سفارش تبلیغ
صبا ویژن
http://up.p30room.ir/uploads/13696855421.jpg
بهائیان قاتل در ایران - 1
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 1:42 عصر
مروری بر اعمال تروریستی فرقه بهائیت؛

بهائیان قاتل در ایران چه کردند؟+عکس

بهائیان همواره در عرصه های حقوق بشری یکی از سوژه های تبلیغاتی دنیای غرب علیه ایران بوده اند گویا این جماعت، مظلومان و ساکتان تاریخ بوده و در حق انها ظلمی بزرگ رقم خورده است اما آنچه کمتر مورد بررسی و توجه قرار گرفته اعمال شنیع این فرقه در قالب ترور، آدمکشی، قتل و کشتار بوده است .
گروه گزارش ویژه مشرق؛ پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ، بهائیان همواره در عرصه های حقوق بشری یکی از سوژه های تبلیغاتی دنیای غرب علیه جمهوری اسلامی بوده اند گویا این جماعت ،مظلومان و ساکتان تاریخ ایران بوده و در حق انها ظلمی بزرگ رقم خورده است شاید تاکنون فکر می کردید بهائیت ، یکی از فرقه های انحرافی است و توسط کانونهای استعماری ایجاد شده است .

سرسپردگی این دین ساختگی و انحرافی جای سوال و شک ندارد اما آنچه کمتر مورد بررسی و توجه قرار گرفته است اعمال شنیع این فرقه در قالب ترور ، آدمکشی ، قتل و کشتار بوده است . در این گزارش مروری بر اعمال تروریستی این گروه خواهیم داشت.


« فرقه شیخیه » ریشه اصلی بهائیت

ریشه اصلی بهائیت را باید در فرقه ای با نام « شیخیه » جست و جو کرد این فرقه توسط فردی با نام شیخ احمد احسائی پایه گذاری شد.

شیخ احمد ، در سال 1175 ه.ق و به قولی 1166 ه.ق در آبادی احساء واقع در کشور عربستان کنونی بدنیا آمد ، پس از تحصیلات اولیه با فرقه صوفیه رابطه پیدا کرد و کم کم روحیه صوفیه گر ی در او پیدا شد .

او بر اساس پیشینه فکری صوفی منشی در عین حال که شیعه بوداعتقاد بر 4 اصل داشت که عبارت بودند از:

1- خدا 2- پیامبر 3- امام 4- باب امام (واسطه بین امام ومردم) او مدعی شد که من نائب و باب خاص امام زمان هستم و در اواخر عمر یکی از شاگردانش به نام سید کاظم رشتی را جانشین خود معرفی کرد.




بهائیت

یکی از مدعیان جانشینی سید کاظم رشتی، علی محمد شیرازی معروف به سید باب بود او در روز اول محرم 1235 ه.ق در شیراز متولد شد . پدرش در سن کودکی او از دنیا رفت و او تحت کفالت مادرش فاطمه بگم و دایی خود سید علی درآمد.او توسط دایی اش در سن کودکی به مکتب شیخ محمد عابد که او نیز شیخی مسلک بود فرستاده شد ولی پیروان باب برخلاف مدارک بسیار زیادی اصرار دارند او را درس نخوانده و اُمّی قلمداد کنند. او در سن 19 سالگی همراه دایی اش به بوشهر و از آنجا عازم کربلا شدو در کلاس درس سید کاظم رشتی شرکت نمود بعداز مدتی به شیراز بازگشت و در شب جمعه 5 جمادی الاول 1260 ه.ق در 25 سالگی ادعای بابیت کرد ، که این زمان بعنوان مبداء تاریخ بابیان موسوم به «تاریخ بدیع» شمرده می‌شود، و در 27 شعبان 1266/ 9 ژوئیه 1850 به قتل رسید.



او ابتدا خود را «باب امام زمان» (عج) خواند، سپس خود امام زمان و سرانجام مدعی نسخ اسلام و نزول دینی جدید شد. از اینرو، مسلمانان، حتی اهل تسنن، بهائیان را جزو فرق اسلامی بشمار نمی‌آورند.



علی محمد شیرازی بنیانگذار فرقه ضاله بابیت


باب در 27 شعبان 1266 هجری قمری در تبریز با درایت قاطعانه مرحوم امیر کبیر اعدام گشته و فتنه بابیان موقتا خاموش شد.

شورش‌های بابیان اوّلیه در نخستین سال سلطنت ناصرالدین شاه و صدارت میرزا تقی خان امیرکبیر، خوش‌نام‌ترین وزیر تاریخ معاصر ایران، در کنار شورش‌های بزرگ و کوچک محلی که اندکی پیش یا پس از مرگ محمد شاه ( ششم شوال 1264/ 4 سپتامبر 1848 ) سراسر ایران را فراگرفت، و بزرگترین‌شان شورش محمدحسن خان سالار در خراسان بود، بخشی از سناریوی ایجاد آشوب در ایران با هدف متزلزل کردن حکومت مرکزی بود.


محل تیرباران باب در تبریز


امیرکبیر با تدبیر یا سرکوب قاطع این شورش‌ها را مهار و خاموش کرد. فریدون آدمیت، که در میان محققین فوق در زمینه بابی‌گری صاحبنظرترین است، سرکوب قاطع شورش‌ بابیان را از افتخارات کارنامه امیر می‌داند. این فتنه با درایت و قاطعیت امیرکبیر فرونشانده شد و به تبع آن در 27 شعبان 1277 علی‌محمد باب نیز، به دستور امیر، در میدان ارگ تبریز تیرباران شد.


میرزا تقی خان امیر کبیر مبارز اصلی با فرقه بابیت

پس از سرکوب فتنه باب ، این فرقه ضاله به یک فرقه مخفی تروریستی بدل شدند و نام خود را بعنوان« بنیانگذاران تروریسم جدید» در تاریخ ایران ثبت کردند. نقشه ترور شاه و امیرکبیر و امام جمعه از توطئه‌هایی بود که کشف شد.

مرگ باب باعث دعوای میان دو تن از مدعیان جانشینی او شد ، این اختلاف میان به درگیری های خونین دو مدعی انجامید ، یکی از آنان میرزا حسینعلی نوری و دیگری برادر او ، میرزا یحیی صبح ازل بود.

علی محمد باب طبق وصیتش میرزا یحیی معروف به صبح ازل را جانشین خود قرار داده و وظیفه تکمیل کتاب بیان را به او محوّل کرده بود.میرزا یحیی و حسینعلی بهاء دو برادر بودند و پس از اعدام باب حسینعلی تا مدت ها خود را از پیروان میرزا یحیی می دانست تا اینکه در مدت اقامت در ادرنه اختلافاتی میان دو برادر بوجود آمد و آتش کدورت بین آنها شعله ور شد و سرچشمه این اختلافات چیزی نبود جز ریاست. بالاخره در سال چهارم اقامت در ادرنه در سال 1289 ه.ق حسینعلی بها ادعای جانشینی باب را کرد و همین منجر به جدایی و دو دستگی دو برادر و پیروان آنها شد.پیروان میرزا یحیی (صبح ازل) به ازلیه و پیروان حسینعلی بهاء به بهائیه نامیده شدند.


یحیی صبح ازل بنیانگذار شاخه ازلی در بابیت


پس از تیرباران باب، پیروانش که به «بابی» مشهور بودند بر طبق بیانات باب در کتاب بیان به دنبال مظهر ظهور بعدی که در این کتاب به «ظهور من یظهره الله» اشاره شده‌است، گشتند.آنها در ابتدا از میرزا یحیی نوری که باب به او لقب صبح ازل داده بود پیروی میکردند ولی پس از چندی در سال 1863 میرزا حسینعلی نوری (بهاءالله) که سمت معاونت برادرش را داشت از او برید و خود را من یظهره‌الله معرفی کرد.دولت عثمانی هم از بیم جنگ میان دو فرقه میرزا یحیی و اتباعش را به قبرس و میرزا حسینعلی و یارانش را به عکا تبعید کرد. میرزا یحیی از آن پس فعالیت چندانی نشان نداد و فشار و تبلیغات بهائیان اندک اندک او و یارانش را به فراموشی افکند. اما حسینعلی که خود را بهاء الله می خواند به فعالیت شدیدی دست زد و بهائیت را پدید آورد.



آدمکشی ، قتل و کشتار کار اصلی بهائیان

آدمکشی ، قتل ، ترور و قساوت را از اولین روزهای پیدایش بابی‌گری در میان اعضای این فرقه می‌توان دید. به‌نوشته فریدون آدمیت، بابی‌ها در جریان شورش‌های خود در دوران ناصری، با مردم و نیروهای دولتی رفتاری سبعانه داشتند و «اسیران جنگی» را «دست و پا می‌بریدند و به آتش می‌سوختند.» قساوت و سبعیت فوق‌الذکر را در ماجرای قتل شهید ثالث (حاج ملا محمد تقی برغانی، 17 ذیقعده 1263ق.)، عمو و پدر همسر قرةالعین، نیز به‌روشنی می‌توان مشاهده کرد.

قتل های انجام شده توسط بهاییان را می توان به پنج گروه می‌توان تقسیم کرد: اوّل، قتل‌های سیاسی؛ دوّم، قتل برخی شخصیت‌های مسلمان که تداوم حیات ایشان برای بهائیت مضر بود؛‌ سوم، قتل بابیان مخالف دستگاه میرزا حسینعلی نوری (به‌طور عمده ازلی‌ها)؛ چهارم،‌ قتل بهائیانی که از برخی اسرار مطلع بودند یا به دلایلی تداوم حیات ایشان مصلحت نبود؛ پنجم، قتل بنا به اغراض شخصی سران فرقه بهائی.


