سفارش تبلیغ
صبا ویژن
http://up.p30room.ir/uploads/13696855421.jpg
تمرین ولایتمداری
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 12:57 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

آنکس که امام زمان خود را شناخت حتماً دستورات او را نیز خواهد شناخت و تابع محض امام خود خواهد شد.

اما اطاعت از امام زمان و دم زدن از اینکه ما منتظر آن حضرت هستیم تنها در شعار و سخنرانی و تبلیغات نیست که در عمل می باشد.

امروز امام زمان عجل الله در پس پرده می باشد و به دستور آن حضرت باید به فقیه مراجعه کرد و مسلماً این مراجعه کردن تنها برای پرسیدن احکام نماز و روزه و غسل نیست ، بلکه باید بعنوان جانشین امام زمان و نائب عام امام از او اطاعت کرد و کسی که در مرحله اطاعت از نائب امام زمان مانده چگونه دم از حضرت مهدی علیه السلام و مهدویت و عدل و عدالت خواهد زد.  مگر بدون طی دوره متوسطه تحصیلی کسی می تواند وارد دانشگاه شود تا کسی به خیال خود بتواند بی نیاز از نائب امام خود طی طریق کرده و به صاحب اصلی برسد.

پس آنانکه تاب تحمل دستورات و فرمایشات ولی فقیه زمان را ندارند سخت در اشتباه اند که منتظر ظهور حضرت بقیة الله هستند و جزو یاران آن امام بزرگوار خواهند شد.

امروز ولی فقیه بجز مسائل مصلحتی و حیاتی نظام اسلامی دخالتی در امور نمی کنند و با اینحال عده ای از پس همین اندک فرمایشات و فرامین ولی فقیه خود برنمی آیند ، فردا که امام زمان ما ظهور کند حکمی جز حکم او و حرکتی جز به فرمان او و قانونی جز قانون او که قانون خدا و قرآن هست نخواهد بود و کسی به میل  خود نخواهد توانست عمل کند. 

واجب است آن عده از مسئولین و نخبگان که هنوز به شناخت واقعی ولایت و ولیّ خدا دست نیافته اند کمی به خود آیند و تمرین ولایتمداری کنند که فردا که خورشید بر آمد دیــــر است .



کلمات کلیدی : ولایت
کمی از مشایی
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 12:38 صبح


... ولی هرگز نمی بارد ! 

