بیبیسی: انتخابات 92تیر خلاص به جنبش سبز بود
وبسایت شبکه دولتی انگلیس به عنوان حامی اصلی فتنه سبز اعلام کرد: نه تنها جنبش سبز شکست خورد بلکه مشخصاً سیاست اعتدال و خاستگاه آن یعنی انتخابات 92، تیر خلاص را به پیکره جنبش سبز وارد کرد.
بیبیسی نوشت: اتفاقی که در انتخابات 92 افتاد نه بازگشت از اصلاحطلبی جنبش سبز به اصلاحطلبی حکومتی بلکه یک قدم بیشتر و پیشتر یعنی گامی واپسگرایانه به سیاست دوران سازندگی یا همان سیاست اعتدال است. اولین قدم در این حرکت رو به عقب زمانی بود که خاتمی، نماد اصلاحطلبی حکومتی، در موضعی آشکارا مغایر با رهبران جنبش سبز خواستار بخشش دوطرفه نظام و مردم شد. پیش درآمد این موضعگیری هم پروپاگاندای همهجانبه اصلاحطلبان حکومتی بود علیه آنچه از ریل خارج شدن و خشونت خیابانی در عاشورای 88 میخواندند. تمامی اینها تلاشهایی در جهت عدول از رویکرد جنبش سبز و باقی ماندن در چارچوب سیاست رسمی بود. عدم استقبال دو طرف درگیری از پیشنهاد خاتمی، کار را نه به ماندن در قالب جنبش بلکه به گامی عقبتر و تمنای سیاست آشتی با حاکمیت کشاند.
بیبیسی افزود: در همین راستا بود که تعدادی از اصلاحطلبان و اعتدالیون چند ماهی پیش از انتخابات به دیدار رهبر رفتند. از محتوای آن دیدار تنها یک جمله به افکار عمومی منتقل شد و آن هم عبارتی منتسب به رهبر جمهوری اسلامی بود که به «تأکید» گفته بود «کسانی که جمهوری اسلامی را قبول ندارند از خود دور کنید.» در ماههای بعد هیچ خبری از نامزدی خاتمی در انتخابات نشد و در عوض هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی و محمدرضا عارف از جریان اعتدالی- اصلاحی کاندیدای شرکت در انتخابات شدند. در اقدامی بیهمتا در تاریخ حیات جمهوری اسلامی، رفسنجانی هم گزینهای ناهمخوان با شرایط جدید قلمداد و در نهایت رد صلاحیت شد. ناگفته پیداست که تنها کسانی در میدان باقی ماندند که آشکارا علیه جنبش سبز بودند یا حداقل هیچ نشانهای از همراهی با آن از خود بروز نداده بودند. فرایند برگزاری انتخابات و نهادها و افراد تعیین کننده و تأثیرگذار بر آن هم هیچ تغییری به لحاظ کارکردی نکردند. دامنه و شدت نظارت و کنترل بر این انتخابات تا حدی بود که حتی نزدیکترین افراد به رئیس جمهور وقت را نیز مجال عرض اندام نداد.
شبکه دولتی انگلیس ادامه میدهد: بنابراین صحیحتر آنست که بگوییم اصلاحطلبان به شرایط حاکمیت تن دادند و نه اینکه «حاکمیت به خواست آنها تمکین کرد.» علاوه بر اینها، اعضای دولت برآمده از انتخابات هم بر سر «فتنه» خواندن جنبش سبز متفقالقول بودهاند. رئیس جمهور منتخب حتی گامی فراتر نهاده و در سالگرد 9 دی بر موضع منفی پیشین خود در قبال جنبش سبز پافشاری کرد. دولت «اعتدال» در حقیقت حامل «تدبیر» و «امید» برای حاکمیت بود.
این تحلیل معتقد است: در این میان کلیت جنبش سبز تقلیل یافته است به خواست آزادی رهبران جنبش. تأکید بیمناسبت رهبران بر انکار نقش رهبری و الزامات آن، عدم توجه کافی به امر سازماندهی و تدوین استراتژی روشن و مشخص، رابطه جنبش با رهبرانش را روز به روز غیرسیاسیتر کرد. این رویه پس از حبس خانگی به سانتیمانتالیسمی محض انجامید که به آن دو زندانی همچون دو پیرمرد بیمار مینگرد که به دلیل دست و پنجه نرم کردن با بیماریهای مختلف روا نیست که در چنین شرایطی به سر برند.