تروریسم سیاسی

تروریسم سیاسی در تاریخ معاصر ایران از اواسط دهه 1840 م./ 1260 ق. با بابی‌گری آغاز شد و چنان با بابی‌گری پیوند خورد که در دوران متأخر قاجار نام «بابی» ‌و «تروریست» مترادف بود. می‌دانیم که بابی‌ها ترور امیرکبیر را طراحی کردند و در 28 شوال 1268 ق./ 15 اوت 1852 م. به ترور نافرجام ناصرالدین شاه دست زدند که به دستگیری گروهی از ایشان انجامید. از آن پس این رویه در ایران تداوم یافت و به‌ویژه در دوران انقلاب مشروطه و پس از آن اوج گرفت.

فعالیت‌های تروریستی دوران انقلاب مشروطه و پس از آن با نام سردار محیی (عبدالحسین خان معزالسلطان)، احسان‌الله خان دوستدار، اسدالله خان ابوالفتح‌زاده، ابراهیم خان منشی‌زاده و محمد نظر خان مشکات‌الممالک در پیوند است .


عبدالحسین خان معزالسلطان (سردار محیی) و میرزا علیمحمد خان تربیت


فعالیت‌های مخفی اسدالله خان ابوالفتح‌زاده (سرتیپ فوج قزاق) و ابراهیم خان منشی‌زاده (سرتیپ فوج قزاق) و محمدنظرخان مشکات‌الممالک از سال 1323 ق. و با عضویت در انجمن مخفی معروف به بین‌الطلوعین آغاز ‌شد که جلسات آن در خانه ابراهیم حکیمی (حکیم‌الملک)، نخست‌وزیر بعدی دوران پهلوی، برگزار می‌شد و بسیاری از اعضای آن بابی ازلی و تعدادی بهائی بودند.


ابراهیم حکیمی (حکیم الملک)


این همان نکته‌ای است که آخوند خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی بسیار دیر (پنج سال بعد) متوجه شدند و مازندرانی در نامه به حاجی محمدعلی بادامچی به آن اشاره کرد.

از ذیقعده 1323 ق. این فعالیت با عضویت اسدالله خان ابوالفتح‌زاده و برادرش سیف‌الله خان و ابراهیم خان منشی‌زاده در «انجمن مخفی دوّم» تداوم یافت. در این انجمن سید محمدصادق طباطبایی (پسر آیت‌الله سید محمد طباطبایی)، ناظم‌الاسلام کرمانی و آقا سید قریش (از اعضای بیت سید محمد طباطبایی) و شیخ مهدی (پسر آیت‌الله شیخ فضل‌الله نوری) عضویت داشتند.

در همین زمان گرایش‌های تروریستی برخی از اعضای این انجمن کاملاً مشهود بود. برای مثال، در یکی از جلسات انجمن مسئله قتل آیت الله سید عبدالله بهبهانی مطرح شد که با مخالفت سید محمد صادق طباطبایی مواجه گردید. اندکی بعد، ارباب جمشید جمشیدیان (دوست صمیمی و محرم اردشیر ریپورتر) به عضویت این انجمن درآمد.


آیت الله سید عبدالله بهبهانی


گروه تروریستی فوق سرانجام شکل نهایی خود را یافت و به عملیات آِشوبگرانه و تفرقه‌افکنانه‌ای چون ترور نافرجام شیخ فضل‌الله نوری (16 ذیحجه 1326ق.) دست زد. عامل این ترور کریم دواتگر بود که دستگیر شد. در این رابطه افراد دیگری نیز دستگیر شدند. یکی از ایشان میرزا محمد نجات خراسانی، عضو فرقه بهائی، بود که به ارتباط با سفارت انگلیس و به عنوان شخصیتی فاسد شهرت داشت. نجات نیز عضو کمیته بین‌الطلوعین بود. به‌گفته تقی‌زاده، اسمارت، نماینده سفارت انگلیس، در جلسات بازجویی از محمد نجات شرکت می‌کرد و مواظب بود که «نتوانند به میرزا محمد زور بگویند.» طبق گزارش 15 ژانویه سِر جرج بارکلی به سِر ادوارد گری، وزیر خارجه انگلیس، در جریان این بازجویی‌ها کریم دواتگر تلویحاً حسینقلی خان نواب، برادر عباسقلی خان کارمند سفارت انگلیس، را به ترور مربوط کرد. حسینقلی خان نواب نیز از نزدیکان و محارم اردشیر ریپورتر، رئیس شبکه اطلاعاتی حکومت هند بریتانیا در ایران، بود.


کریم دوانگر
عامل ترور نافرجام شیخ فضل الله نوری پس از بازداشت


در اوّل جمادی‌الثانی 1327ق. ابوالفتح‌زاده و منشی‌زاده، به‌همراه زین‌العابدین خان مستعان‌الملک، گروه تروریستی جدیدی تشکیل دادند موسوم به کمیته جهانگیر. ابوالفتح‌زاده و مستعان‌الملک و میرزا محمد نجات از جمله اعضای «محکمه انقلابی» بودند که حکم مرگ شیخ فضل‌الله نوری را صادر کردند. دادستان این محکمه شیخ ابراهیم زنجانی بود که تحت‌تأثیر میرزا مهدی خان غفاری کاشی (وزیر همایون)، عضو فرقه بهائی، قرار داشت.


شیخ فضل الله نوری و سید عبدالله بهبهانی
 دو تن از علمای اسلام که بهائیان مورد ترور قرار دادند


در رجب 1328ق. حادثه قتل سید عبدالله بهبهانی رخ داد که عاملین آن وابستگان شبکه تروریستی ابوالفتح‌زاده و منشی‌زاده بودند. یکی از ضاربین بهبهانی فردی به‌نام حسین ل‍له بود که بعدها با ابوالفتح‌زاده و منشی‌زاده و مشکات‌الممالک در کمیته مجازات همکاری کرد. پس از این واقعه، ابوالفتح‌زاده به اروپا گریخت، مدتی بعد به ایران بازگشت و به‌عنوان متصدی گردآوری مالیات منطقه ساوجبلاغ و شهریار منصوب و اندکی بعد معزول شد.


حسین للـه
 از ضاربان آیت الله بهبهانی



ترور نافرجام ناصرالدین شاه

در شوال 1268 سوءقصد بابیان به جان ناصر الدین شاه با تیر اندازی دو تن از بابیان پیش آمد ولی نا کام ماند و به دنبال آن دستگیری عوامل این سوءقصد توسط حکومت مرکزی با جدیت پیگیری شد وتحقیقات حکومتی بر اساس قرائن و شواهد نشان داد که میرزا حسینعلی نوری (بهاءاله) در طراحی و انجام این سوءقصد نقش محوری داشته لذا برای دستگیری او اقدام شد.
اگرچه میرزا و منابع بهائی منکر شدند ولی قرائن بسیاری ، موید این نقش بوده و منابع بابی از جمله عزیه خانم نوری خواهر میرزا حسینعلی نوری در" تنبیه النائمین " این نسبت را تایید کرده اند.


ناصرالدین شاه قاجار


عزیه خانم به تفصیل چگونگی برنامه ریزی و انجام این سوءقصد را با ذکر مباشران وکارگزارانش بیان نموده و ازایده این ترور توسط برادر -به خیال رسیدن به حکومت- و بعدانتخاب مجری و سپس در اختیار گذاشتن لوازم برای مجری پرده بر می دارد : میرزاابتدا کریم خان مافی از بابیان مشهور را انتخاب نموده ، پنجاه تومان نقد و اسب و شمشیر به همراه پیشدوخود در اختیار او گذاشته مامور انجام این کار مینماید و ظاهرا وعده صدارت و سپهسالاری هم به او میدهد...  ، اما او پول و اسب را گرفته و به اسلامبول می گریزد .

میرزا ،جوان بابی پر شوری به نام محمد صادق تبریزی را به این کار می گمارد و به قول عزیه به قربانگاه می فرستد. پس از عدم توفیق میرزا در نقشه ترور حدود هشتاد تن از بابیه کشته و تعداد کثیری بی خانمان و فراری می گردند و بعد هم ، حسینعلی بها منکر اصل کار توسط خودمی شود . عزیه در نتیجه گیری از این موضوع خطاب به عبدالبها می گوید: "این اول بذر نفاق و فتنه بود که جناب ابوی کاشتند و پس از اشتعال نائره فساد، حاشا کرده به گردن دیگران گذاشتند.


قتل میرزا اسدالله بیان

یکی از اولین قتل‌های سران بهائیت قتل میرزا اسدالله دیان است. میرزا اسدالله دیان کاتب بیان و سایر مکتوبات علی‌محمد باب و از بابیان «حروف حی» بود و بسیاری از اسرار پیدایش بابی‌گری را می‌دانست. او به‌دستور میرزا حسینعلی بهاء‌ به قتل رسید. میرزا آقاخان کرمانی (بابی ازلی و داماد میرزا یحیی صبح‌ازل) می‌نویسد:‌ میرزا حسینعلی چون میرزا اسدالله دیان را « مخل خود یافت،‌ میرزا محمد مازندرانی پیشخدمت خود را فرستاده او را مقتول ساخت.»


نصیر بغدادی آدمکش حرفه ای


ادوارد براون، استاد دانشگاه کمبریج، به فردی به‌نام نصیر بغدادی معروف به مشهدی عباس (ساکن بیروت) اشاره می‌کند که آدمکش حرفه‌ای و مزدور میرزا حسینعلی بهاء و عباس افندی بود و به‌دستور ایشان چند نفر را کشت از جمله ملا رجبعلی قهیر، برادرزن علی‌محمد باب، را که از برخی اسرار پیدایش بابی‌گری مطلع بود.


ادوارد براون نویسنده کتابهای مختلف درباره تاریخ ایران


براون، همچنین، به فعالیت‌های تبلیغی سه بابی ازلی در عکا اشاره می‌کند و می‌نویسد بهائیان عکا تصمیم گرفتند ایشان را از میان بردارند. آنان ابتدا خواستند این مأموریت را به نصیر بغدادی محول کنند ولی بعد منصرف شدند زیرا احضار نصیر از بیروت ممکن بود راز قتل را آِشکار کند. لذا، در 12 ذیقعده 1288 ق. هفت نفر از بهائیان به خانه افراد فوق در عکا ریختند و سید محمد اصفهانی و آقاجان کج‌کلاه و میرزا رضاقلی تفرشی را کشتند. حکومت عکا بهاء و پسرانش، عباس و محمدعلی افندی، و میرزا محمدقلی، برادر بهاء، و تمامی بهائیان عکا، از جمله قاتلین، را دستگیر کرد. بهاء و پسران و خویشانش شش روز زندانی بودند، سپس قاتلین شناخته شده و در دادگاه به حبس‌های طولانی (7 و 15 سال) محکوم شدند.

