بسم الله الرحمن الرحیم
انشاءالله از این پس خلاصه ای از کتاب: « نظریه سیاسى اسلام ج2 » اثر علامه مصباح یزدی را برای شما عزیزان خواهیم آورد که بسیار مفید و پرفایده برای ارائه توضیح و برهان جهت دیگران و شبه افکنان خواهد بود. انشاءالله
...
اگر انسان تنها جسم انگاشته شود، آمال نهایى این خواهد بود که او از نظر مادّى تأمین شود و بسترهاى رفاه، راحتى و خوشى او فراهم آید. در این بینش، همه تلاشها بر مدار شهوت و لذّت است. اما اگر انسان را برتر و فراتر از مادیّات
دیدیم و با نگرشى جامع به ابعاد و زوایاى وجود انسان و خصلتهاى مادّى و معنوى او، ساختار نظام سیاسى را پى ریختیم، حکومت در پى تأمین آسایش و معراج انسان خواهد بود. با این دو معیار و نحوه نگرش به انسان و انتخاب آرمانهاست که ما به نقد اندیشههاى سیاسى و نیز عملکرد حکومتها مىپردازیم؛ چراکه جانمایه اندیشههاى سیاسى همان بینش و آرمان است و بدون آن اندیشههاى سیاسى کالبدى بیش نیست.
با نگرش جامع و منسجم به قرآن، در مىیابیم که آفرینش انسان، مرگ و زندگى، ارسال پیامبران و نظامات عبادى و اجتماعى همه بر غایتى استوار هستند و محور همه فعالیتها و برنامهها و حتّى تشکیل حکومت، هدایت به آن غایت اساسى است. بر این اساس، حکومتها تنها نباید براى اداره جوامع سامان گیرند، بلکه باید براساس هدایت که امرى فراتر از اداره است سامان پذیرند. حکومتهاى یک بُعدنگر تنها براى رفاه و آسایش آدمیان مىکوشند و انسان را اداره مىکنند، اما اگر علاوه بر آسایش در پى معراج انسان نیز باشند، به هدایت او نیز مىپردازند؛ چون انسانى که حامل روح الهى است و فراتر از جنبههاى حقیر مادّى، ابعاد معنوى و روحانى ژرفاى وجود او را شکل مىدهد، به هدایت نیازمند است و اکتفا به اداره سبک شمردن اوست.
اگر غایت نهایى حکومت نیک فرجامى انسان و نیل او به قرب الهى است و مدار حکومت بر هدایت انسانهاست، بى تردید کسى شایستگى حاکمیّت بر انسانها را دارد که بیش از هر کس به مصالح و منافع واقعى انسان آگاه باشد و ابعاد و زوایاى وجودى او را بشناسد، و او کسى جز خداوند نیست. مقتضاى برهان عقلى که آیات قرآنى نیز آن را تأیید مىکند این است که کمال انسان در اطاعت کسى است که به حقیقت انسان و جهان و عالم آخرت و ارتباط متقابل انسان و جهان و عالم آخرت آگاه و بر آنها احاطه داشته باشد و او کسى جز خداوند نیست. پس قهراً پرستش و ولایت منحصر به اللّه است؛ یعنى، تنها ولىّ انسان خداست و حاکمیّت غیر خداوند اگر مستند به اراده خداوند و ناشى از اذن او باشد مشروعیّت خواهد داشت؛ و بر این اساس نظریه «ولایت فقیه» که محور حکومت اسلامى است سامان مىیابد. نظریهاى که در دوران غیبت پیشواى معصوم(علیه السلام) و بخصوص در قرون اخیر مورد توجه ژرف نگرانه فقها و اندیشمندان اسلامى قرار گرفته است و در دهههاى اخیر به کمال و بلوغ گرایید و در برابر نگرش منفى به حاکمیّت دینى، تبدیل به نظریهاى کارآمد، پویا و تحوّل زا، در عرصه جهان سیاست، گردید. ادامه دارد...
نظریه سیاسى اسلام ج 2 ص 13 - 11