با هدف ترسیم جغرافیای فکری و کنش فتنهگران صورت گرفت
بررسی ریشهها و روند انحراف و خیانت اصحاب فتنه بعد از انتخابات سال 1388 + دانلود کتاب
گزارش پیش رو بر آن است ضمن استناد اظهارات اصحاب فتنه، جهتهای فکری و خواستههای آشکار و پنهان آنها را تا آن اندازه که ظرف زمان و امکانات اجازه دهد به صورتی مدون ارائه کند تا مخاطبان به عمق توطئهای که هدف آن حذف جمهوری اسلامی و طرد دین اسلام از عرصههای سیاسی و اجتماعی و مثله کردن آموزهها و اندیشههای تابناک تشیع بود پی ببرند.
به گزارش حوزه احزاب باشگاه خبرنگاران، در سالهای بعد از انقلاب اسلامی، متاثر از تاثیر گسترده و عمیق آن در احیای فکر و فرهنگ دینی، جریانی با عنوان "روشنفکری دینی" هم شکل گرفت که خواسته یا ناخواسته در پی در اختیار گرفتن موضع روحانیت در گفتمان دینی بود.
این جریان روشنفکر دینی که بعدها عناصر و چهرههای وابسته به آن تلاش کردند تا عنوان "نواندیشی دینی" را بر آن بنهند در واقع جریان التقاطی بود که میخواست میان گرایشهای غربی دین ستیز و گرایش قوی دین باور ایرانی پیوند برقرار کند در حالیکه سنخ این دو کاملا متفاوت و حتی کاملا متضاد بود.
روشنفکری دینی را میتوان یکی از دستاوردهای ناقص جریان روشنفکری به شمار آورد در حالیکه خود جریان روشنفکری هم در ایران متولد شد و به رغم تلاش برخی از روشنفکران ایرانی تقریبا هیچ گاه نتوانست بر مدار صحیح"تفکر و حقیقت" بماند و به جای آنکه گرهی از کلاف در هم پیچیده جامعه و فرهنگ ایران - که از یک سو وابسته به سنت دیر پا و مذهبی جامع نگر و منسجم بوده و از سوی دیگر درگیر تحولات جهانی و مواجه با پیشرفت سریع علوم و فنون در غربِ دارای فرهنگ بسیار متفاوت – بگشاید، بر بغرنجی آن افزود و - بی اغراق و یکجانبه نگری- گاهی با صبغهای خیانتکارانه انحرافاتی را باعث شد که آثار آن تاکنون و بعد از اکنون نیز مانده و خواهد ماند.
چنین قضاوتی درباره جریان روشنفکری در ایران یکباره ناامیدکننده است و البته بسیار چالش برانگیز؛ اما واقعیتی است انکارناپذیر که شواهد بیشماری را در تاریخ ایران میتوان برای آن یافت.
یکی از دلایل وضعیت خاص روشنفکران ایرانی که چنین قضاوتی را درباره آنان متبادر می کند این است که اساساً محصولی وارداتی از اروپا به ایران بوده است و نه « روشنفکری » جریانی ریشه دار در فرهنگ و سنت ایرانی ( و به طریق اولی با فرهنگ و سنت ایرانی در ستیز آشکار یا پنهان).
روشنفکر در فرهنگ غرب آن گونه که "ادوارد سعید" آن را تعریف میکند کسی است که در امور مربوط به منافع و مصالح عمومی جامعه دخالت میکند و از خود واکنش نشان میدهد و علت وجودیاش بازی کردن نقش نماینده هم? آن مردم و مباحثی است که در فرایند جریان عادی، یا فراموش شده یا پنهان نگه داشته میشوند.
"ادوارد سعید" تلویحاً میگوید این تلقی ناظر بر استقلال روشنفکر از قدرت و ایدئولوژی است و البته با رعایت اصول اخلاقی.
در ایران اما روشنفکری بدین مفهوم نایاب و وجه مشخص آن است که نه متضمن « قدرت » و « سیاست » و « دین » نسبتش با استقلال آن از قدرت و نه بیطرفی ایدئولوژیک است.