ادامه دارد...



کلمات کلیدی : بهائیت
بهائیان قاتل در ایران - قسمت دوم
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 1:40 عصر

قسمت دوم...

قتل حاج شیخ زکریا نصیرالاسلام

حاج شیخ زکریا انصاری دارابی، ملقب به نصیرالاسلام، فرزند حاج شیخ عبدالرحمان انصاری و وی فرزند شیخ ابوعلی و ایشان از فرزندان شیخ عبدالصمد انصاری و او فرزند شیخ بها الدین انصاری می باشد . پس از دو حلقه نسب او به عماد انصاری و وی به کمال الدین انصاری می رسد کمال الدین انصاری از فرزندان یکی از صحابه معروف پیامبر گرامی اسلام یعنی جابر بن عبدالله انصاری است.

ایشان از سران مجاهدینی بود که به فتوای حاج سید عبدالحسین مجتهد لاری به جهاد علیه استعمار انگلیس و عوامل داخلی ایشان دست زد و در این زمینه سهمی بزرگ داشت. ایشان از شاگردان آخوند ملا محمدکاظم خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی و حاجی میرزا حسین تهرانی (نجل خلیل) و حاج سید عبدالحسین مجتهد لاری بود و، به‌نوشته رکن‌زاده آدمیت، «در شهرستان‌های داراب و فسا و لار و نی‌ریز علیه مستبدین قیام مسلحانه کرد و به نشر افکار آزادیخواهی و استحکام مبانی مشروطه ایران کوشید» و در رکاب مجتهد لاری جهاد کرد. مساعی وی چنان ارجمند بود که آخوند خراسانی «یک حلقه انگشتری فیروزه و اجازه مجاهده در راه آزادی برای او فرستاده و او را در اجازه‌نامه نصیرالاسلام خواند.»


مقبره نصیرالاسلام از شهدای مبارزه با بهائیت در روستای نوایگان داراب


مبارزات  این شیخ مجاهد را می توان به دو بخش جداگانه تقسیم نمود :

1-مبارزه با انحرافات اعتقادی و مقابله با هر نوع تفکر ضد دینی از جمله جنگ و مبارزه با فرقه ضاله بهائیت .

2-مبارزه با انحرافات و کجرویهای اجتماعی از جمله مبارزه با قوام الملک ظالم و برخی از خوانین منطقه .

 نسبت به مبارزه با گروه اول لازم است بدانیم که در آن زمان در بعضی از مناطق استان فارس پیروان فرقه گمراه بهائیت وجود داشتند من جمله در : 1- نواحی آباده 2- شهرستان سروستان 3- شهرستان نیریز

 مرحوم شیخ زکریا پس از اطلاع از وجود این عده در شهرستان نیریز با عده ای از یاران خود به آنجا مسافرت نمود و پس از تلاش بسیار زیاد جهت ارشاد و راهنمایی آنان جهت توبه، از آن عده درخواست نمود که حاضر است با آنها به مناظره و بحث علمی – اعتقادی بپردازد اما آنان به هیچ وجه راضی به این کار نشده و مخالفت نمودند.در نتیجه این اختلافات و در گیریها 28 نفر از سران لجباز آنان به دست شیخ ذکریا به هلاکت رسیدند . مبارزه با این عده تا آخرین لحظات عمرش ادامه داشت.

 رکن‌زاده آدمیت درباره شهادت این شیخ مینویسد:‌

«این است که نصیرالاسلام با گروهی از تفنگچیان مجاهد در راه تعقیب و تنکیل ستم‌پیشگان بی‌آزرم و فرقه بهائی، که در شهر نی‌ریز جمعیت و نفوسی داشتند، بیش از پیش کوشید و آن‌ها هم در پی انتهاز فرصت بودند تا او را از میان بردارند و همین که فرصت به‌دست آمد دو نفر از تفنگچیان او را، که یوسف و جعفرقلی نام داشتند، به‌وسیله تطمیع و تحمیق وادار به قتل او کردند. و در ماه رجب سال 1331 ق. پس از فراغت از غسل روز جمعه هنگام خروج از گرمابه... به‌وسیله شلیک سه تیر تفنگ شهیدش کردند. و آن وقت 52 سال داشت. »


قتل سید ابوالحسن کلانتر سیرجان

قتل سید ابوالحسن کلانتر سیرجان (1324ق) از قتل‌های جنجالی بهائیان است. بهائیان به تحریک مخالفین سید ابوالحسن کلانتر (اسفندیارخان رئیس طایفه بوچاقچی، شاهزاده حاج داراب میرزا از مالکین محل و سید حسین قوام‌التجار از متنفذین سیرجان) پرداختند و در نتیجه در جریان یک میهمانی کلانتر سیرجان در تاریکی شب به قتل رسید. این ماجرا به شورش مردم سیرجان علیه بهائیان انجامید و مردم، که منابع بهائی ایشان را «چند هزار نفر عوام کالانعام» می‌خوانند، سید یحیی سیرجانی (بهائی عامل قتل کلانتر) را کشتند.


قتل محمد فخار

قتل محمد فخار نیز از قتل‌هایی است که سروصدای فراوان به پا کرد. بهائیان، به‌دستور محفل بهائیت در یزد، فرد فوق را ، که گویا به بهائی‌گری اهانت می‌کرد، کشتند و جسد او را سوزانیدند. در این رابطه ابتدا عامل مستقیم قتل، سلطان نیک‌آئین، دستگیر شد و سپس 12 نفر از معاریف بهائیان یزد، از جمله محمدطاهر مالمیری و میرزا حسن نوش‌آبادی و حسین شیدا، به اتهام مشارکت در قتل زندانی شدند. پس از هفت ماه پرونده متهمین به تهران ارسال شد. هر چند اتهام این گروه قتل بود ولی در زندان تهران در «محل کم جمعیت و آبرومندی که مختص به اشراف و اعیان» بود محبوس شدند و با سران اکراد و الوار و خوانین بختیاری معاشر بودند و حتی مدیر زندان را تبلیغ می‌کردند. بهائیان در دادگاه به مظلوم‌نمایی فراوان دست زدند و از جمله مالمیری چنین گفت‌:

هوای یزد خشک است و کله‌های اهل یزد تمام خشک است و یک تعصبات لامذهبی جاهلانه‌ای دارند که در سایر ولایات نیست. اهل یزد عموماً قتل ما بهائیان را واجب می‌دانند و مال ما را حلال و هر گونه تهمتی و اذیتی را در حق ما ثواب می‌دانند و به عقیده باطل خود بهشت می‌خرند.
تمامی اعضای این گروه، به‌جز سلطان نیک‌آئین، پس از 14 ماه حبس در تهران، با اعمال نفوذ بهائیان مقتدر پایتخت، تبرئه شدند. ریاست این دادگاه را فردی به‌نام عاصمی و وکالت بهائیان را فردی به‌نام دادخواه به عهده داشتند. هر چند منابع بهائی می‌کوشند تا این ماجرا را «تهمت» جلوه دهند، ولی محکوم شدن سلطان نیک‌آئین، به‌رغم اعمال نفوذ فراوان بهائیان، ثابت می‌کند که مجرم بوده است. عبدالحسین آیتی با اشاره به قتل محمد فخار و موارد دیگر می‌نویسد:

خدا نیارد روزی که میدان برای بغضاء و شحناء ایشان باز شود. آن وقت است که چند نفرشان در شاهرود آدم می‌کشند (در واقعه 1324 فتنه بابی‌های شاهرود) یا مانند سلطان باروت‌کوب [نیک‌آئین] و چند تن اهل محفل روحانی در یزد محمد کوزه‌گر [فخار] را در کوره می‌سوزانند یا ذکرالله و عبدالحق نامی خود را در بین مهاجرین روسیه انداخته، در آذربایجان آتشی برافروختند که نمرود از آن شرم می‌برد.


کشتار ابرقو

واقعه جانگداز "ابرقو" بارزترین نمونه سبعیت تشکیلات بهائیت است که در تاریخ ماندگار شده است. شرح چگونگی وقوع جریان به اختصار در کتاب "فجایع بهائیت" یا "واقعه ابرقو" تألیف آقای حسین خراسانی آورده شده است.

پس از مرگ عبدالبهاء ، شوقی افندی با یاری مادرش به جانشینی او رسید. شوقی در دانشگاه امریکایی بیروت تحصیل کرده و سپس به آکسفورد برای ادامه تحصیل رفته که با مرگ عبدالبها تحصیل را ناتمام گذاشته بود.



شوقی افندی ، جانشین عبدالبها و آمر قتل عام ابرقو


شوقی از لندن دستور تبلیغات همه جانبه و گسترده بهایئت را در ایران صادر نمود ، تشکیلات بهائیت در ایران به دنبال دریافت این دستور، تمامی همت خود را جزم کرد تا با جذب حداکثری از مردم به ویژه جوانان به خواسته سرکرده خود برسد.

محفل بهائیت یزد، به ریاست شخصی به نام « سلطان نیک آیین »، روستای ابرقو را به عنوان هدف انتخاب کرد و محفل اسفند آباد یزد به ریاست « میرزا حسن شمسی » را مأمور اجرای آن کرد و برای شروع اقدامات تبلیغی ، از محفل تهران تقاضای اعزام مبلغ کرد .

با اعزام « سلیمان سلیمی» به عنوان مبلغ، فعالیت ها آغاز شد اما هرچه تلاش کردند نتیجه ای در بر نداشت لذا تبلیغات با مخالفت جدی مردم منطقه روبرو شد و شکست خورد و مبلغ مذکور به ناچار به تهران بازگشت.

