سفارش تبلیغ
صبا ویژن
http://up.p30room.ir/uploads/13696855421.jpg
جنایت های انگلیس
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 5:47 عصر

فهرست طولانی جنایت‌های انگلیس و حیای عجیب معاون وزیرخارجه 

معاون وزیر خارجه می‌گوید، ایران از انگلیس عذرخواهی نمی‌کند اما در مورد پرداخت غرامت مذاکره می‌کند!

 

به گزارش ایسنا مجید تخت‌روانچی در گفت‌وگو  با روزنامه گاردین اظهار داشت: ایران آماده است تا به عنوان بخشی از یک توافق کلی برای بازگرداندن روابط دیپلماتیک میان ایران و انگلیس در مورد پرداخت غرامت به این کشور به خاطر حمله به سفارت آن در تهران در سال 2011 مذاکره کند، اما به طور رسمی از انگلیس عذرخواهی نخواهد کرد.
وی افزود که بازگرداندن روابط دو جانبه با انگلیس که پس از حمله به سفارت این کشور در تهران متوقف شد مورد بحث بوده است. احتمال داشت که تا پایان سال یک توافق در این زمینه صورت گیرد اگرچه هیچ جدول زمانی تعیین نشده است.
روانچی ادامه داد: عذرخواهی رسمی مورد بحث نیست. چیزهای زیادی وجود دارد که در گذشته اتفاق افتاده اما ما هیچگاه به خاطر آنها عذرخواهی دریافت نکرده‌ایم اما اکنون درخصوص اتفاقی که افتاده با دولت انگلیس در ارتباط هستیم. وی افزود پرداخت غرامت یکی از موارد مورد بحث است.
معاون وزیر خارجه در این گفت‌وگو به سوابق ممتد خباثت و خیانت رژیم انگلیس علیه ملت ایران طی 150 سال گذشته و تحمیل دو کودتا و رژیم استبدادی پهلوی به کشورمان اشاره‌ای نکرده همچنان که رفتارهای موذیانه رژیم انگلیس در مواردی نظیر حمایت از گروهک‌های ضد انقلاب، حمایت از رژیم صدام در جنگ تحمیلی، حمله به سفارت ایران، راه‌اندازی فتنه سلمان رشدی علیه قرآن کریم و پیامبر اعظم(ص)، نقش‌آفرینی در تحریم‌های اقتصادی غیرقانونی، کارشکنی در مذاکرات هسته‌ای و نقش‌آفرینی در فتنه و آشوب سال 88 سزاوار حداقل عذرخواهی و پرداخت غرامت‌های سنگین است. دولت انگلیس اخیرا نیز چند شرکت ایرانی را در فهرست تحریم‌ها قرار داد که حتی از سوی مطبوعات انگلیس مورد سرزنش قرار گرفت. این مطبوعات تأکید می‌کنند، دولت لندن بردگی آمریکا و اسرائیل را می‌کند و باعث تحقیر مردم انگلیس می‌شود.

کیهان



کلمات کلیدی : انگلیسدولت یازدهم
ناکامی در مصالحه با امریکا
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 11:57 عصر

