بسم الله الرحمن الرحیم
ادامه مطلب قبل
ضرورت وجود سازمانهاى پوشش دهنده اقشار کم درآمد
در جامعه، چنانکه اشاره کردیم ضرورت دارد که مراکز عام المنفعه تأسیس شود تا اقشار کم درآمد که توان تأمین پارهاى از نیازهاى خود را ندارند از امکانات آن مراکز بهرهمند شوند. به عنوان نمونه، باید مراکز درمانى ویژهاى براى درمان رایگان و رسیدگى به مستمندانى که توان پرداخت هزینه درمان و معالجات خود را ندارند در نظر گرفته شود، از این رو براى این منظور، در چارچوب قانون بیمه اجتماعى، بیمارستانهایى تأسیس شده است و در کشورهاى پیشرفته چنین مراکزى در سطحى گسترده مردم را پوشش مىدهند و افراد از پرداخت هزینههاى درمانى خود معاف هستند و دولت موظّف است که هزینههاى درمانى مردم را از طریق بستن مالیات و یا منابع ملّى تأمین کند.
طبیعى است که وقتى نظام مالیاتى براى تأمین بخشى از بودجه دولت و از جمله تأمین هزینههاى بیمههاى اجتماعى و درمانى شکل گرفت، طبق قانون مردم ملزم به پرداخت مالیات هستند و بخصوص در کشورهاى پیشرفته روشهاى پیچیدهاى به کار گرفته مىشود که کسى نتواند از پرداخت مالیات شانه خالى کند. گرچه منافع و فواید مالیات متوجّه مالیات دهنده نیز مىشود ولى بخصوص براى اقشار کم درآمد و آسیب پذیر جامعه این امکان فراهم مىآید که در پرتو نظام مالیاتى از خدمات رایگان بیمههاى درمانى و اجتماعى بهرهمند شوند. اما آیا بهتر این است که این کارها به مردم واگذار شود و آنها با میل و رغبت و داوطلبانه به انجام کارهاى عام المنفعه دست زنند و خود به تأسیس مراکز درمانى اقدام کنند تا بیماران از خدمات آنها برخوردار شوند، یا اینکه دولت با الزام و اجبار از مردم مالیات بگیرد و به ساختن مراکز درمانى اقدام کند و اقشار کم درآمد را از خدمات رایگان بهرمند سازد؟ بى شک شکل اوّل بهتر و مطلوبتر است و از این جهت در فلسفه احکام اسلامى به آن توجّه شده و در مقام تشریع احکام نیز مدّ نظر قرار گرفته است. در اسلام توصیه شده که مردم داوطلبانه بخشى از اموال خود را صرف کارهاى عام المنفعه کنند و با رضا و رغبت دیگران را از مال خویش بهرهمند سازند، چون در این صورت هم ارزش اختیارى عمل حفظ مىشود و افراد به کمال نفسانى و ثواب اخروى دست مىیابند و هم نیازمندىهاى جامعه تأمین مىشود. اما اگر با اکراه و الزام مجبور به پرداخت بخشى از مال خود شوند، ارزش اختیارى عمل از دست مىرود و ثواب و کمالى براى آنان ثابت نمىشود.
از جمله اقدامات خیرخواهانه و داوطلبانه مردم مسلمان و خیّر ما، در طول تاریخ، موقوفاتى است که همواره منافع کلانى براى جامعه ما داشته است و شاید بتوان گفت که حتّى روستایى در این مملکت وجود ندارد که در آن موقوفهاى نباشد تا مردم از منافع آن بهرهمند گردند. اما با وجود والایى و قداست و ارزش این عمل خداپسندانه، متأسفانه در سالهاى اخیر مسأله وقف رو به افول نهاده است و مردم کمتر اقدام به تأسیس موقوفات مىکنند. بعلاوه، ما موقوفات فراوانى داریم که یا فراموش شدهاند و یا بهره بردارى صحیحى از آنها نمىشود. بى تردید اگر وقف زنده مىشد و جایگاه آن بازشناخته مىشد، بسیارى از نیازمندىهاى دولت مرتفع مىشد و نیز اگر موقوفات تجدید مىگشت، بار سنگینى از دوش دولت برداشته مىشد؛ در پرتو آن مردم نیز به ثواب بیشترى دست مىیافتند. وقتى مردم با میل و رغبت به کار خیرى دست زنند و هر قدر از اختیار و آزادى عمل بیشترى در انجام کار خیر برخوردار باشند، ثواب بیشترى مىبرند.
عرض کردیم در آن بخشهایى که انحصارى دولت نیست، اصل این است که مردم امور را داوطلبانه به دست گیرند و نیازهاى اجتماعى را خود برطرف سازند و کارها به خود مردم واگذار شود، اما اگر مردم اقدام نکردند و در حدّ کفایت نیازهاى اجتماعى داوطلبانه تأمین نشد، دولت موظّف است که با تمهیدات ویژه و وضع و اجراى قوانین الزامى مردم را مجبور به پرداخت مالیات و تأمین هزینه نیازمندىهاى اجتماعى کند.
نظریه سیاسی اسلام، ج 2 ص 50 - 49