در آخرین ساعات روز شنبه- 11/9/91- آقای رئیس جمهور با صدور چند حکم جداگانه، اسفندیار رحیم مشایی را به ریاست دبیرخانه جنبش عدم تعهد، سیدحسن موسوی را به ریاست دفتر رئیس جمهور و محمد شریف ملک زاده را به ریاست سازمان میراث فرهنگی منصوب کرد و همزمان با این تغییرات، دکتر تقی پور وزیر ارتباطات و فن آوری را عزل و سرپرستی این وزارتخانه را با حفظ سمت به مهندس نیکزاد، وزیر دو وزارتخانه ادغام شده راه و شهرسازی واگذار کرد. خبر این اقدام پرشتاب آقای احمدی نژاد بلافاصله پس از اعلام در صدر اخبار رسانه های داخلی و برخی از رسانه های فارسی زبان خارجی جای گرفت و با تحلیل ها و تفسیرهای متفاوتی روبرو شد... و در این باره گفتنی هایی هست؛
1- اگرچه رئیس جمهور محترم در متن احکام یاد شده- مخصوصا حکم انتصاب آقای مشایی- اصرار دارند این تغییر و تحولات را برخاسته از دلایل حساب شده ای معرفی کنند که با نگاه ایشان به منافع اسلامی و ملی صورت پذیرفته است ولی با عرض پوزش باید گفت برخلاف تصور ایشان در تغییر و تحولات مورد اشاره نه فقط کمترین نشانه ای از توجه به منافع اسلامی و ملی دیده نمی شود بلکه شواهد و قرائن فراوانی حکایت از آن دارند که آقای احمدی نژاد بار دیگر و برای چندمین بار در دوره دوم ریاست جمهوری خویش پای در چنبره فریب حلقه انحرافی پیرامون خود نهاده اند و بی آن که متوجه باشند دست به اقدامی زده اند که نمی تواند غیر از تنش آفرینی در شرایط حساس کنونی، نتیجه دیگری داشته باشد. این اقدام هرچند که خوشبختانه با بی اعتنایی و کم محلی نیروهای اصیل و انقلابی روبرو شد ولی متاسفانه سوژه ای به دست بدخواهان می دهد تا هوشمندی و مردم دوستی و خدمات فراوان ریاست محترم جمهوری طی سالیان متمادی را زیر سؤال ببرند. یعنی دقیقا همان نقطه مشترکی که در پیوند نانوشته اما غیرقابل انکار حلقه انحرافی و عوامل فتنه 88 دنبال می شود. ولی چرا...؟!
2- باید از جناب رئیس جمهور و یا مشاوران ایشان پرسید براساس کدام توجیه و یا دلیل منطقی، تغییر و تحولات اخیر را بر ده ها اولویت اصلی و حیاتی کشور که مبارزه با گرانی و برنامه ریزی برای مقابله با تحریم ها، از جمله آنهاست، ترجیح داده اند؟! متاسفانه مدتی است که آقای احمدی نژاد نیز در پاسخ به این پرسش که چرا دولت برای مقابله با مشکلات و دغدغه های معیشتی مردم دست به اقدام چشمگیری نمی زند؟ همان پاسخ رئیس دولت مدعی اصلاحات را ارائه می کند که «می خواستیم ولی نگذاشتند»! و باز هم، مانند آقای خاتمی توضیح نمی دهند «قرار بود چه کاری انجام بدهید که نگذاشتند؟ و چه کسانی مانع از انجام آن شدند»؟! گفتنی است برخی از مدعیان اصلاحات- همان وطن فروشان فتنه 88- به اصولگرایان خرده می گیرند چرا ابتدا از دولت احمدی نژاد حمایت جانانه کردید ولی امروزه به آن انتقاد می کنید؟ و از این رهگذر ادعا می کنند حق با آنها بوده است که از ابتدا با دولت نهم و دهم مخالفت کرده اند! و حال آن که دولت های نهم و دهم منشأ خدمات فراوان و گاه بی نظیری بوده اند و انتقاد نیروهای دلسوز و اصولگرا دقیقا به آن بخش از مواضع و عملکرد دولت کنونی است که در آن به روش مدعیان اصلاحات روی آورده است. یعنی آنچه منفور ملت است و این نفرت را طی چند سال اخیر در انتخابات متعدد نشان داده اند، راه و روش مدعیان اصلاحات است و چنانچه این راه و روش در مواردی- هرچند اندک- از سوی دولت کنونی دنبال شود نیز با اعتراض و مخالفت همان مردم روبرو خواهد شد، که شده است. انتظار آن است که آقای احمدی نژاد به این نکته بدیهی توجه کنند و مانند دولت اصلاحات، پرداختن به دغدغه های اصلی مردم و نیازهای حیاتی کشور را که وظیفه دولت است بر مسائل حاشیه ای و کم اهمیت ترجیح ندهند.