موسویان: هاشمی و خاتمی در مصالحه با آمریکا ناکام ماندند


عضو اسبق تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای می‌گوید هاشمی و خاتمی به شکل واقعی دنبال مصالحه با آمریکا بودند اما هر دو به خاطر عملکرد آمریکایی‌ها ناکام ماندند.
به گزارش فردا، حسین موسویان در کتاب خود به بدبینی و بی‌اعتمادی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نسبت به آمریکا می‌پردازد و با اشاره به اینکه از نگاه رهبر انقلاب، آمریکا دنبال تسلط بر خاورمیانه و متأثر از لابی صهیونیستی است، درباره بی‌اعتمادی به آمریکا می‌نویسد: به نظر می‌رسد که اسناد ضبط شده توسط دانشجویان پس از تصرف سفارت ایالات متحده، اتخاذ چنین مواضعی از سوی تعداد زیادی از سیاستمداران عالی‌رتبه ایرانی از جمله آیت‌الله خامنه‌ای را توجیه می‌کند. طبق این اسناد،  سفارت در جاسوسی و تقویت ارتباطات مخفی خود با اعضای دولت جدید نقش‌آفرینی می‌کرد. نهایتا، آیت‌الله خامنه‌ای دولت آمریکا و سیستمی که آن را نمایندگی می‌کند را به صورت موجودیتی می‌بیند که به تکبر و سلطه‌گری عادت کرده است.
موسویان می‌افزاید: بسیاری بر این باورند که نظام ایرانی‌ها تنها توسط انگیزه‌های مذهبی به پیش می‌رود. این ارزیابی نادرست است. در زیر لایه سطحی باورهای مذهبی، ایرانیان عمیقا ملی‌گرا هستند. آنها خود را به عنوان کشور بزرگ در نظر می‌گیرند، کشوری که مفتخر به این است که گهواره تمدن بوده، دارای فرهنگی غنی است و تاریخی چند هزار ساله دارد؛ کشوری که در زمینه‌های مختلف علمی، پزشکی، نجوم، ریاضیات، هنر و موسیقی در سطح جهانی نقش‌آفرینی و اثرگذاری داشته است. تمامی این ویژگی‌ها به یک ملی‌گرایی متعالی که از سوی ایرانیان اتخاذ شده است، منجر می‌شود. پس زمانی که کنگره یا دولت ایالات متحده تلاش می‌کنند با استفاده از تهدید و ارعاب ادعای برتری کنند یا تلاش می‌کنند دولت ایران را با تکرار بی‌نهایت عبارت‌پردازی‌ها و اظهارات خود در مورد اینکه «تمامی گزینه‌ها روی میز است» تحقیر کنند، حس قوی غرور ملی ایرانیان جریحه‌دار می‌شود. چنین رفتاری از سوی آمریکایی‌ها دیدگاه آیت‌الله خامنه‌ای را مبنی بر اینکه آمریکا به دنبال یک رابطه عادلانه و متوازن نیست تقویت می‌کند و همانطور که وی تشریح کرده است، آمریکا به دنبال یک رابطه ارباب و رعیتی است.
موسویان آنگاه نوشت: با این حال، علیرغم دیدگاه بدبینانه آیت‌الله خامنه‌ای درباره سیستم سیاسی آمریکا، رفسنجانی و خاتمی هر دو به شکل واضحی به دنبال مصالحه با ایالات متحده بودند. رفسنجانی به سختی تلاش کرد تا بتواند به این هدف برسد و «تأکید کرد اگر سیاست‌های آمریکا به درستی اصلاح شود، از سرگیری روابط با واشنگتن با اهداف ایران تناقضی نخواهد داشت.» رفسنجانی تمامی تلاش خود را برای پایان بخشیدن به بحران گروگان‌گیری لبنان انجام داد، با این امید که جورج بوش (پدر) رئیس‌جمهوری آمریکا پایبندی وی به سیاست «حسن‌نیت، حسن‌نیت را در پی خواهد داشت» را ارج نهد اما وی در این امر ناکام  ماند. (بعدها) تحت اشراف خاتمی، ایران با امید مصالحه، به ایالات متحده در افغانستان کمک کرد و زمینه وسیعی را برای چانه‌زنی ارائه داد، اما دولت جورج دبلیو بوش (پسر) آن را رد کرد. آیت‌الله خامنه‌ای هر چند بدبین بود، اما این تلاش‌ها برای مصالحه را با مانع مواجه نکرد.
موسویان یادآور شد؛ آیت‌الله خامنه‌ای این‌طور بیان می‌کند که هدف ایالات متحده از گفتگوهای دو جانبه با ایران ناشی از علاقه آن به حل مشکلات و نزاع‌های دو کشور نیست. درک وی به این گونه است که آمریکا اگر حس کند در این مذاکرات، ایران حاضر به پذیرش دست برتر آمریکا نباشد، واشنگتن با حفظ گزینه نظامی، تهدید، ارعاب و نهایتا کنار کشیدن، وارد مذاکرات می‌شود.

دولت با مراجع درنیفتد!