با طرح نقشه جدیدی برای اعزام مبلغ این بار یک بهایی با پوشش در حرفه دوچرخه سازی به ابرقو رفته و با تبلیغ یک شبکه سه نفره در ابرقو ایجاد می کند که سرانجام او نیز با روشنگری های واعظ ابرقو توسط مردم شناخته می شود و با همسر خود نیمه شب با یک موتور سیکلت از ابرقو فرار می کند.

 « میرزا حسن شمس » رییس محفل اسفند آباد یزد از مردم ابرقو کینه مند شد ، برای ابر سوم مبلغ دیگری با نام « عباسعلی پور مهدی » را مامور کرد تا به ابرقو رفته و به تبلیغ بهائیت بپردازد.
عباسعلی با گرفتن مبلغ هنگفتی به انوان پیش پرداخت با پوشش پیله ور به منطقه ابرقو رفته و چون سیار بود به روستاهای اطراف سرک کشیده و تبلیغ بهائیت میکرده است.

در یکی از روستاهای اطراف ابرقو به نام رباط، خانمی موحد و معتقد به نام صغری که 56 سال داشت، به همراه فرزندان خردسالش زندگی می کرد که عباسعلی پور مهدی، وی را سدی در برابر تشکیلات بهائیت می دانست و با گزارشاتی که به محفل یزد ارائه کرد، محفل را وادار کرد تا دستور قتل این خانم و فرزندان بیگناهش را صادر کند.

با دستور محفل بهائیت این خانواده شش نفره در شب سیزدهم دی ماه 1328 به دست « محمد علی شیروانی » به طرز فجیعی قتل عام شدند .

این قاتل بی رحم بهایی به همراه چند تن از یاران خود به خانه این زن شجاع یورش برده و ابتدا 3 دختر او را با بیل و تبر هیزم شکنی مثله کرده و سپس در جنایتی دیگر این زن را به همراه دو پسر خردسال دیگرش قطعه قطعه می کنند.

چند ماه پس از متواری شدن جنایتکاران ، دستگاه قضایی رژیم پهلوی آنها را دستگیر می کند و با توجه به اعترافات صریح شیروانی ، و علیرغم تمام تلاش تشکیلات بهایئت برای ایجاد انحراف در آن ، در نهایت شیروانی در ملا عام اعدام شد و مابقی جنایتکاران زندانی شده و با فشار تشکیلات محفل بهائیان امریکا در شهریور 1331 آزاد شدند.

اما اسرار این قضیه مدتهای زیادی مخفی مانده بود تا در سال 1384 متن کیفر خواست این قتل عام توسط کیهان منتشر می شود.


کمیته مجازات

کمیته مجازات در زمان اولین دولت وثوق الدوله در سال 1295 ش ، و در اوج وقایع پس از صدور فرمان مشروطیت تأسیس شد و تنها پنج ماه (تا پائیز 1296) فعالیت کرد.

وجه بهائی بودن اعضای کمیته مجازات، و نقش مخفی و قابل توجهی که فرقه ضاله بهائیت در این ایام و در راستای تحقق سیاست های استعماری بریتانیا بر عهده داشت، مسأله مهم و قابل تأملی است. عملیات تروریستی و قتل های پشت سر هم دوران مشروطه، از مهم ترین عوامل در ایجاد یک بحران عظیم و عمیق است، که تأثیرات روانی و تبلیغی و فرهنگی عظیمی برجای گذاشت؛ و در فاصله چهار سال، آنچنان بی تفاوتی در جامعه به وجود آورد، و ساخت سیاسی کشور را چنان خنثی و آلوده کرد، که در نهایت با هجوم چند صد نفر قزاق به سرکردگی رضا خان میر پنج از قزوین، پایتخت کشور به سادگی و بی هیچ مقاومتی به تصرف آنها درآمد، و با سقوط حکومت قاجار، مشروطیت به سرنوشت شوم دیکتاتوری پهلوی دچار شد.


نمونه ای از بیان نامه (اعلامیه) کمیته مجازات


بنیانگذاران و اعضای اصلی این کمیته از افرادی چون سرتیپ "اسدالله خان ابوالفتح زاده"، سرتیپ "ابراهیم خان منشی زاده"، "محمد نظر خان مشکات الممالک"، "احسان الله خان دوستدار"، "میرزا محمد خان نجات خراسانی"، سردار "محیی" (برادر میرزا کریم خان رشتی، جاسوس معروف انگلیس) "کریم دواتگر" و "میرزا علی اکبر ارداقی" تشکیل می شد، که زندگینامه ی همه آنها به شدت آلوده و اکثر آنها از پیروان فرقه ی بهائیت بودند. هسته ی مرکزی کمیته مجازات، "ابوالفتح زاده" (به عنوان رئیس کمیته) و "منشی زاده" و "مشکات الممالک" بودند؛ و مهدی بامداد در کتاب شرح رجال ایران، سرتیپ "اسدالله خان ابوالفتح زاده" و "منشی زاده" را از پیروان فرقه ی بهائیت معرفی می کند. این موضوع را عبدالله متولی، نویسنده کتاب کمیته مجازات نیز تأیید می کند و افزون بر دو نفر نامبرده، مشکات الممالک را هم پیرو این فرقه می داند.

یکی از قربانیان این کمیته میرزا عبدالحمید خان متین‌السلطنه ثقفی، مدیر روزنامه عصر جدید، بود که در روزنامه مظفری بوشهر (شماره‌های 67 و 68 مورخ شعبان 1322ق.) مقاله‌ای تند علیه اردشیر ریپورتر منتشر کرده بود.



میرزا عبدالحمید خان متین‌السلطنه ثقفی، مدیر روزنامه عصر جدید


ترورهای مرموز و به هم پیوسته ای است که با محوریت "کمیته مجازات" صورت می گرفت؛ مانند ترور نافرجام شیخ فضل الله نوری توسط یکی از سرکردگان کمیته مجازات به نام کریم دواتگر، و پس از آن ترور افرادی چون سیّد عبدالله بهبهانی. به عبارت بهتر باید گفت، برنامه آشوبگری و ترور این گروه، زمانی آغاز شد که هنوز مشروطه خواهی بهار خود را سپری می کرد و مردم و انقلابیون در اوج خوش بینی به مشروطیت بودند و هنوز مقوله ای به نام سرخوردگی مطرح نبود. این افراد به هیچ وجه و با هیچ معیاری از نیروهای انقلابی یا سرخوردگان مشروطه نبودند. اما عامداً و آگاهانه، در اعلامیه های کمیته مجازات تلاش می شد، تا انگیزه آنها دینی و انقلابی وانمود شود.

این کمیته در ظاهر با حفظ شعارهای انقلابی پس از ترور اسماعیل خان ، رئیس سیلوی تهران ، سایر مسئولان را به قتل تهدید کرد.

مدتی بعد، اعضای کمیته شناسائی و چند تن از ایشان دستگیر شدند. "ابوالفتح زاده" و "منشی زاده" در 26 ذیقعده 1336 قمری، به شکلی مرموز در سمنان به قتل رسیدند و "احسان الله خان دوستدار" به قفقاز گریخت. "مشکات الممالک" نیز پس از مدت کوتاهی آزاد شد.

در زمان دستگیری اعضای کمیته مجازات، فرقه ی بهائی در دستگاه نظمیه، از چنان نفوذی برخوردار بود که بتواند پرونده را به شیوه دلخواه خود فیصله دهد. نفوذ بهائیان در نظمیه، از زمان ریاست "کنت دو مونت فورت" بر نظمیه تهران آغاز شد. "عبدالرحیم ضرابی" (بهائی کاشانی)، معاون او و کلانتر تهران بود و به این دلیل به عبدالرحیم خان کلانتر شهرت داشت.

پس از دستگیری اعضای کمیته ی مجازات، احمد خان صفا، مسئول پرونده فوق در نظمیه، به شکلی مرموز به قتل رسید. در این زمان، گروهی به نام "کمیته سیمرغ"، طی اطلاعیه ای خطاب به رئیس الوزرا، قتل "صفا" را ناشی از مماشاتی دانست، که دولت در قبال بهائیان در پیش گرفته.


خیانت در نهضت جنگل توسط بهائیت

حسان‌الله خان دوستدار، چهره سرشناس تروریستی که در صفوف نهضت جنگل تفرقه انداخت و «کودتای سرخ» را علیه میرزا کوچک خان هدایت کرد، به یکی از خانواده‌های سرشناس بهائی ساری (خانواده دوستدار) تعلق داشت و سردار محیی (عبدالحسین خان معزالسلطان)، همدست او، از اعضای خاندان اکبر بود که برخی از اعضای آن، به‌ویژه میرزا کریم‌خان رشتی، به رابطه با اینتلیجنس سرویس انگلیس شهرت فراوان دارند. حداقل دو تن از برادران میرزا کریم‌خان رشتی و سردار محیی، مبصرالملک و سعیدالملک، را به‌عنوان بهائی فعال می‌شناسیم. فتح‌الله اکبر (سردار منصور و سپهدار رشتی) پسرعموی ایشان است که در آستانه کودتای 3 اسفند 1299 رئیس‌الوزرا بود و نقش مهمی در هموار کردن راه کودتا ایفا نمود.


