بسم الله الرحمن الرحیم
گفتار چهارم کتاب ولایت.
در پیرامون ولایت
در دنباله بحثهای گذشته در نظر داریم به شرح چند مسأله از مسائلی که در پیرامون ولایت به آن برخورد می کنیم بپردازیم. بحث درباره ولایت و اینکه ولایت چیست و از کجای قرآن استفاده میشود و دارای چند بعد و چند رویه و چند جانب است.
همان بود که قبلا مطرح کردیم منتها یک سلسله مسائلی هست که برای مسأله ولایت، مسائل فرعی محسوب میشود اگرچه که خود این مسائل هر کدام در جای خود یک مسأله اصولی و تعیین کننده است. که برای جهت گیری های اسلامی و تعیین خط مشی جامعه مسلمان باید از آن استفاده کرد . این چند مسأله را ما به ترتیب بیان خواهیم کرد.
اولین بحث این است که ما از قرآن ثابت کردیم که حفظ پیوستگی های داخلی و نفی وابستگیهای خارجی برای یک جامعه مسلمان ، متوقف است بر اینکه یک قدرت متمرکزی در جامعه اسلامی وجود داشته باشد تا همه نشاطها و فعالیتها و همه جهت گیریها و موضع گیری ها و قطب ها و جناحهای مختلف این جامعه را او رهبری و اداره کند و اسم آنرا - ولیّ - یعنی فرمانروا گذاشتیم یعنی آن کسی که همه نیروها باید از او الهام بگیرد. و همه کارها باید به او برگردد و خلاصه او آن کسی است که مدیریت جامعه اسلامی هم از جنبه فکری و هم از جنبه عملی با او بوده و نامش - ولی - است، این شخص چه کسی میتواند باشد؟ آیا ما یک حرف خلاصه ای در این باب داریم؟ که اگر به ما گفتند ما می خواهیم - ولی - را بشناسیم بتوانیم ارائه دهیم؟ البته جواب این مطلب را در خلال مطالب گذشته گاهگاهی عرض کرده ام و شما هم میدانید. و مطلب نامعلومی نیست، ولی میخواهیم از نظر اسلوب منطقی و تسلسل طبیعی مطلب این را هم بررسی کرده باشیم. قرآن پاسخش در اینجا یک کلمه است، می گوید:
آن کسی که ولی واقعی جامعه است او - خــــدا - است. حاکم در جامعه اسلامی غیر از خدای متعال شخص دیگری نیست این مطلبی است که توحید هم همین را بما می گفت و نبوت هم همین اصل را برای ما مسلم میگرد....