یک روزنامه حامی دولت در تنگ کردن فضای انتقاد از عملکرد دولتمردان انتقاد کرد.
روزنامه جمهوری اسلامی در تحلیل خود نوشت: اگر در جامعه اسلامی ما حتی مراجع نیز نتوانند نظر شرعی خود را درباره مدیریت‌ها بگویند و بلافاصله بعد از اظهارنظر با تعرض‌های تبلیغاتی مواجه شوند، سایرین چگونه برای آزادی بیان و نظر احساس امنیت کنند؟ همه می‌دانیم که در تشخیص فقهای ما تفاوت‌هائی وجود دارد. این تشخیص‌ها چه در قالب فتوا و چه در قالب رهنمود و یا ابراز نگرانی می‌توانند ابراز شوند. مسئولین ارشد نظام نیز با در نظر گرفتن همین اختلاف تشخیص‌ها و مصالحی که برحسب مسئولیت‌های خود در نظر دارند و اقتضائاتی که وجود دارد، به تصمیم می‌رسند و به آن عمل می‌کنند. بدین ترتیب، جائی برای تعرض‌های تبلیغاتی و یا نگرانی افراد دیگر حتی اگر از روی دلسوزی باشد وجود ندارد.
جمهوری اسلامی همچنین با اشاره به اظهارات اخیر یونسی نوشت: ورود به مسائل غیرضروری از قبیل موضوع پرچم و اینکه آیا شیر و خورشید خوب است یا بد نیز از جمله اقدامات حاشیه‌ای است که نه تنها مفید نیست بلکه عوارض منفی زیادی نیز دارد.
این روزنامه حامی دولت در عین حال انتقادهای منتقدان مواضع فرهنگی و سیاسی دولت را متهم بر بداخلاقی کرده اما مصداقی برای این موضوع معرفی نکرده است. روزنامه جمهوری اسلامی ابراز نگرانی نسبت به مذاکرات هسته‌ای را با این توجیه که تحت نظارت رهبر معظم انقلاب قرار دارد، نکوهش کرده است؛ حال آن که ایشان قبل از همه ضمن حمایت از تیم مذاکره کننده از یک سو نسبت به بدعهدی و خودبرتربینی طرف غربی و از سوی دیگر نسبت به رسانه‌های مواجب‌بگیری که چهره دشمن را بزک می‌کنند هشدار داده و درعین حال عملکرد مشابه 10 سال پیش در مذاکرات هسته‌ای را موجب طلبکارتر شدن دشمن توصیف کرده‌اند. این نکته نیز قابل ذکر است که حتی دستگاه‌هایی مانند صداوسیما و قوه قضائیه نیز که رئیس آنها مستقیما از سوی رهبر معظم انقلاب تعیین می‌شود، در معرض نقد و ارزیابی رسانه‌ها هستند.