میرزا کوچک خان جنگلی


در این میان نقش احسان‌الله خان دوستدار، به عنوان یکی از برجسته‌ترین تروریست‌های تاریخ معاصر ایران، حائز اهمیت فراوان است. مأمور اطلاعاتی اعزامی حزب بلشویک به جنگل در یک گزارش سرّی به باکو ارزیابی خود را از میرزا کوچک خان و احسان‌الله خان دوستدار چنین بیان می‌دارد:

ثابت‌ قدمی‌ فوق العاده‌ میرزا کوچک‌ خان‌ و دقت‌ فوق العاده‌، علاقه‌ و همدردی‌ او نسبت‌ به‌ اطرافیان‌ و وضع‌ وخیم‌ روستائیان‌ و خویشاوندان‌، احترام‌ شدید اطرافیان‌ و علاقه‌ به‌ او را برانگیخته‌ است‌...زندگی‌ کوچک‌ خان‌ خیلی‌ ساده‌ است‌، او در اتاق ساده‌ای‌ زندگی‌ می‌کند، همراه‌ رفقای‌ خود و مجاهدها روی‌ تشک‌ کاه‌ می‌خوابد، هیچ‌ گونه‌ مبل‌ و زرق و برقی‌ که‌ مخصوص‌ خان‌هاست‌، وجود ندارد. او زندگی‌ کاملاً متواضعانه‌ای‌ دارد، سیگار نمی‌کشد، خوشگذرانی‌ نمی‌کند، مشروب‌ نمی‌خورد و ازساعت‌ شش‌ صبح‌ تا نصف‌ شب‌ کار می‌کند.


احسان الله خان دوستدار


علاوه بر دو نمونه فوق (احسان‌الله خان و سردار محیی)، موارد فراوانی از حضور مأموران بهائی اینتلیجنس سرویس بریتانیا در صفوف نهضت جنگل وجود دارد. یک نمونه، میرزا شفیع خان نعیم، بهائی گیلانی، است که در انزلی به‌دست جنگلی‌ها به قتل رسید. 

نمونه دیگر، غلامحسین ابتهاج (پسر ابراهیم خان ابتهاج‌الملک و برادر ابوالحسن ابتهاج) است که به‌وسیله انقلابیون جنگل دستگیر شد. جنگلی‌ها قصد محاکمه و مجازات او را داشتند ولی با وساطت احسان‌الله خان دوستدار و میرزا رضا خان افشار آزاد شد.


احسان الله خان دوستدار در اواخر عمر در شوروی


میرزا رضاخان افشار نیز بهائی بود و نقش مخرب و مرموزی در حوادث نهضت جنگل ایفا کرد. او در زمان آغاز نهضت پیشکار مالیه گیلان بود. به همراهی با جنگلی‌ها پرداخت و مسئول مالی «کمیته اتحاد اسلام» شد. او سپس 84 هزار تومان از پول کمیته را به سرقت برد و به تهران گریخت و بعدها به آمریکا رفت. افشار پس از بازگشت از آمریکا مترجم هیئت آمریکایی میلسپو شد و در دوران سلطنت رضاشاه مشاغل مهمی چون حکومت گیلان (1307)، حکومت کرمان (1310)، مسئول راهسازی کشور (1311) و استانداری اصفهان را به عهده داشت.

نمونه دیگر عبدالحسین نعیمی است که در حوالی سال 1920 میلادی در صفوف جنگلی‌ها حضور داشت. او به‌عنوان نماینده «کمیته نجات ایران»، که ریاست آن را احسان‌الله خان دوستدار به‌دست داشت، در اولین کنگره حزب کمونیست ایران (در انزلی) شرکت کرد و پیام این کمیته را قرائت نمود. عبدالحسین نعیمی پسر میرزا محمد نعیم، شاعر معروف بهائی (اهل روستای فروشان سده اصفهان)، است.


پایان سخن

بهائیت مساوی است با تروریسم ، این یک ادعا نیست یک واقعیت تاریخی است . این فرقه سرسپرده که مقر اصلی آن در اراضی اشغالی و در حمایت رژیم صهونیستی است با پیوند به این موجود نامشروع از ابتدای ایجاد تا کنون با ریختن خون های زیادی ریشه دوانیده و حالا با مظلوم نمایی ادعای حقوق بشر دارد .

به نظر می رسد در مجامع حقوق بشری جای مردم مظلوم مسلمان ایران به عنوان شاکی و سران و تروریست های فرقه ضاله بهائیت به عنوان مدعی عوض شده است.



مرکز بهائیان (بیت العدل اعظم الهی) در حیفا (اسرائیل)


این بنا بوسیله مهندس حسین امانت و دکتر فریبرز صهبا احداث و در 22 مه 2001 افتتاح شد.
برای احداث این بنا  250 میلیون دلار هزینه شده است.



.......................................................................................
منابع و ماخذ

http://shahbazi.org/pages/Bahaism_Holocaust.htm

http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/6283-bab-fetne-ke-amir-kabir-khamosh-kard.html

http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%8C%D8%AD%DB%8C%DB%8C_%D8%B5%D8%A8%D8%AD_%D8%A7%D8%B2%D9%84

http://www.681.ir/

http://www.jamnews.ir/fa/

http://khosravi1367.blogfa.com/post-70.aspx

http://narenj7144.blogfa.com/post-125.aspx

http://www.rasekhoon.net/article/show-30233.aspx


عبدلله شهبازی، فصلنامه ی تاریخ معاصر ایران، شماره 27، ص 45 و 46
حواشی بر مقاله شخصی سیاح، چاپ اوّل، 1891

رساله هشت بهشت  ، میرزا آقاخان کرمانی

کتاب تنبیه النائمین نوشته عزیه

منبع: مشرق نیوز



کلمات کلیدی : بهائیت
پشت پرده تاسف آور شبکه بهائی - 1
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 2:4 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

پشت پرده تاسف آور شبکه بهائی جم کلاسیک +تصاویر


از برکات این مساله افشاگری های صورت گرفته توسط رسانه های وابسته علیه یکدیگر است؛ امروز به خوبی می‌توان ارتباط سعید کریمیان با منافقین، شرارت های داریوش هامیون و از همه مهم تر اعتراف سعید کریمیان به همجنس باز بودن و بهایی بودن اغلب مجریان و کارمندان شبکه من و تو را دریافت.

به گزارش جهان، با گذشت زمان و عیان شدن تمرکز دشمنان ایران اسلامی بر روی قدرت نرم و مبادرت برای تسلط بر اذهان عمومی و در مرتبه ای بالاتر تلاش برای تغییر سبک زندگی مردمان جامعه اسلامی ، شبکه های رنگارنگ ماهواره ای در قد و قامت های متفاوت به معرض ظهور رسیدند.
اگر چه سبک و سیاق برنامه های این شبکه ها متفاوت است اما همگی انها علی رغم اختلافات ظاهری و جزئی یک هدف را دنبال می کنند به نحوی که در سال 73 تنها سه شبکه تلویزیونی فارسی زبان شامل شبکه تلویزیونی منافقین و دو شبکه لس آنجلسی مشغول فعالیت علیه امنیت و فرهنگ مردم کشورمان بودند، در سال 91 این تعداد به 125 شبکه فارسی زبان رسیده که از این تعداد 13 شبکه فقط مخصوص پخش سریال و فیلم های سینمایی بوده و این آمار خود نشان دهنده جنگ تمام عیار شبکه های وابسته به یهود جهانی علیه جمهوری اسلامی ایران به عنوان ام القرای جهان اسلام است.

یکی از این شبکه ها که رسالت خود را تغییر سبک زندگی مردم ایران قرار داده شبکه جم تی‌وی ( GEM TV)‏ است.
این شبکه از سال 2006 میلادی با شعار «جم همه ی شما را دوست دارد» اغاز به کار کرد و به عنوان یکی از شبکه‌های تلویزیونی «گروه موسیقی و سرگرمی عمومی» (General Entertainment and Music Group) با محتوای برنامه‌هایی نظیر "فیلم‌های سینمایی"، "مجموعه‌ها و سریال‌های تلویزیونی"، "مستندهای تلویزیونی"، "برنامه‌های آموزشی" و سایر برنامه‌های سرگرم‌کننده جهان تشکیل شد.

This image has been resized. Click this bar to view the full image. The original image is sized 781x213.


«گروه موسیقی و سرگرمی عمومی» دفاتری در شهرهای دبی، لندن، کوالالامپور و لس‌آنجلس دارد شبکه جم در سال های گذشته با ارتقای شبکه و گسترش آن از دو شبکه معروف خود به بیش از ده شبکه دست پیدا کرد و با ارتقا خود از سطح انالوگ به دیجیتال شبکه HD را در ماهواره یاه ست (Yah sat راه اندازی کرد).

مسئولان این شبکه برای بازی‌های المپیک تابستانی 2012، شبکه "جم اسپورتس"( GEM SPORTS)‏ را راه اندازی کردند که به پخش مسابقات المپیک بصورت HD پرداخت. قبل از آن شبکه جم مووی( GEM MOVIE)‏ برای پخش فیلم و شبکه جم می(GEM ME)‏ برای پخش برنامه‌های متنوع و مسابقات تلوزیونی را تاسیس کرده بودند ، دو شبکه جم میوزیک (GEM MUSIC 1 HD)‏ و جم دری (GEM DARI)‏ به پخش موزیک ویدئوهای گوناگون با کیفیت HD می‌پردازند. مدیران مجموعه همچنین وعده راه اندازی چند کانال جدید با مضوعات مختلف با کیفیت HD و اضافه کردن دو زبان دری و زبان کردی به شبکه‌ها و راه اندازی یک شبکه رادیویی و افتتاح سرویس IP TV تا قبل از پایان سال 2012 داده‌ بوند.

اما طی اتفاقاتی مبهم در تاریخ 13 ژانویه 2013 (24دی-1391)، پخش شبکه به صورت غیرمنتظره‌ای قطع شد و از این تاریخ به بعد مباحث ضد و نقیض در رابطه با چرایی قطع شبکه به وجود امد و حتی شبکه جم نیز در پایگاه های اطلاع رسانی خود دچار تناقض در اعلام مشکل شد و بعد از 12 روز از تاریخ 24 ژانویه(5بهمن-1391) این شبکه پخش خود را مجددا آغاز کرد.

در سال های گذشته شبکه های جم تی وی به مدیریت سعید کریمیان، تلاش های گسترده ای را در هر زمینه ای از جمله ، آگهی های تجارتی ، پخش فیلم سینمایی ، سریال ، موزیک و... برای جذب مخاطبان جدید داشته است و با ورود به سیستم اچ دی از طریق ماهواره یاه ست، به رقیب جدی شبکه ها در جذب مخاطب تبدیل شد، اما اخیرا طبق ظواهر ماجرا ، شبکه جم با مشکل پس گرفتن ماهواره ها و آگهی ها، کاهش درآمد و مشکل پخش برنامه ها مواجه شد وشرکت های مختلف عربی و اروپایی از ادامه همکاری با این شبکه منصرف شدند هر چند که مدیر شبکه موضوعات اقتصادی را تکذیب کرده است.