3- رئیس جمهور محترم در حکم انتصاب آقای مشایی خطاب به ایشان آورده است؛
«اینجانب جنابعالی را انسانی موحد، مؤمن، پاک، صبور و دارای قلب و اندیشه ای زلال، عاشق و دلبسته به ارزش های الهی و آحاد مردم جهان و عمیقا عارف و متعهد به آرمان مهدوی، حاکمیت جهانی توحید، عدالت، عشق و آزادی و مدیریت مشترک ملت ها و فردی شایسته، مدیر، مدبر و امین و از جهات گوناگون توانمند می شناسم و آشنایی و همکاری با شما را برای خود هدیه ای الهی و افتخاری بزرگ می شمارم.»
در توصیف فوق دقت کنید؛ گویی آقای احمدی نژاد در گزاره یاد شده - نستجیربالله- مشخصات یکی از اولیاء بزرگ الهی را بیان کرده اند! که «آشنایی و همراهی با حضرتش را هدیه ای الهی و افتخاری بزرگ»! تلقی می کنند!...
سخن اگرچه درباره آقای مشایی نیست چرا که پیش از این کیهان به نمونه های مستندی از مواضع و عملکرد ایشان پرداخته است. ولی از آنجا که جناب رئیس جمهور در حلقه این جریان انحرافی محاصره شده است - یا به این محاصره تن داده است- و جناب مشایی را در جایگاه اولیاء الهی! معرفی کرده است باید گفت، این «ولی خدا»! کسی است که؛ اساسا دوران «اسلامگرایی» را تمام شده می داند و با صراحت می گوید «...من اینجا عرض می کنم که دوران اسلامگرایی به پایان رسیده است، معنایش این نیست که اسلامگرایی وجود ندارد یا رو به نضج نیست، نه؛ اسلام هست، اما دوره اش به پایان رسیده است اکنون دوره اسب سواری تمام شده، اما اسب هست. سوارش هم هست» دقت کنید، به صراحت از پایان عمر اسلام در جهان سخن می گوید! که ان شاءالله متوجه نبوده و از روی بی دقتی باشد. ایشان سپس با کمال جسارت، اسلام را به «اسب» و مسلمانان را به اسب سواران تشبیه می کند! یعنی اگر هنوز اسلامی هست و مسلمانانی هستند، مانند وجود اسب و اسب سواران است که هستند ولی دوران آنها تمام شده است! ایشان در ادامه همین سخنرانی که فیلم آن موجود است، پا را فراتر گذاشته و حقانیت اسلام را نیز- ظاهرا بی آن که بداند- زیر سؤال برده و می گوید «روند تحولات این نیست که بشریت مسلمان بشود تا به حقانیت برسد. بشر سرعتش بالا رفته و فهمش نیز به حقایقی می رسد- دقت کنید!- که دیگر لازم نیست آن را از پوسته اسلام طی کند»! و در ادامه نتیجه می گیرد؛ «یعنی (بشر) دارد به یک عصاره اصلی می رسد و در آن عصاره اصلی- که به قول ایشان هرچه هست، اسلام نیست- یک فهم بزرگ قرار دارد». این بخش از اظهارات وی برگرفته ای- احتمالا ناخواسته- از آموزه های فراماسونری است.