روحانی ناگزیر است میان ما و اصولگرایان سنتی انتخاب کند

نفوذی فراری حزب مشارکت و نهضت آزادی در دفتر تحکیم می‌گوید: شکایت از دولت روحانی در داخل اصلاح‌طلبان رو به افزایش است. علی افشاری در عین حال تصریح کرد، روحانی ناگزیر است نهایتاً میان اصولگرایان و اصلاح‌طلبان انتخاب کند.
وی در تحلیلی که از سوی سایت خودنویس منتشر شده با بیان اینکه روحانی نمی‌تواند به سمت رویارویی با نظام پیش برود، می‌نویسد: روحانی به اصولگرایان سنتی و شکاف در اردوگاه اصولگرایان امید بسته است. پیوندهای او با بخش عمل‌گرای اصولگرایان به عنوان عضوی قدیمی از جناح راست سرمایه‌ای برای فعلیت بخشیدن به ائتلاف نیروهای میانه‌رو است. منتها این ایده از سال 1384 و همزمان با پیروزی محمود احمدی‌نژاد در انتخابات ریاست جمهوری نهم مطرح بوده ولی منجر به عمل سیاسی نشده است. البته چنین رویکردی باعث نزدیکی نیروهای حد وسط دو جناح قدیمی حکومت گشته ولی حالت استراتژیک پیدا نکرده است. فقط نوعی همنشینی‌های مقطعی و شکننده را به بار آورده که نتوانسته منجر به ائتلاف سیاسی پایدار شود.
وی می‌افزاید: مشکل اصلی نیروهای میانه در هر دو سوی میدان آن است که آنها اگر بخواهند بیشتر به سمت هم بروند با بحران هویت مواجه شده و متحدان سابق خود را از دست می‌دهند. چنین وضعیتی بقاء آنان در میدان سیاست را چالش‌پذیر می‌کند.
در ادامه این نوشته آمده است: اصلاح‌طلبان محافظه‌کار، اعتدالیون و حلقه رفسنجانی نیز تنگناهایی برای مقابله مؤثر با اصولگراها دارند. آنها نمی‌خواهند وارد تقابل رسمی و مستقیم با رهبری بشوند. از سوی دیگر خود این مجموعه‌ها نیز منسجم نیستند. اتحاد پایداری بین آنان وجود ندارد.
نوچه افراطیون حزب مشارکت و نهضت آزادی در تشنجات اواخر دهه 70 در ادامه این نوشته یادآور شد؛ روحانی برای جلب مستمر حمایت اصولگرایان سنتی و میانه‌ کار دشواری در پیش دارد. او باید امتیازات لازم را به آن‌ها بدهد و همچنین اصلاح‌طلبان، حلقه‌یاران رفسنجانی و یاران روحانی نیز قبول کنند که موقعیت مسلط این جریان در مجلس دهم را به خطر نیاندازند. چنین چیزی اگر نشدنی نباشد کار خیلی سختی است. چنین اتوریته‌ای در جریان فوق وجود ندارد.
این اصلاح‌طلب فراری افزود: از سویی انتقاد و شکایت در داخل اصلاح‌طلبان از دولت روحانی رو به افزایش است. اخبار پشت پرده حکایت از دلخوری رفسنجانی می‌کند. از سوی دیگر عارف و جمعی از اصلاح‌طلبان تمایل دارند تمایز خود را از روحانی اعلام کرده و در قالب مستقل پا به رقابت‌های انتخاباتی بگذارند. همچنین نزدیک شدن بیشتر روحانی با اصولگرایان میانه‌رو و تعامل با آن‌ها منجر به پدیده‌هایی چون وزیر کشور شدن رحمانی فضلی و عملکرد خنثی استاندارهای منسوب وی می‌شود.
افشاری نوشت: بنابراین با توجه به بحث‌های پیش گفته شده، روحانی ناگزیر از انتخاب تصمیمی راهبردی و تعیین کننده است. ادامه سیاست وسط ایستادن، مانورهای کلامی، محافظه‌کاری در عمل و سیاست نعل و به میخ زدن نمی‌تواند باعث عبور موفقیت‌آمیز وی از گذرگاه‌های پرخطر پیش‌رو شود.

تحرکات انتخاباتی هاشمی رفسنجانی و احمدی‌نژاد

یک سایت خبری از فعالیت‌های انتخاباتی هاشمی و احمدی‌نژاد خبر داد.
به گزارش مشرق در جلسه انتخاباتی حامیان هاشمی رفسنجانی پیشنهاد داده شده است تا با شعار «مجتهدان جوان، مصلح و مبتکر» در انتخابات خبرگان حاضر شوند.
این سایت خبری همچنین نوشت: حامیان هاشمی رفسنجانی به دنبال راه‌اندازی شورای فقهی در شهر قم هستند. آیت‌الله ابراهیم امینی از پذیرش ریاست این شورا امتناع ورزیده و در نهایت یکی از اساتید حوزه به نام لطفی مسئولیت آن را پذیرفته است.
مشرق همچنین خبر داد: محمود احمدی‌نژاد با هدف برقراری ارتباط با سران اصولگرایی اقدام به برقراری تماس تلفنی با تعدادی از چهره‌های اصولگرا نموده است. وی در این تماس‌ها با لحنی عاطفی و با دفاع از انقلاب و نظام اسلامی و جایگاه ولایت فقیه، درخواست برقراری جلسه و دیدار را مطرح می‌کند. تاکنون هیچ یک از چهره‌های اصولگرا دیداری با احمدی‌نژاد نداشته‌اند.
در ادامه این خبر آمده است: در جلسه انتخاباتی حامیان احمدی‌نژاد مطرح شده که ما بدنه اصولگرایی را تا حدود زیادی با خود همراه داریم و تنها مشکل ما عدم همراهی سران اصولگرا و رسانه‌های آنها با ما است. در این جلسه مصوب شد برنامه‌ای طراحی شود تا افرادی که دارای چهره نسبتاً وجیهی در میان اصولگرایان هستند به دیدار سران و مدیران رسانه‌های اصولگرا بروند و از ضرورت وحدت میان اصولگرایان سخن بگویند.
از سوی دیگر به دنبال افشاگری درباره (عبدالرضا-د) که در جلسات حسام‌الدین آشنا و ریاست جمهوری شرکت می‌کند، مقرر شده وی از مدیریت رسانه‌های حامی احمدی‌نژاد برکنار شود.