بیبیسی آنگاه مینویسد: پس باید رابطه این دو، جنبش و رهبران را بازسازی کرد نه آن که به میانجیای ]دولت[ در آویخت که علیه هر دوی آنهاست. تأکید بر نمایندگی دولت اعتدال از سوی مردم در حاکمیت در حکم چشم بستن بر پیوند ارگانیک اعضای این دولت با بلوک قدرت حاکم علیرغم رویدادهای 88 است. چنین تحلیلی ناشی از درک غلطی از سازوکارهای تصمیمگیری و اعمال قدرت در جمهوری اسلامی است. در پایان این تحلیل آمده است: خلاصه کلام اینکه انتخابات 92 گسستی از جنبش سبز بود و نه تداوم آن و همزیستی سبز و بنفش تناقضآمیز. برای جلوگیری از عدم تکرار تجربههای ناکام گذشته بهترین رویکرد این است که شجاعانه شکست را بپذیریم تا امکان تفکر و تأمل ریشهای و جدی پدید آید. در غیر این صورت اسیر توهم از به ظاهر پیروزیهایی میشویم که در حقیقت تداوم پیچیده وضع موجود هستند.
وقتی آقای مشاوردنیا را گرگ و گوسفند میبیند!
مشاور سابق روحانی میگوید ما نمیتوانیم در مسیر توسعه حرکت کنیم چون اسلامی و اخلاقی به جهان نگاه میکنیم و جهانی نشدهایم!
محمود سریعالقلم در مصاحبه با روزنامه زنجیرهای آرمان با بیان اینکه بدون جهانی شدن نمیتوان پیشرفت کرد، میگوید: ما هنوز نتوانستیم آن انطباق و سازگاری را ایجاد کنیم اصل استقلال که در ایران بعد از انقلاب مطرح شده است و مبانی دینیاش به «نفیسبیل» برمیگردد، یک اصل جدی است کار در سطح جهانی، تسامح میطلبد.
او میافزاید: چالش بزرگ این است که یک کشور تا چه میزان مبانی جهانی و اصول آن را پذیرفته است. مبانی جامعه بومی، با جریان جهانی معارض است یا خیر؟
وی آنگاه با کنایه زدن به مقامات دولت و وزارت خارجه گفت: چندی پیش یکی از سیاستمداران کشور در مصاحبهای گفته بودند که ما حاضریم ظرف دو، سه ماه مشکل هستهای را حل و فصل کنیم، منتهی به شرط اینکه غرب صادق باشد. این جمله برای من خیلی معنی دارد. ما هنوز در سیاست جهانی به دنبال «صداقت» میگردیم! به همین خاطر است که طی دو ماه گذشته دچار مشکل شدهایم. میگوییم مگر نمیگویید مشکل شما هستهای است، ما که با شما گفتوگو میکنیم، پس چرا به سفیر ما ویزا نمیدهید و ساختمان ما را در نیویورک مصادره میکنید؟ برای چه با عضویت ایران در فلان گروه «ان.جی.او»های سازمان ملل مخالفت کرده و علیه نظام سیاسی و سیستم انتخاباتی کشور بیانیه میدهید؟ ریشه این مساله این است که ما سیاست را از زاویه اخلاق میبینیم(!)
وی در حالی که از توسعهیافتگی غرب (جامعه جهانی) یاد کرده و انسان را سمبل پیشرفت و توسعه دانسته بود، لحظاتی بعد تصریح کرد: جهان، جهان هابزی است. جهان بر اساس مبانی فکری اسلامی مدیریت نمیشود! ما میگوییم یک قدم برداشتیم، شما هم یک قدم بردارید. بعد او میگوید: نه! اینکه شما که یک قدم برداشتید (از نظر هابز) یعنی شما ضعیف بودید؛ پس ما بیشتر فشار میآوریم. استراتژی غرب با ایران در شرایط فعلی این است. منظور من از غرب، آمریکا - آیپک (کمیته روابط عمومی آمریکا- اسرائیل) است. استراتژی آنها، همکاری محدود و حداکثر فشار است. میخواهم بگویم جهانبینی ما به فرمایش شما غلط نیست، اما ای کاش که دنیا با این جهانبینی مدیریت میشد.