بررسی شبکه جم از گذشته تا به امروز ، نشان دهنده فرازو نشیب های فراوانی می باشد که این شروع با تقویت روابط با فارسی وان و انتهای ان با جدایی و دعوا های رسانه ای بین اعضای این دو شبکه و دیگر شبکه های وابسته به اوج خود رسید. تا آن جایی که شماری از کسانی که در شبکه فارسی وان فعالیت می کردند برای امکان سفر به ایران به شبکه جم تی وی پیوستند و مدیر این شبکه به این نیروها قول داده بود که امکان تردد آنها به داخل کشور را فراهم می کند و به این دلیل بود که وی توانست افرادی را به استخدام شبکه خود در آورد نقطه گنگ و مبهم تعطیلی چند روزه شبکه جم را باید در سعید کریمیان و اظهارات صورت گرفته در چند ماه اخیر جستجو کرد.

سعید کریمیان کیست و چه می کند؟
سعید کریمیان متولد 1348، در شهر مرزی قائن به دنیا آمد. وی تا آغاز جنگ بین ایران و عراق تحصیلاتش را تا دیپلم در همان شهر گذراند. از آن جایی که پدر وی یکی از اعضای گروهک مجاهدین خلق(منافقین) بود در اواخر جنگ و نزدیک عملیات مرصاد به همراه خانواده اش به پادگان اشرف انتقال یافتند.


سعید کریمیان مدیر شبکه جم تی وی


وی بعد از کشته شدن پدرش در عملیات مرصاد به همراه مادرش ، در سال 1375 با حمایت ها و پشتیبانی عموی درباری خود به سوئیس منتقل شد و در آن جا پناهنده گردید. وی که در پادگان اشرف آشنایی اجمالی با زبان های خارجه پیدا کرده بود در رشته معماری دانشگاه بازل این کشور در مقطع کارشناسی به تحصیل خود ادامه داد.علیرضا کریمیان عموی سعید که همسر خود را از دست داده بود با زن برادر خود ازدواج کرد.

سعید کریمیان حدود دو سال در دانشگاه بازل مشغول به تحصیل بود اما از آن جایی که با ازدواج مجدد مادرش مخالف بود با بی مهری عموی خود مواجه گردید و از طرفی نتوانست هزینه های سنگین زندگی و شهریه دانشگاه را تأمین کند. وی سرانجام مجبور به ترک تحصیل شد و در سال 1377 سراغ برادرش هادی کریمیان که در لس آنجلس زندگی می کرد رفت.

هادی کریمیان که در رادیو صدای ایران (اولین رادیوی 24 ساعته فارسی زبان که به منظور مبارزه با نظام جمهوری اسلامی در آمریکا تأسیس شد) فعالیت داشت، به برادرش پیشنهاد کار داد.

This image has been resized. Click this bar to view the full image. The original image is sized 960x561.

هادی کریمیان برادر سعید کریمیان


سابقه سیاسی خانواده کریمیان برای مسئولین رادیو صدای ایران ایده آل بود و به همین دلیل مطالب و مقالات سعید کریمیان مورد توجه گردانندگان این رادیو قرار گرفت.

بعد از یکسال و نه ماه فعالیت در رادیو صدای ایران و بهبود وضعیت اقتصادی سعید کریمیان، وی با "رویا رضایی" که از خانواده یکی از سران مجاهدین خلق طلاق گرفته بود ازدواج کرد. فعالیت در رادیو صدای ایران تا زمانی که تلویزیون های لس آنجلسی گسترش پیدا نکرده بود برای هادی و سعید کریمیان شغلی مناسب بود ولی رفته رفته با تأسیس و گسترش قارچ گونه تلویزیون های لس آنجلسی فارسی زبان بازار رادیوهای فارسی زبان خصوصا رادیو صدای ایران تحت تأثیر قرار گرفت. از طرفی پیشنهاد مسئولان سیمای آزادی (تلویزیون ملی ایران و تلویزیون 24 ساعته سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت ایران) می توانست موقعیت خوبی برای وی به حساب آید.

او دوباره نمی خواست تجربه تلخ پادگان اشرف را در لندن تجربه کند اما مشکلات اساسی اقتصادی که هم او و هم برادرش با آن دست و پنجه نرم می کردند آن ها را مجبور ساخت تا به لندن بروند و در سیمای آزادی مشغول به فعالیت شوند. سعید کریمیان که از اعضای مجاهدین خلق به حساب می آمد توانست خیلی زود در اتاق فکر سیمای آزادی صاحب نظر شود و تفکراتش را به تلویزیون ملی ایران القاء کند.

کاهش محبوبیت مجاهدین خلق حتی نزد سلطنت طلبان و مخالفان جمهوری اسلامی و اعتراض ایرانیان به این سازمان از طرفی و موقعیت خوب اقتصادی برادران کریمیان از طرف دیگر سبب شد تا سعید و هادی کریمیان بعد از 3 سال و 7 ماه فعالیت های گسترده در تلویزیون مجاهدین خلق تصمیم بگیرند از این تلویزیون جدا شوند. تجربه های کوتاه و تلخ همکاری در رسانه های مختلف سبب شد تا برادران کریمیان دیگر سراغ رسانه نروند و برای تجارت به دبی نقل مکان کنند. از این زمان به بعد وی فعالیت های اقتصادی خود در داخل و خارج کشور را گسترش داد.

سعید کریمیان با ارتباطات داخلی خود ، سهامدار اصلی سه شرکت بزرگ در تهران بنام های آپولونیا کالج ، دبلیو آی پی ، گروه طلائی آسیا است و با خرید اقامت کشورهای غربی برای تجار ایرانی به طور میانگین سالیانه میلیون ها دلار ارز از کشور خارج می کند و سوال این است که چگونه مدیر شبکه غیر اخلاقی جم به سادگی به داخل کشور تردد دارد و دارای سه شرکت بزرگ می باشد.


تصویری از اطلاعات شرکت گروه طلایی اسیا


بررسی گام به گام اظهارات صورت گرفته از چند ماه پیش تا به امروز می تواند شفافیت بیشتری به موضوع دهد. سعید کریمیان تا قبل از اتفاقات روی داده از جمله مدیرانی بود که هیچ نام و نشانی از خود بر جا نمی‌گذاشت و تقریبا به طور خاموش فعالیت های خود را ادامه می داد اما طی اتفاقات چند ماه گذشته در رابطه با شبکه جم نام و حضور او در فضای سایبر پر رنگ تر شد.


تصویری از صفحه فیسبوک شبکه جم تی وی و نظر سنجی از از افکار عمومی برای حضور یا عدم حضور مدیر شبکه به خوبی نشان دهنده عدم حضور جدی او در فضای سایبر است.

پرده اول) اظهارات مهدی و علی رضا خزعلی:
شاید بتوان اولین افشاگری در این باره را مربوط به مهدی خزعلی دانست که از ارتباط برادرش علی رضا خزعلی با سعید کریمیان پرده برداشت.

This image has been resized. Click this bar to view the full image. The original image is sized 978x650.


مهدی خزعلی که اکنون در اوین به سر می برد در تاریخ 28 مهر 1391 در بیانیه ای تحت عنوان آقا زاده و شبکه های ماهواره ای از ارتباط پنهانی سعید کریمیان مدیر شبکه جم با افرادی در داخل ایران از جمله برادرش، علیرضا خزعلی پرده برداشت.

اما در مقابل علی رضا این اتهامات را رد می کند و البته دست به افشای ارتباط سعید کریمیان با سازمان تروریستی مجاهدین خلق می زند.

علی رضا خزعلی با اعلام برائت خود از این موضوع اسم افرادی نظیر سعید کریمیان ، مهدی هاشمی و احمد شهیدی (مدیر ظاهری شبکه ایرانیان) را به اختصار بیان می کند و در بخشی از مقاله اش می نویسد:

« بعد از دست گل خاوری و ارتباط س.ک با م.هـ در دبی و اضافه کردن 10 کانال اچ دی به شبکه هایش مطمئن شدم می خواسته از راه ایرانیان به خیلی چیزها برسد. می خواسته به خیلی از ارگان ها راه پیدا کند. من آن روز ها در گوش الف.ش می خواندم که کارهای فلانی از باب رضای خدا نیست اما گوشش به این حرف ها بدهکار نبود و کار خودش را انجام می داد.»

This image has been resized. Click this bar to view the full image. The original image is sized 1349x1283.


علی رغم اظهارات ضد و نقیض هر دو برادر از ارتباط عمیق علی رضا خزعلی و سعید کریمیان نمی توان گذشت به نحوی که در دو سال گذشته وی با همکاری علی رضا خزعلی شبکه ایرانیان را در تهران راه اندازی کرده و بدین ترتیب زمینه فعالیت رسمی خود را در تهران پی ریزی کردند.
نامه یکی از نیروهای این شبکه در مورخ 5 ژوئن به سعید کریمیان در دبی به سفر خزعلی به دبی و بازگشت وی به تهران اشاره کرده و به صراحت از نقش خزعلی در این شبکه پرده برمی دارد ، سعید کریمیان با استفاده از علی رضا خزعلی در تهران توانست برای خود و نیروهای خود در تهران سازماندهی انجام دهد.

