکى را جهاد مى گویند و آن کشورگیرى است با شرطهایى که براى آن شده است و دیگرى ، جنگ براى استقلال کشور و دفع اجانب از آن است .
جهاد که عبارت از کشورگیرى و فتح ممالک است ، پس از آن است که ، دولت اسلامى با وجود امام یا به امر امام تشکیل مى شود و در این صورت ، اسلام بر تمام مردان که به حدّ بلوغ رسیده باشند و افتاده و عاجز نباشند و مملوک که از افراد اجانب است ، نباشند، واجب کرده است که براى کشورگیرى حاضر شوند و قانون اسلام را در سرتاسر ممالک جهان منتشر کنند و باید همه ى جهانیان بدانند که کشورگیرى اسلام با کشورگیرى فرمان فرمایان جهان ، فرق ها دارد....
و چون معلوم شد که جهاد اسلامى ، کشورگیرى مانند سایر کشورگیرى ها نیست . البته باید تشکیل حکومت اسلامى در تحت نظر امام عادل یا به امر او بشود تا به این امر اقدام شود وگرنه ، چون کشورگیرى دیگر جهانیان شود که آن از حکم خرد، بیرون و از بیدادگرى ها و ستم کارى ها به شمار مى رود و اسلام و تمدن و عدالت اسلامى از آن دور و برى است .
و اما قسم دوم از جنگ اسلامى که به نام دفاع اسم برده شده و آن ، جنگیدن براى حفظ استقلال کشور و دفاع از اجانب است ، به هیچ وجه مشروط به وجود امام یا نایب امام نیست و کسى از مجتهدین نگفته که دفاع را باید با امام یا جانشین آن کرد، بلکه بر تمام افراد توده واجب است به حکم اسلام ، از کشور اسلامى محافظت کنند و استقلال آن را پابرجا نمایند.

منبع: انتظار



کلمات کلیدی :
 
 

شارژ ایرانسل

فال حافظ

Free counter and web stats