به طوری که تقریبا در تمام دوره حیات روشنفکری در ایران روشنفکران، یا "دین ستیز" ند یا "دین زدا" یا "دین پیرا" و نیز یا سیاست زدهاند یا « سیاستگریز » یا « قدرتطلب » یا « سلطهپذیر » و البته در همه احوال.
"غرب زده" (دقیقا به مفهومی که آل احمد میگفت) و قبله آمال و آرزوهایشان را در غرب می جویند و میبینند.
در فتنه بعد از انتخابات سال 1388 که بی گمان یکی از پیچیدهترین برنامههای دشمنان برای ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی بود و سالها به تهیه و تدارک آن مشغول بودند و زمینههای آن را به انحای مختلف فراهم آورده بودند، آشکار شد که چه کسانی به اسلام و انقلاب و ایران و مردم ایران میاندیشند و چه کسانی دلبسته غرب شده یا به آلت دست دشمنان اسلام و ایران تبدیل شدهاند.
در این مستندات به کسانی برمیخوریم که بررسی افکار و آراء و نظراتشان در یک دوره زمانی کمتر از ده سال به سمت تضاد عملی با نظام و انقلاب و حتی اسلام گراییده و حرفها و مواضعشان به شکلی عجیب و عبرت آموز نشان از ریشههای انحرافی عمیق و درازمدت دارد. گویی از سالها پیش عامدانه یا ناآگاهانه در مسیری گام برداشتاند که در بزنگاهی مانند فتنه 88 به نفع و در جهت کودتایی نرم اما سنگین علیه نظام برآمده از انقلاب اسلامی ایران به کار آید و این کودتا را که به مراتب ننگینتر و عواقب و نتایج آن کاری تر از کودتای 28 مرداد به پیروزی برساند.
به واقع، فتنه 88 گذرگاهی بس دشوار بود که جز با رهبری کسی همچون حضرت آیت اللهالعظمی خامنه ای( مد ظلهالعالی) گذر از آن میسر نمیشد. درست به همین دلیل است که در جریان فتنه 88 و ماههای بعد از آن تا به امروز با سیر صعودی هجمه و هتاکی به ولایت فقیه و رهبر معظم انقلاب مواجهیم. همه کسانی که در این کودتا نقش داشتند - از بازوهای فکری گرفته تا بازیگران میدانی و عمله خیابانی آن - پس از شکست فتنه، مهار گسیخته به هتاکی علیه اصل ولایت مطلقه فقیه و شخص رهبر نظام مشغول شدند. و باز در اینجا به اهمیت و عمق این سفارش حضرت امام خمینی ( ره) باید اندیشید که « پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد ».
همه نعرههایی که "اصحاب فتنه"، اعم از اعضای اتاق فکر و عمل? خیابانی آن، علیه این اصل و رهبری نظام کشیدند چیزی نبود جز تکرار خواسته استکبار و صهیونیسم و در خیانت آنان به این کشور و به اسلام و انقلاب کوچکترین شبههای روا نیست.
مستندات جمعآوری شده بر آن است که به استناد اظهارات اصحاب فتنه، جهتهای فکری و خواستههای آشکار و پنهان آنها را تا آن اندازه که ظرف زمان و امکانات اجازه دهد به صورتی مدون ارائه کند تا مخاطبان به عمق توطئهای که هدف آن حذف جمهوری اسلامی و طرد دین اسلام از عرصههای سیاسی و اجتماعی و مثله کردن آموزهها و اندیشههای تابناک تشیع بود پی ببرند و نیز هوشیار باشند که این جریان دست از مواضع و تلاشهای خود برنداشته و در لباسی دیگر شاید در مقطعی دیگر سر در بر آورد.
هدف از ارائه این مستندات ترسیم جغرافیای فکری و کنش فتنهگران است تا برداشت نسبتاً روشنی از ایدهها و گرایشهای از لابهلای گفتهها و نوشتهها و مواضعشان به دست داده شود.
مستندات اظهارات اصحاب فتنه بعد از انتخابات سال 88