... جامعه اسلامی و امت اسلامی حق ندارد که پیوند خودش را با دنیای خارج از اسلام جز بصورت فرادست بودن و بالا دست بودن برقرار کند . یعنی اگر بنا بشود که یک رابطه استثماری از قبیل ماجرای تنباکو و کمپانی رژی که همه آنرا شنیده و خوانده اید میان امت اسلامی و یک کشور غیر اسلامی برقرار بشود عالم اسلام حق ندارد این رابطه را ببندد مثل آن سلاطین و حکام مغولی هندوستان که اجازه دادند دولتهای خارجی بیایند و در آنجا کمپانی تأسیس بکنند این کار جایز نیست و بر خلاف ولایت عالم اسلام است.
اینها باید میدانستند و همه باید بدانند که وقتی مثلا کمپانی هند شرقی وارد آن منطقه شد، وارد آن سرزمین شد چه بلائی بروزگار آن مردم درخواهد آورد و چگونه استعمار را تا رگ و پی در آن شبه قاره عظیم خواهد گسترد. عالم اسلام و امت اسلامی هرگز اینگونه روابط را اجازه نمیدهد. توجه داشته باشید وقتی میگوئیم با دولتهای غیر مسلمان و با ملل غیر مسلمان رابطه ها قطع است باین معنا نیست که عالم اسلام و امت اسلامی در انزوای سیاسی به سر خواهد برد، مسئله انزوای سیاسی نیست که خیال کنید عالم اسلامی با هیچکس نه رابطه بازرگانی دارد، نه رابطه سیاسی دارد، نه روابطدیپلماسی دارد، نه سفیر می فرستد و نه سفیر می گیرد اینطور نیست، روابط معمولی دارد اما ولایت با آنها ندارد، پیوستگی با آنها ندارد، پیوند جوهری و ما هُوی با آنها ندارد آنطور نخواهد بود که اگر آنها خواستند بتوانند عالم اسلام را تحت تأثیر خودشان قرار بدهند پس ولایت قرآنی دو رویه دارد، یک رویه آن اینست که د داخل جامعه اسلامی ، همه عناصر بایستی به سوی یک هدف و یک جهت ویک راه گام بردارند و رویه دیگرش این است که در خارج از جامعه اسلامی امت اسلامی بایستی با همه بلوکها و جناحهای ضد اسلامی پیوندهای خودش را بگسلد، اینجا یک نکته دقیقی وجود دارد که میرساند ولایت به معنای قرآنی آن ،همان ولایتی است که شیعه بآن قائل است....