از سوی دیگر با راه اندازی دفتر تهران، سعید کریمیان این امکان را پیدا کرد که نیروهای موجود در کشور را سازماندهی کرده و از آنها برای پیشبرد برنامه هایش استفاده کند. حال این سوال مطرح است که چگونه است کسی که خانه اش در دبی محل اسکان سلطنت طلبها است و از فرزندش برای شرکت در کلیپ خواننده لس آنجلسی بنام داریوش استفاده می کند تا به اصطلاح پیام آزادی را به مردم ایران برساند، امروز خانواده اش کنترل بخشی از جریان فرهنگی را بدست گرفته و با به راه انداختن کسب و کار در تهران و دبی فرهنگ و تمدن ایران را به تمسخر می گیرند؟



کلمات کلیدی : منافقینبهائیت
پشت پرده تأسف بار شبکه بهائی - 2
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 2:2 صبح

پرده دوم) اظهارات سارا رهبری :
به جرات می توان مهمترین رکن مهم شبکه جم و شبکه فارسی 1 را سارا رهبری معرفی کرد ، حمایت های رابرت مرداک ، امپراطور رسانه های جهان از وی و اختلافات سارا رهبری با سعید کریمیان از عوامل اصلی چالش های شبکه جم می باشد.

سارا رهبری به گفته خود با پیشنهاد و اصرار مدیر شبکه جم در این شبکه مشغول به کار شد. سارا رهبری را می توان از عوامل اصلی و تأثیرگذار در هر دو شبکه دانست. همکاری وی با گروه جم کمک شایانی به گروه جم کرد اما بر خلاف انتظار همگان وی به یکباره از این شبکه جدا شد.

در آن زمان هیچ کس متوجه جدایی و یا اخراج سارا رهبری از گروه جم نشد. اما وی بعدها در در صفحه فیسبوکش علت جدایی خود از شبکه های جم را شرایط کاری موجود در این گروه بیان نمود و دست به افشا گری زد.

وی فساد اخلاقی و اقتصادی و همچنین ارتباط سعید کریمیان با گروهک منافقین را دلیل اصلی جدا شدن خود از شبکه جم اعلام می کند ، حال آنکه چنین ادعاهایی از فردی مانند سارا رهبری که به گواه تصاویر موجود در صفحه فیسبوک خود و فعالیت های کاریش در شبکه های وابسته به رابرت مرداک ادعا هایی گزاف می باشد.

جدای از تایید و رد اظهارات سارا رهبری در رابطه با مدیریت شبکه جم به دو موضوع می توان اشاره کرد، طبق اسناد ذکر شده بعضی از افراد جذب شده به شبکه جم به دلیل حضور سعید کریمیان در تهران و دادن وعده برای برطرف کردن رفت و آمد اعضای این شبکه به تهران ، حاضر به همکاری با مدیران شبکه جم شدند و سارا رهبری را می توان از این افراد معرفی کرد که بعد از خلف وعده کریمیان او نیز از شبکه جدا و یا اخراج شد .طبق بررسی های صورت گرفته ، مادر سارا رهبری در تهران ساکن است و دلتنگی وی برای مادرش موجب پذیرفتن وعده های دروغین کریمیان شده است.



تصویری از صفحه فیسبوک مادر سارا رهبری و کامنت های رد و بدل شده با سارا رهبری


و نکته دوم در اظهارات سارا رهبری که قطعی و غیر قابل انکار است وابستگی سعید کریمیان به اردوگاه منافقین است به نحوی که چندی پیش نیز افشاگری های شهرام همایون یکی از سران اپوزیسیون و مدیر کانال یک که در رسانه های ایران از جمله سایت خبری تابناک، وبگردی 20:30 ، بولتن نیوز، جام نیوز، خبرگذاری ایمنا و ... باز تاب گسترده ای را به دنبال داشت از ارتباط مستقیم سعید کریمیان مدیر شبکه جم با سازمان مجاهدین خلق پرده برداشت.

وی دراین باره خطاب به سعید کریمیان گفت: «قضاوت من در این مورد نیست که جنابعالی 3 سال در قرارگاه اشرف بودی و یا در تلویزیون مجاهدین خدمت می کردی. این ها که عیب نیست! ایراد من به شما عملکرد امروز تو هست. جنایاتی که در جامعه انجام دادی و اخلاق جامعه را از بین برده ای»

کریمیان نیز در رابطه با صحبت های شهرام همایون با انتشار بیانیه ای از وی به عنوان فردی کلاهبردار و دلال دختران ایرانی یاد می کند.شهرام همایون نیز که از اظهارات کریمیان بسیار ناراحت است بار دیگر افشاگری می کند.

او در این زمینه گفت: «مدیر شبکه جم هم در دبی و هم در لندن و هم در تهران دفتر دارد. این آدم دلال شبکه های فروش دختران ایرانی است. سوابقش موجود است. پرونده ای که من آمدم و راجع به فروش دختران ایرانی افشا کردم در رابطه با همین موضوع بود. بنده تنها کسی بودم که آگهی 40 هزار دلاری فروش دختران در دبی را نپذیرفتم.»

مدیر شبکه کانال یک ضمن اشاره به سوء استفاده های عوامل گروه جم و مدیر این شبکه از رسانه گفت: «کسانی که خودشان دستشان به این کار (فروش دختران ایرانی) آلوده است و از این خلاء سوء استفاده می کنند و برای سقوط اخلاق در جامعه روابط جنسی و فیلم های رخت و خوابی را به جامعه می کشند بی هدف نیست و طبق سناریویی از پیش تعیین شده می باشد.»

گذشته از دعوای بین این دو شبکه و ابراز نگرانی مضحکانه شهرام همایون از گسترش بی اخلاقی در جامعه به عنوان فردی سلطنت طلب ، نمی توان صحبت های او را صرفا یک ادعا دانست. هر چند سعید کریمیان اظهارات وی را تکذیب کرده است و در گفتگویی با رادیو فردا درباره حرف و حدیث های مختلفی که در مورد این گروه شنیده می شود توضیح داد: «متاسفانه ما در دنیایی زندگی می کنیم که آزادی بیان تنها در قالب یک شعار است طبق اسناد موجود شبکه های رقیب با شایعه سازی گروه جم را مرتبط با سازمان مجاهدین خلق کردند و ما هیچگاه سیاست را وارد تلویزیون داری نمی کنیم.»

This image has been resized. Click this bar to view the full image. The original image is sized 763x354.


وی در ادامه با اشاره به شبکه من و تو گفت: «این شبکه کاملا انگلیسی است و سیاسی برخورد می کند که با یک مراجعه به سایت این شبکه می توانید پی به فضای سیاسی این شبکه ببرید.»

مدیر گروه شبکه های جم با اشاره به صحبت های شهرام همایون، مدیر کانال یک که مدعی شده بود گروه جم با سازمان مجاهدین خلق ارتباط دارد توضیح داد: «این بحث به همان ارتباط شبکه من و تو و شبکه های سلطنت طلب بر می گردد تا ضد گروه جم صحبت هایی را مطرح کنند. من علیه آقای همایون شکایت کردم اما چیزی که برای ما مهم است مردم ایران است چون فعالیتمان فقط اقتصادی است و ما مثل یک عده نیستیم که سیاست را وارد تلویزیون داری می کنند .»

البته ادعای بسیار ساده لوحانه سعید کریمیان در رابطه با عدم ورود سیاست به تلویزیون و ادعای صرفا ایجاد سرگرمی برای مخاطب ، سندی برای اثبات دروغ گویی او می باشد.

وی در مورد واگذاری شبکه های جم و قطع این شبکه ها گفت:« متاسفانه همه می دانیم عرب ها دهن بین هستند و زمانی که پرووایدر شبکه را واگذار کردیم دیگر مایل به ادامه دادن با ده کانال نبودیم و طبق تصمیم هیئت مدیره بنا بر این شد جم یک یا دو کانال بر روی یاه ست بیشتر نداشته باشد. در مورد جم تی وی در هاتبرد هم باید بگویم که شکایت نابحق و نابجای برخی از شرکت ها و فضای سیاسی که رقبا برای ما درست کردند باعث شده تا شرکت هاتبرد حساس شده و البته ما به دنبال حل مشکلات هستیم.من شبکه من و تو را عامل تمامی این شایعات می دانم ببینید تمامی عوامل این شبکه بهایی هستند و بیشتر آنان عضو همجنس گرایان لندن هستند این شبکه کاملا سیاست سلطنت طلبانه خود را دنبال می کند و در تمامی برنامه هایش بصورت آشکار می توان دید».

عضویت سعید کریمیان در گروهک منافقین که هم در رسانه های اپوزیسیون و هم در رسانه های داخلی بازتاب گسترده ای داشت طبق بعضی از ادعاها سبب شد تا شرکت اماراتی ماهواره یاه ست در اولین اقدام پروایدر یاه ست (فروش فرکانس و ارائه خدمات ماهواره ای) را که مدتی تحت عنوان gem cast در دست گروه جم بود را از آنان بگیرد و وظیفه روی ایر بردن و انجام کار پروایدرها برای شبکه ها به شرکت Vicus Luxlink واگذار شد فشارهای مختلف مالی وسیاسی بر شبکه ضد فرهنگی و مبتذل جم باعث می شود تا گروه شبکه های جم مجبور به واگذاری تعدادی از کانال هایش بشود و طبق گفته های کریمیان مشکلات به وجود امده برای گروه جم ناشی از دشمنی دیگر شبکه های فارسی زبان با این گروه است.



کلمات کلیدی : منافقینبهائیت
پشت پرده تأسف بار شبکه بهائی - 3
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 2:1 صبح


پرده سوم) اظهارات سینا ولی الله زاده:
سینا ولی الله، از عوامل فارسی وان و مجری مسابقه "تمام یا دوام" و تهیه کننده شبکه فارسی وان روز دوشنبه 8 آبان 1391 با درج پستی در صفحه در فیس بوکش، به افشاگری علیه سعید کریمیان پرداخت.

اختلافات گسترده میان عوامل فارسی وان و جم بعد از همکاری های کوتاه مدت این دو شبکه با یکدیگر سبب شد تا وی، به عنوان یکی از عوامل تأثیر گذار در شبکه ماهواره ای فارس وان دست به افشاگری هایی علیه گروه جم بزند.



وی در ابتدا با اشاره به مشکلات پخش فیلم و سریال در شبکه فارسی1 گفت: «مملکت تحریم شد و همه گفتن به کمپانی هایی که با ایران کار می‌کنن چیزی نمی فروشیم حتی فیلم و سریال برای پخش از تلویزیون واسه ایران».