نتیجه این سخنان پرتناقض طبیعتا این است که باید برای رسیدن به توسعه با جهان هابزی- جهانی که هابز میگوید انسان گرگ انسان است- سازگار شد و استقلال خود را زیر پا گذاشت یا نفی سبیل را به کناری نهاد و زایده و اقمار قدرتهای غربی شد، یعنی چیزی شبیه رژیم پهلوی! به تعبیر دیگر باید پرسید آیا در برابر گرگوارگی غرب میتوان ادعای توسعهیافتگی آنها را مطرح کرد و آنگاه نسخه پیچید که مقابل گرگ نایستید و برهگی کنید؟! و آیا دولتها و حکومتهایی که تن به چنین توصیهای سپردند، در مصر و لیبی و کشورهای دیگر به توسعه و پیشرفت رسیدند؟
وی در بخش دیگری از مصاحبه از موضعی کاملا پوپولیستی و فاقد پایه و استناد، پوپولیسم را به همه ایرانیان تعمیم داد و گفت: من این را در زندگیام مشاهده میکنم. حال ممکن است فردی خودش این گونه نباشد اما میانگین جامعه این تمایل را داشته و اکثریت جامعه را دربرمیگیرد.
سریعالقلم روشن نکرده که با چه سند و مدرکی ادعا میکند اکثر مردم ایران پوپولیست هستند اما خود وی در زمره نخبگان و روشنفکران قرار میگیرد.
گفتنی است پیش از این آشنا مشاور رئیسجمهور این موضوع را که سریعالقلم مشاور روحانی است زیر سؤال برده بود.
نشنال اینترست: آمریکا قرار است در عراق چند بار به ایران ببازد؟!
یک نشریه آمریکایی تأکید کرد ایران و آمریکا برای نفوذ در عراق نمیجنگند چرا که ایران قبلا در چنین جنگی پیروز شده است.
نشریه «نشنال اینترست» در تحلیلی تصریح کرد: مدافعان حضور نظامی آمریکا در عراق استدلالشان این است که این اقدام آمریکا نفوذ کافی برای تحت فشار قرار دادن مالکی برای به کارگیری شیوه حکومتداری فراگیرتری را فراهم خواهد کرد. این ادعای عجیب و غریبی است. آمریکا زمانی که حضور نظامی بلندمدتی در عراق داشت نتوانست مالکی را وادار به پیروی کند.
این نشریه میافزاید: یک دلیل که ایالات متحده باید اجازه دهد ایران عراق را نجات دهد این است که ایران بیشتر از واشنگتن به این هدف متعهد است. در حالی که ممکن است آمریکا و ایران منافع مختلفی در تعادل طایفهای در عراق داشته باشند. حمله هوایی آمریکا تنها به دولت عراق کمک خواهد کرد که نیروهای داعش را شکست دهد. کنترل داعش بر قسمتهایی از عراق قطعا به نفع آمریکا نیست و در عین حال خطری بالقوه برای ایران خواهد بود. تهران هرگز اجازه نمیدهد که دولت عراق توسط سلفیها سرنگون شود. پس در بهترین حال مداخله نظامی آمریکا تنها میتواند همان چیزی را به ارمغان آورد که ایران هرگز تحمل نمیکند. اما اگر از گذشته درس بگیریم ایران به احتمال زیاد تاثیر بیشتری در حمایت از دولت مالکی خواهد داشت.
نشنال اینترست نوشت: ایران تنها چند سال بعد از انقلاب اسلامی و در حالی که درگیر جنگ با صدام حسین بود توانست با نفوذ در لبنان گروهی را تشکیل دهد که اکنون قویترین نیروی سیاسی و نظامی این کشور است. به طور مشابه با وجود تعهدات بسیار آمریکا به عراق پس از تهاجم سال 2003 و نیروهای قدس ایران در زمان حضور آمریکا در این کشور بارها و در موارد مختلف از آنها پیشی گرفتند. ایران مدتها پیش از خروج نیروهای آمریکایی از عراق خود را به قدرت برتر در عرصه این کشور تبدیل کرده بود.