ایران تنها پیروز انتخابات عراق آمریکا نتوانست جای پایی درست کند
یک تحلیلگر مجله آمریکایی نیویورکر اعلام کرد: ایران تنها پیروز انتخابات عراق است.
دیکستر فیلکنز که اخیرا سفری به عراق داشته، در مصاحبه با شبکه تلویزیونی سی‌ان‌ان می‌گوید: کسی که به بغداد برود هیچ‌گاه به ذهنش خطور نخواهد کرد که آمریکایی‌ها در عراق حضور داشتند زیرا آمریکایی‌ها بغداد را بدون هیچ جای پایی ترک کردند.
وی با بیان این که ایران تنها پیروز انتخابات پارلمانی عراق است، می‌افزاید: هنگامی که نظامیان آمریکایی در عراق حضور داشتند و مالکی در قدرت بود او توانست همه را به بازی بگیرد. مالکی نظامیان ما را در اختیار داشت اما با ایرانی‌ها هم در ارتباط بود زیرا مالکی قبلا در ایران زندگی کرده است. آمریکایی‌ها از عراق خارج شدند اما ایرانی‌ها آنجا باقی ماندند. ایرانی‌ها در عراق به شدت قوی هستند.
تحلیلگر آمریکایی این را هم گفته که «خاورمیانه‌ای که پس از توافق سایکس-پیکو در سال 1919 پدید آمد، از بین رفته است».

منبع: کیهان



کلمات کلیدی : اصلاح طلبانامریکا
فرش قرمز برای تحریم کننده ایران
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 12:0 صبح
آیا پژو تاوان پس داده است؟

فرش قرمز برای بازگشت اولین خودروسازی که ایران را تحریم کرد

از اواخر سال 1390، شرکت پژوی فرانسه به طور ناگهانی و پیش از موعد مقرر اجرای تحریم های آمریکا و اروپا، ارسال قطعات به ایران را متوقف کرد.
گروه اقتصادی مشرق - از اواخر سال 1390، شرکت پژوی فرانسه به طور ناگهانی و پیش از موعد مقرر اجرای تحریم های آمریکا و اروپا، ارسال قطعات به ایران را متوقف کرد.

پژو اعلام کرد که تنها 1.5 درصد از درآمد جهانی این شرکت از معامله با ایران خودرو حاصل می شود و سرمایه ای در ایران ندارد و از قطع همکاری با ایران، زیان چندانی نخواهد دید.

هرچند بعدها با تعطیلی چند واحد از کارخانجات پژو در فرانسه به علت قطع صادرات به ایران، این شرکت زیان هایی را متحمل شد، اما بیشترین ضرر را شریک ایرانی پژو یعنی ایران خودرو دید که بخش اعظم تولیداتش را بر شراکت با پژو بنا نهاده بود.

فرش قرمز برای بازگشت اولین خودروسازی که ایران را تحریم کرد

پژو با این که از حضور دو دهه ای در بازار ایران میلیاردها دلار درآمد به جیب زده بود، اما با زیرکی از هرگونه سرمایه گذاری مستقیم در ایران خودداری کرده بود و  تا آنجا که می توانست به صدور قطعه به ایران اکتفا می کرد؛ به نوعی ایران خودرو در این دو دهه، خط مونتاژ خودروهای پژو بود.

به هر حال، اقدام شرکت پژو در زیر پا گذاشتن قراردادها و تعهداتش، سبب زیان بالایی برای ایران خودرو شد و در افزایش شدید قیمت خودرو در بازار ایران، نقش بسزایی داشت.