بعد از آن که ریچارد رورتی، نظریه پرداز برجسته CIA در مصاحبه با روزنامه ایتالیایی کوریره دلاسرا- 3 تیرماه 86/24 ژوئن 2007- تصریح و توصیه می کند که «ملی گرایی تنها پادزهر اسلامگرایی در ایران است»! همین «عارف متعهد»!- به قول آقای احمدی نژاد- در دومین همایش ایرانیان خارج از کشور، «مکتب ایران» را به جای «مکتب اسلام» توصیه می کند و همزمان با دعوت از «ریچارد فرای» جاسوس برجسته CIA که اسناد آن نیز از سوی منابع آمریکایی منتشر شده است، برای شرکت در همایش دعوت می کند و کلید یک بنای تاریخی در اصفهان و کرانه زاینده رود را به وی هدیه می کند. این آقای ریچارد فرای، نویسنده کتاب معروف «عصر زرین فرهنگ ایران» است که در آن برای اولین بار در تاریخ چند دهه اخیر بر ضرورت جایگزینی «مکتب ایرانی» به جای «مکتب اسلام» تاکید می ورزد.
همین جناب مشایی علاقه مند به ایران رد پای شناخته شده ای در حیف و میل بیت المال و حمایت از کلان مفسدان اقتصادی دارد که در این مختصر فقط اشاره می کنیم ایشان در حالی که کشور به اشتغال آفرینی نیاز مبرم داشت، در اردیبهشت 87 با شرکت اسپانیایی «گینجر و بونو» برای ساخت 1000 دستگاه سرویس بهداشتی بین راهی، وارد مذاکره می شود و یا در کیش، بیت المال بی زبان را در اختیار برخی از ایرانیان مقیم خارج کشور نظیر یحیی فیوضی و دخترش پانته آ می گذارد. همین یحیی فیوضی بعد از افشاگری کیهان درباره آن قرارداد غیرقانونی و پس از این که آقایان از ایشان با عنوان یک ایرانی متعهد یاد کرده بودند، طی مصاحبه ای در آمریکا گفت، وطن من آمریکاست. نه ایران! و ماجراهای دیگری نظیر بانک گردشگری و... فعلا بماند!
اکنون تصور بفرمائید که جناب مشایی قرار است در جایگاه ریاست دبیرخانه جنبش عدم تعهد چگونه دستور مندرج در حکم آقای احمدی نژاد مبنی بر «تبیین اندیشه توحید و عدالت برای جهانیان»! را اجرا و عملیاتی کند؟!
4- همین جا، از برادر گرامی، جناب آقای مهندس علی نیکزاد، وزیر محترم وزارت راه و شهرسازی که اخیراً با عزل آقای دکتر تقی پور از وزارت ارتباطات، سرپرستی این وزارتخانه هم با حفظ سمت به ایشان واگذار شده است باید پرسید؛ آیا حضرتعالی که وزیر دو وزارتخانه ادغام شده راه و مسکن هستید، توان و ظرفیت لازم برای تصدی وزارت ارتباطات و فن آوری را نیز دارید؟! اگر پاسخ منفی است- که به یقین منفی است- چرا مسئولیت جدید را پذیرفته اید؟ و آیا نتیجه این پذیرش، بر زمین ماندن کار مردم و ایجاد اختلال در امور هر دو- بخوانید هر سه- وزارتخانه نیست؟ اگر هست - که هست- چرا پذیرفته اید؟!
5- و بالاخره سخنی دوستانه و برادرانه با رئیس جمهور محترم در میان است و آن، این که، حضرتعالی، حضور حلقه انحرافی با توجه به هویت شناخته شده آن را چگونه در کنار خویش پذیرفته اید؟! این حلقه بارها نشان داده است که نه فقط ارادتی به شما ندارد بلکه با روابط نانوشته، اما غیرقابل انکار خود با جریان فتنه، در پی تحمیل پروژه های شکست خورده مدعیان اصلاحات به حضرتعالی است؛ پروژه هایی که عقبه نظری و عملیاتی بیرونی دارد.
جناب احمدی نژاد! اقداماتی نظیر عزل و نصب های اخیر به یقین راه به جایی نمی برد، چرا که مردم بسیار هوشیارتر و بصیر تر از آنند که حلقه انحرافی تصور می کند. این گونه اقدامات به جایگاه مردمی حضرتعالی آسیب می رساند- که رسانده است- و فقط فضا را به سود دشمنان اسلام و ایران و شما و مردم تیره نشان می دهد بی آن که بدخواهان بتوانند از این فضای کاذب بهره ای ببرند. این ابرهای تیره توان باریدن ندارند و به قول شاعر «فضا را تیره می دارد، ولی هرگز نمی بارد»!