این نشریه آمریکایی ادامه میدهد: اخیرا هم حضور نیروهای قدس سپاه در سوریه توانست اوضاع را به نفع بشار اسد برگرداند. به طور خلاصه، ایران نه تنها مانند آمریکا منافعی ضروری در عراق دارد بلکه نشان خط سیری از موفقیتهای اثبات شده را در درگیریهای خاورمیانه از خود ثبت کرده است. آمریکا هم میتواند چنین چیزی را بگوید؟
نشنال اینترست اضافه کرد: اعتراض اصلی نسبت به اجازه نجات عراق به ایران این است که این کار نفوذ تهران در بغداد را تقویت خواهد کرد. شاید! اما ایران در حال حاضر هم کنترل لازم بر دولت عراق را دارد و دشوار است که ببینیم چنین اقدامی نفوذ بیشتری را برای ایران به همراه داشته باشد. در حقیقت پیش از سرنگونی صدام، مالکی و بسیاری از رهبران ارشد عراقی برای دههها با ایران و حزبالله همکاری داشتند. این ایرانیها بودند که توانستند مالکی را پس از انتخابات 2011 در این سمت نگه دارند. در عوض مالکی از تمدید توافقنامه وضعیت نیروها با ایالات متحده خودداری کرد. نخستوزیر عراق همچنین اعتنایی به درخواستهای مکرر آمریکاییها برای توقف همکاری با ایران برای دفاع از دولت سوریه نکرد... واقعیت این است که ایران و ایالات متحده دیگر بر سر نفوذ در بغداد نمیجنگند. ایران پیش از این برنده این جنگ بوده است. ایالات متحده با سرنگون کردن صدام در سال 2003 و به قدرت رساندن شیعیان، عراق را در یک سینی نقرهای به ایران تقدیم کرد.
فرانسه نمیتواند زیان ناشی از تحریمهای ایران را تحمل کند
سناتورهای فرانسوی از کشورهای اروپایی خواستند در برابر رقابت اقتصادی «ناجوانمردانه» واشنگتن در ایران یک جبهه متحد تشکیل دهند.
روزنامه فرانسوی نوول ابزرواتور با انتشار این خبر نوشت: روابط میان پاریس و واشنگتن با موضوع بانک «بانپپاریبا» تنشآمیز شد. آمریکا تهدید کرد که این بانک فرانسوی باید حدود 10 میلیارد دلار جریمه پرداخت کند، زیرا به نظر آنها، این بانک قوانین آمریکا در مورد تحریمهای اعمال شده علیه چندین کشور، از جمله ایران را، نقض کرده است.
فیلیپ مارینی، رئیس کمیسیون مالی مجلس سنا و از اعضای حزب «اتحاد جنبش مردمی» فرانسه که به همراه پنج سناتور دیگر در اواخر ماه آوریل به ایران سفر کرده بودند، در این خصوص گفت: «امروز ما قاطعانه این موضوع را تأیید میکنیم که هیچ بانک فرانسوی شرکتهای ما را در پروژههای مربوط به ایران همراهی نخواهد کرد ]به دلیل اقدامات تلافیجویانه آمریکا[.» نتیجه این است که جریانات مالی، علیرغم توافق مقدماتی منعقد شده میان ایران و گروه شش کشور، که قرار بود بخشی از تحریمهای اعمال شده علیه اقتصاد ایران را کاهش دهد، همچنان مسدود باقی ماندهاند.
این سناتور در یک کنفرانس مطبوعاتی در پاریس با اشاره به «ناجوانمردانه عمل کردن» آمریکا گفت: «جهان شمول بودن حق آمریکا میتواند تلاشهای ما را در نطفه از بین ببرد و کاری کند که شرکتهای ما دیگر انگیزهای برای ریسک کردن در سرمایهگذاریهای جدید نداشته باشند.» او همچنین با اشاره به شرکتهای «جنرال الکتریک» و «بوئینگ» که از سوی واشنگتن مجوز صادرات قطعات برای هواپیماهای ایرانی را به دست آوردند خاطر نشان کرد: «واشنگتن نباید تمامی بازارها را از قبل برای خود تضمین کند یا در کسب آن بازار نسبت به دیگران پیشدستی کند.»
نوول ابزرواتور مینویسد: فرانسه به دلیل تأثیر تحریمهای اعمال شده علیه تهران شاهد آن است که مبادلات اقتصادیاش با ایران از 4 میلیارد یورو در سال 2004 به 500 میلیون یورو در سال 2013 کاهش یافته. بازار اتومبیل ایران تاچندی پیش از طریق شرکتهای رنو و پژو در دست پاریس بود، ولی فرانسه باید از این پس با چین که امروزه 10 درصد از بازار اتومبیل ایران را از آن خود کرده و همچنین آمریکا که میکوشد در این زمینه به رقابت بپردازد.
سناتورهای فرانسوی در برابر این «رقابت بینالمللی شدید» از کارفرمایان و شرکتهای فرانسوی خواستهاند که تماسهای خود با ایران را حفظ کنند، از سفرهایشان به ایران صرفنظر نکنند و تا لغو کامل تحریمها پیش از مذاکرات برخی قراردادها را به انجام برسانند.
منبع: کیهان