سینا ولی الله در ادامه با طعن و کنایه به سعید کریمیان و گروه جم گفت: «البته بعضی‌ جاها بودن که حاضر بودن بفروشن ولی‌ به قیمت حرکت در جهت خواسته هاشون...

یه راهش این بود که شبکه، فرکانسش از یوتلست یا هاتبرد عوض کنه بره رو یه شرکت دیگه که مردم مجبور شن برن دیش و رسیور اون کمپانی رو بخرن، ما گفتیم مردم پول ندارن نون بخرن چرا خرج بتراشیم براشون»

This image has been resized. Click this bar to view the full image. The original image is sized 851x2159.


وی معتقد است انتقال شبکه های جم به یاه ست نوعی باج دادن به کشورهای سازنده فیلم می باشد، درباره عدم پخش فیلم های ترکی در فارسی وان گفت:

«یه راه دیگش این بود که سریال‌های یه کشور همسایه رو پخش کنیم که کیسه دوخته بود برای مردم ایران که برن اونجا ملک و خونه بخرن و در واقع راهی باز کنن برای پول در آوردن خودشون از راه املاک و مستغلات، ما گفتیم بابا ول کن جیب این مردم رو که از تجربیات قبلی هنوز پاره است».

اگر چه اظهارات وی علیه مدیریت شبکه جم قابل تامل است اما ادعای وی به جهت باج دادن گروه جم به شبکه کشور های سازند فیلم گزافه گویی است زیرا این ماهواره اماراتی است و پخش سریال ترکی حریم سلطان در ان طبق گفته وی که به دلیل باج دادن به کشور ترکیه است اشتباه می باشد و ثانیا مدیریت ماهواره یاه ست دیگر به عهده GEM Castنمی باشد و به شرکت Vicus Luxlink وا گذار شده است هر چند که ممکن است نیت سعید کریمیان در ابتدا همین بوده باشد اما با توجه به اتفاقات افتاده در این چند ماه نمی توان ادعا های سینا ولی الله زاده را پذیرفت. در این رابطه نگاهی به ادعاهای مضحک و مغرضانه رسانه های اماراتی نیز خالی از لطف نیست.

در تاریخ 17 دی 1391 سایت عربی "الامارات الیوم" متعلق به کشور امارات متحده عربی طی خبری پرده از علت این نقل و انتقالات برداشت. این سایت اماراتی که در مطالبش در مورد تحریم ها علیه جمهوری اسلامی ایران صحبت کرده است ، موارد سیاسی را علت اصلی این نقل و انتقالات اعلام کرده است.



این سایت عربی تحت عنوان "انتقال ارائه خدمات ماهواره یاه ست به شرکت Vicus Luxlink به نقل از "محمد بن خلیل" سخنگوی این شرکت نوشت:« امید است با این نقل و انتقالات خدمات بهتری را خصوصا به مردم خاورمیانه ارائه کنیم.»

وی در ادامه ضمن اشاره به کار شکنی های گروه جم در مورد خدمات رسانی به دیگر شبکه ها علت انتقال پروایدر یاه ست ازGEM Cast به شرکت Vicus Luxlink را ایجاد مشکل تحریم های اقتصادی علیه جمهوری اسلامی ایران در روند کار این ماهواره بیان کرد و گفت: «ارتباط گروه جم با سازمان مجاهدین خلق و کار شکنی های این گروه سبب شد تا هیئت مدیره طی تصمیمی پروایدر یاه ست را به شرکت دیگر واگذار نماید».

در 14 ژانویه ،فردای اولین روز از قطع شبکه جم روزنامه نیویورک تایمز در اقدامی هماهنگ با سایر شبکه های لس آنجلسی، خبر تعطیلی جم را اعلام و بررسی کرد.

در این مقاله ادعا شده است که شبکه تلویزیونی جم تی‌وی دارای «روابط نزدیک‌تری» نسبت به دیگر تلویزیون‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان با «حکومت جمهوری اسلامی ایران» است.



حال سوال آن است که تحریم ها علیه جمهوری اسلامی ایران چه ارتباطی با انتقال پرووایدر یاه ست دارد و چه ارتباط نزدیکی بین شبکه کاملا ضد ایرانی و ضد اسلامی جم با جمهوری اسلامی ایران است؟



کلمات کلیدی : منافقینبهائیت
پشت پرده تأسف بار شبکه بهائی - 4
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 2:0 صبح

پرده چهارم) اظهارات رابرت مرداک:
در 18 مهر شبکه خبری بی بی سی با تیتری با عنوان «آیا ، شبکه "جم" دست به دامن جمهوری اسلامی می شود؟» مطلبی را در رابطه با مشکلات شبکه جم ارائه کرد.

در این متن آمده است که مرداک به دلیل اتفاقات روی داده در شبکه جم و موضوع اخراج سارا رهبری ،سعید کریمیان را تهدید به فروش سهام خود از این شبکه کرد و خواستار پیش برد اهداف برنامه جم با نظرات خود شد.

در ادامه مطلب ، بی بی سی در شیطنتی آشکار بر طرف کردن مشکلات مالی شبکه را با توجه به سابقه عده ای از جدا شدگان سپاه و تشکیل دهندگان شبکه جم عجین می کند و به نحوی به خواننده القا می کند که حمایت مالی از این شبکه توسط جمهوری اسلامی ایران صورت خواهد گرفت.

This image has been resized. Click this bar to view the full image. The original image is sized 1073x1350.



در همین رابطه در تاریخ 23 مهر ماه رامین امیدیان مدیر پخش رسانه های تصویری فارسی زبان تحت نظر رابرت مرداک در مصاحبه با روزنامه ساندی تایمز وابسته به مرداک از اختلاف بین مرداک با گروه جم صحبت می کند و خبر درخواست سیعید کریمیان از مرداک برای حمایت گروه شبکه جم را بیان می کند.

This image has been resized. Click this bar to view the full image. The original image is sized 983x2024.



اظهارات مرداک و خشم او از شبکه جم به خوبی نشان دهنده یکی از عوامل قطعی نزدیک به دو هفته ای شبکه جم می باشد.

در مجموع رویداد های اتفاق افتاده در چند ماه اخیر و بالاخص در جریان دوازده روز تعطیلی "شبکه جم" را هر کس به زعم خویش و بر اساس منافع شخصی و گروهی خود تحلیل نموده و اگر چه نمی توان دلیل اصلی قطعی شبکه جم را اعلام کرد اما به خوبی می توان از اتفاقات روی داده قطعیاتی را مد نظر قرار داد:

اتفاقات روی داده را می توان در دو بخش داخلی و خارجی بررسی کرد، رابطه سعید کریمیان با عناصر داخلی ، طبق اسناد ذکر شده غیر قابل انکار است و همچنین ارتباط وی با شبکه منافقین از پارامتر های قطعی می باشد از سوی دیگر وابستگی شبکه جم به امپراطور رسانه ای ، رابرت مرداک و تعمیین مالی این شبکه توسط او نیز از بدیهیات است ، از نظر ابعاد داخلی و ارتباط شبکه جم با عناصر درون کشوری به طور قطعی نمی توان اظهار نظر کرد. هر چند روزنامه نیویورک تایمز و بعضی دیگر شبکه های خارجی به شکل غیر مستقیم شبکه جم را در ارتباط و یا وابسته به جمهوری اسلامی ایران معرفی کردند اما به خوبی می توان مقصود آن ها از بیان چنین موضوعاتی دانست و به نوعی این نوع عقده گشایی رسانه ای را تنها به دلیل دشمنی دیرنه آنها با جمهوری اسلامی ایران تعبیر کرد و باید از بیان کنندگان چنین مطلبی پرسید، جمهوری اسلامی ایران چگونه می‌تواند با دشمن قسم خورده خود و یکی از امپراطور های یهودی جهان ارتباط بر قرار کند و یا سوال را برعکس پرسید، آیا رابرت مردک حاضر به ارتباط با دشمنان خود است؟!

اگر چه از ارتباط عناصر خود فروخته داخلی با سعید کریمیان نیز نمی توان به سادگی عبور کرد و یکی از احتمالات قوی قطع شدن شبکه جم را می توان در اختلال و یا حتی قطع ارتباط سعید کریمیان با عناصر داخلی و قطع ساپورت مالی دانست.

مقوله دوم که ارتباط با بعد خارجی قضیه دارد ، مخدوش شدن رابطه بین سعد کریمیان و رابرت مرداک می باشد ، هر چند از چند و چون آن خبری قطعی در دست نیست اما اخراج سارا رهبری به عنوان امین رابرت مرداک در این رابطه نیز قابل تصور است و قطع شدن دوازده روزه شبکه جم را می‌توان در عدم حمایت مالی و معنوی رابرت مرداک جستجو کرد و قصد وی از این عمل را خط و نشان کشیدنی برای سعید کریمیان تعبیر کرد. اما تمامی رویداد های ذکر شده هیچ کدام نتوانست شبکه جم را برای همیشه ساقط کند بلکه دشمنان جمهوری اسلامی ایران در کمتر از 15 روز به یاری شبکه خود شتافتند و این شبکه را در حوزه جنگ نرم یاری کردند. از این حیث وصل شدن مجدد شبکه جم به دور از انتظار نبود.

اما رویداد های ذکر شده چندان بدون برکت نبود و از برکات آن می توان افشاگری های صورت گرفته توسط رسانه های وابسته علیه یکدیگر را عنوان کرد؛ امروز به خوبی می‌توان ارتباط سعید کریمیان با منافقین، شرارت ها و خباثت های داریوش همایون و از همه مهم تر اعتراف سعید کریمیان به همجنس باز بودن و بهایی بودن اغلب مجریان و کارمندان شبکه من و تو را دریافت.

منبع: نورآسمان



کلمات کلیدی : منافقینبهائیت


 
 

شارژ ایرانسل

فال حافظ

Free counter and web stats