حسین شریعتمداری

منبع: کیهان



کلمات کلیدی : مشایی
پوستر ویژه محرم
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 10:21 عصر
کلمات کلیدی : پوستر
زندگانی جاویدان
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 2:37 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

پاسخ حضرت سید الشهداء علیه السلام به حرّ بن یزید ریاحی :

شأن من شأن کسی نیست که از مرگ بترسد!

چقدر مرگ در راه وصول به عزت و احیای حق، سبک و راحت است. نیست مرگ در راه عزت مگر زندگانی جاویدان؛ و نیست زندگانی با ذلت مگر مرگی که با او حیاتی نیست.

آیا مرا از مرگ می ترسانی؟! هیهات؛ تیرت به خطار رفت! و گمانت واهی و تباه شد!

من آن کسی نیستم که از مرگ بترسم!

نفس من از این بزرگتر است، و همت من عالی تر است از آنکه از ترس مرگ، بار ستم و ظلم را بدوش بکشم؛ و آیا شما بر بیشتر از کشتن من توانائی دارید؟!

مرحبا و آفرین به کشته شدن در راه خدا! ولیکن شما توانائی بر نابودی مجد من، و محو و نیستی عزت و شرف من ندارید! پس در این صورت، من باکی از کشته شدن ندارم!

لمعات الحسین، ص 52 - 51



سکوت- خواب -کما
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 11:8 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

سکوت ، خواب و کما.

چرا سران فتنه و فتنه گران در قبال جنایات وحشیانه صهیونیست ها سکوت کرده اند و بعضی از آنها هم که طبق معمول در اینچنین مواقع یا خواب اند و یا به کما فرو رفته اند و آنقدر رسوای کار خود شده اند که بعضی از خودهای خودشان دادشان در آمده:

یکی از سران گروه های اپوزیسیون، سکوت محافل ضد انقلاب در قبال جنایات اسرائیل در فلسطین را شرم آور توصیف کرد.
رضا فانی یزدی از اعضای گروهک اتحاد جمهوریخواهان در پایگاه اینترنتی اخبار روز نوشت: چند روز از آغاز درگیری میان فلسطینی ها و اسرائیل می گذرد. این درگیری ها چند صد کشته و مجروح برجای گذاشته است. پیر و جوان، زن و مرد، نظامی و غیرنظامی و تعداد قابل توجهی کودک و خردسال قربانی چند روز هجوم بمباران ها و موشک باران های اسرائیل بوده اند. پارلمان و مقر دولت حماس، دولت قانونی فلسطینی در منطقه غزه با خاک یکسان شده است و زندگی روزانه و عادی مردم دچار اختلال. متاسفانه همه احزاب مخالف ایرانی تاکنون چشم بر این همه جنایت بسته و لام تا کام صحبت نمی کنند. گویا منتظرند که آقای اوباما و یا خانم کلینتون چه خواهند گفت. انگار قطب نمای این سازمان ها در نقض حقوق بشر، کشتار مردم بی گناه و جنایت علیه بشریت، وزارت امور خارجه آمریکا و یا سخنگوی کاخ سفید است. 
منبع: کیهان

آیا این سکوت و چشم پوشی غیر از این است که در اثر قطره قطره گناه گرفتار طوفان دریای گناهان شدند و هر دم چون قایقی شکسته به میان گرداب شیاطین جن و انس فرو می روند و با دوستی و پیروی از دشمنان اسلام  و قرآن به عذاب خدا گرفتار شده و نه می فهمند و نه می بینند.


 خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ(البقرة/7)
خدا بر دلها و گوشهای آنان مهر نهاده؛ و بر چشمهایشان پرده‌ای افکنده شده؛ و عذاب بزرگی در انتظار آنهاست.

آنگاه که چشم بر واقعیت ها بستند و دروغ های دشمنان اسلام و ولایت را در ذهن خود دیدند و فکر کردند واقعیت را می بینند باید به چنین روزی هم می اندیشیدند که دست خداوند از آستین بیرون خواهد آمد و بر دلها و قلب های زنگارگرفته شان مُهر خواهد زد. آیا داستان طلحه و زبیر برای قصه گفتن وقت خواب است یا عبرت گرفتن برای بیداری؟ آیا امروز از خود سئوال می کنند که چرا نمی توانند جنایات آشکار منفورترین رژیم منطقه و جهان را حتی به زبان محکوم کنند؟ آیا از خود سئوال کرده اند چرا نیروهای انقلاب و در رأس آنان مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه ای ، حق را از باطل تشخیص می دهند و با تمام قدرت و یقین در برابر همه کفر و دشمنان اسلام و بشریت ایستاده اند؟ زیراکه آنان:

رِجَالٌ لَا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِیتَاءِ الزَّکَاةِ یخَافُونَ یوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ(النور/37)
مردانی که نه تجارت و نه معامله‌ای آنان را از یاد خدا و برپاداشتن نماز و ادای زکات غافل نمی‌کند؛ آنها از روزی می‌ترسند که در آن، دلها و چشمها زیر و رو می‌شود.

آری آنکه همه جا خدا را دید و در محضر او گام برداشت؛ به چشم خدا می بیند و به حکمت او از پیچ و خم   فتنه های زمان خواهد گذشت و فرقان هدیه ایست که خداوند به آنان عطا کرده.

 



کلمات کلیدی : فتنه گران


 
 

شارژ ایرانسل

فال حافظ

Free counter and web stats