10 قانون شهید علمدار شهید سیدمجتبی علمدار 11دی 1345 در شهرستان ساری متولد شد. شهید علمدار در سن 17 سالگی به عضویت بسیج درآمد و در اواخر سال 1362به کردستان رفت. سیدمجتبی برای اولین بار در عملیات کربلای یک شرکت کرد و مدتی پس از آن وارد گردان مسلم بن عقیل در لشکر 25 کربلا شد و تا پایان جنگ در آنجا ماند. او در عملیات کربلای 4و 5 نیز حضور داشت. در کربلای 8مجروح شد و مدتی بعد به جبهه بازگشت و در عملیات کربلای 10 در جبهه شمالی محور سلیمانیه- ماووت شرکت نمود. سیدمجتبی علمدار در سال 1366مسئولیت فرماندهی گروهان سلمان از گردان مسلم ابن عقیل- از گردان های خط شکن لشکر 25 کربلا- را برعهده گرفت و در عملیات والفجر10 نقش آفرینی مؤثری داشت. شهید علمدار در سه راهی خرمال، سیدصادق و دجیله در منطقه کردستان عراق رشادت های فراوانی را از خود نشان داد و از ناحیه پهلو مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به شدت مجروح شد. سیدمجتبی در دی ماه 1364، در عملیات والفجر8، به شدت شیمیایی شد. شهید علمدار بعد از اتمام جنگ در واحد طرح و عملیات لشکر 25 کربلا در ساری مشغول خدمت شد و علاوه بر این مسئولیت در واحد تربیت بدنی لشکر بعنوان عضو اصلی هیئت رهروان حضرت امام(ره) هم انتخاب شد. حاج سیدمجتبی علمدار که مداح اهل بیت هم بود سرانجام در اوایل دی سال 1375 به دلیل جراحت شیمیایی روانه بیمارستان شد و بعد از یک هفته بی هوشی کامل هنگام اذان مغرب روز 11 دی به شهادت رسید. آنچه خواهید خواند قوانینی است که سیدمجتبی علمدار برای خود وضع کرد تا با تربیت نفس و روح خویش در مقابل معبودش سربلند و سرافراز حاضر شود. قانون اول: بارالها، اعتراف می کنم از اینکه قرآن را نشناختم و به قرآن عمل نکردم. حداقل روزی ده آیه قرآن را باید بخوانم. اگر روزی کوتاهی کردم و به هر دلیلی نتوانستم این ده آیه را بخوانم روز بعد باید حتماً یک جزء کامل بخوانم. (تاریخ اجراء4/5/69) قانون دوم: پروردگارا! اعتراف می کنم از اینکه نمازم را بی معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود، در نتیجه دچار شک در نماز شدم. حداقل روزی دو رکعت نماز قضا باید بخوانم. اگر روزی به هر دلیلی نتوانستم این دو رکعت نماز را بخوانم، روز بعد باید نماز قضای یک 24 ساعت (17 رکعت) بخوانم. (تاریخ اجراء 11/5/69) قانون سوم: خدایا! اعتراف می کنم از اینکه مرگ را فراموش کردم و تعهد کردم مواظب اعمالم باشم ولی نشدم. حداقل هر شب قبل از خواب باید دو رکعت نماز تقرب بخوانم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این دو رکعت را بجا بیاورم روز بعد باید 20ریال صدقه و 8رکعت نماز قضا بجا بیاورم. (تاریخ اجراء 26/5/69) قانون چهارم: خدایا! اعتراف می کنم از اینکه شب با یاد تو نخوابیدم و بهر نماز شب هم بیدار نشدم. حداقل در هر هفته باید دو شب نماز شب بخوانم و بهتر است شب های پنجشنبه و شب جمعه باشد. اگر به هر دلیلی نتوانستم شبی را بجا بیاورم باید بجای هر شب 50ریال صدقه و 11رکعت تمام را به جا بیاورم. (تاریخ اجراء 16/6/69) قانون پنجم: خدایا اعتراف می کنم از اینکه «خدا می بیند» را در همه کارهایم دخالت ندادم و برای عزیز کردن خودم کار کردم. حداقل در هر هفته باید دو صبح زیارت عاشورا و صبح جمعه باید سوره الرحمن را بخوانم. اگر به هر دلیلی نتوانستم زیارت عاشورا را بخوانم باید هفته بعد 4صبح زیارت عاشورا و یک جزء قرآن بخوانم و اگر صبح جمعه ای نتوانستم سوره الرحمن بخوانم باید قضای آن را در اولین فرصت به اضافه 2حزب قرآن بخوانم. (تاریخ اجراء 13/7/69) قانون ششم: حداقل باید در آخرین رکوع و در کلیه سجده های نمازهای واجب صلوات بفرستم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را انجام دهم، باید به ازای هر صلوات 10 ریال صدقه بدهم و 100صلوات بفرستم. (تاریخ اجراء 18/8/69) قانون هفتم: حداقل باید در هر 24 ساعت 70بار استغفار کنم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را بجا آورم، در 24 ساعت بعدی باید 300 بار استغفار کنم و باز هم 300 به 600 تبدیل می شود. (تاریخ اجراء 30/9/69) قانون هشتم: هر کجا که نماز را تمام می خوانم باید در هفته 2روز را روزه بگیرم، بهتر است که دوشنبه و پنج شنبه باشد. اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را بجا بیاورم در هفته بعد به ازای دو روز 3 روز و به ازای هر روز 100 ریال صدقه باید بپردازم. (تاریخ اجراء 19/11/69) قانون نهم: در هر روز باید 5مسئله از احکام حضرت امام(ره) را بخوانم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را بجا بیاورم روز بعد باید 15مسئله بخوانم. (تاریخ اجراء 14/1/70) قانون دهم: در هر 24 ساعت باید 5 بار تسبیح حضرت زهرا(س) برای نماز یومیه و 2بار هم برای نماز قضا بگویم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این فریضه الهی را انجام دهم باید به ازای هر یک بار، 3مرتبه این عمل را تکرار کنم. (تاریخ اجراء 15/3/70) منبع: مشرق نیوز
امام زمان علیه السلام در توقیع شریف خود فرمودند: ما را از شیعیان دور نگه نمی دارد مگر اعمال و رفتارهای آنان که به ما می رسد و برای ما ناخوشایند و دور از انتظار است. (بحارج53ص177)