... اینکه شما می بینید این طرف یک گلی آمده و مثل آن گل بدون هیچ کم و زیادی آن طرف هم روئیده و هر دوتا به آن ترنج وسط رسیده و مثل این دو آنطرف قالی دوتای دیگر وجود دارد و همه چیزها منظم و همه چیز به جا است این برای این است که اولا دستور مشخص است و یک نفر هم با صدای بلند آنرا می خواند چامعه هم اگر بخواهد همه نیروهایش در یک جهت بکار افتد و هیچیک از نیروهایش هرز نرود و همه نیروهای جامعه بصورت یک قدرت متراکم در آید بطوری که بتوان مثل مشت واحدی در مقابل جناحها و صفها و قدرتهای متخاصم عمل کند احتیاج به یک قدرت متمرکز دارد، احتیاج به یک دل و یک قلب دارد که البته شرائطی هم دارد، باید خیلی آگاه باشد، باید خیلی بداند، باید خیلی با تصمیم باشد، باید چشم او دارای یک دید دیگری باشد، باید از هیچ چیز در راه خدا نهراسد، باید اگر لازم شد خودش را هم فدا کند ما اسم یک چنین موجودی را چه می گذاریم؟ امام، امام یعنی آن حاکم و پیشوائی که از طرف پروردگار در آن جامعه تعیین میشود مثل همانکه خدای متعال به ابراهیم فرمود- انی جاعلک للناس اماما -یعنی من تو را برای مردم امام قرار دادم اما اینکه می گوئیم امام باید از طرف خدا تعیین شود به دو گونه است یا خدا به نام و نشان معین میکند مثل اینکه پیامبر امیرالمومنین، امام حسن و امام حسین و بقیه ائمه را معین کرد.
یک وقت هم خدای متعال امام را به نام معین نمی کند بلکه تنها به نشان معین می کند مثل فرمایش امام علیه السلام که فرمود: - هرکس از عالمان دین، که بر نفس و امیال نفسانی خود مسلط باشد و دین خود را پاس دارد، و پا روی هوی و هوس خویش گذارد، و مطیع احکام خدا( چه احکام فردی، چه اجتماعی ) باشد مردم می توانند از او تقلید (پیروی) کنند. (وسائل الشیعه،ج18ص95 )
در این روایت، امام علیه السلام خصوصیات و نشانهای یک امام را تعیین فرموده بدون اینکه نام او را معین و مشخص کرده باشد هر کس که این نشان بر او تطبیق کرد آن امام میشود منظورم کلمه امام است که میخواستم برایتان معنی کنم امام یعنی پیشوا، یعنی حاکم، یعنی زمامدار ، یعنی آنکسی که هرجا او میرود، انسانها دنبالش می روند که باید از سوی خدا باشد، عادل باشد منصف باشد ، با دین باشد، با اراده باشد، و از این فبیل حرفهائی که در زمینه امامت هست که حالا در آن مقام نیستیم...