فرش قرمز برای بازگشت اولین خودروسازی که ایران را تحریم کرد

با این حال، پس از توافق هسته ای ژنو که قرار شد بخشی از تحریم های خودرویی علیه ایران تعلیق شود، شرکت پژو مجددا برای حضور در بازار ایران و به عبارت درست تر درآمدزایی از محل صادرات به ایران، اعلام آمادگی کرد.

اما هم مردم و هم مسئولان کشور با دلخوری از اقدام غیردوستانه پژو تاکید داشتند که پژو نباید به راحتی و بدون جبران خساراتی که به ایران زده، بازگردد.

فرش قرمز برای بازگشت اولین خودروسازی که ایران را تحریم کرددر همین زمینه، بهمن ماه سال گذشته نعمت زاده وزیر صنعت، معدن و تجارت در حاشیه همایش اقتصادی سرمایه‌گذاری ایران و فرانسه گفت:  به هر حال پژو باید تاوان گذشته را بدهد و به نحوی آن را جبران کند. این شرکت باید تاوان گذشته را بدهد. ما همین طوری حاضر نیستیم چراغ سبز به این شرکت نشان دهیم و باید به نحوی گذشته را جبران کند. ما تاکید داریم که بخش صادرات در همکاری با شرکت پژو فعال شود.

اکنون اما شنیده می شود که مدیران شرکت پژو به تهران آمده اند و جلسه ای 10 ساعته با مسئولان ایران خودرو داشته اند و با رضایت و دست پر به پاریس بازگشته اند.

هرچند مسئولان ایران خودرو، سرمایه گذاری پژو در ایران را شرط اصلی بازگشت این شرکت به بازار ایران عنوان کرده اند، اما این شرط، صرفا یک شرط برای آینده است و مسئولان ایرانی باید پاسخ دهند که پژو برای جبران تاوان گذشته، چه تعهدی داده است؟

آیا پژو زیانی که به ایران خودرو و مشتریان آن در سه سال اخیر زد را جبران کرده است؟ آیا اظهارات نعمت زاده که گفته بود پژو باید تاوان پس بدهد، در مرحله مذاکرات نیز مطرح شده یا صرفا یک ژست رسانه ای بوده است؟

این انتظار می رفت که برای تنبیه پژو که اولین خودروساز خارجی بود که ایران را تحریم کرد، خودروسازان داخلی فعلا از چراغ سبز و ذوق زدگی برای بازگشت آن خودداری کنند.

آیا بهتر نبود ایران خودرو به جای مذاکره با پژو، اقدام به مذاکره با شرکت های بزرگ خودروسازی در ژاپن، آلمان، کره جنوبی، ایتالیا و حتی چین می کرد تا فرانسوی ها تصور نکنند که با آن همه بی مهری ها، هنوز هم در ایران برای آنها فرش قرمز پهن می کنند؟
منبع: مشرق نیوز


کلمات کلیدی : سیاسی
ضد ولایت فقیه کیست؟
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 11:20 عصر

 


چه کسی ضد ولایت فقیه است؟
پاسخی به یک سوال:

چه کسی ضد ولایت فقیه است؟

آنهایی که ضدولایت فقیه هستند کسانی هستند که با نظام و اصل ولایت فقیه مخالف هستند نه به دلیل اینکه در استنباط و اجتهادشان به این نتیجه رسیده‌اند که فقیه ولایت ندارد بلکه چون با اساس اسلام و نظام مخالف هستند می‌گویند دین از سیاست جداست.

به گزارش فرهنگ نیوز، دکتر سید حمید روحانی، مورخ و موسس مرکز اسناد انقلاب اسلامی و رئیس بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی، درگفتگو با نشریه بسیج دانشجویی دانشگاه تهران در مورخ 19 بهمن 1388 به تشریح مفهوم ضد ولایت فقیه پرداخته است.

اجازه دهید برایتان توضیح بدهم که به چه کسی ضدولایت فقیه می‌گویند. آیا مجتهدی مثل آیت‌الله خویی که در بررسی‌هایش به این نتیجه رسیده است که فقیه ولایتی ندارد ضدولایت فقیه است؟ نه، اینها صاحب نظر هستند و در نظرات خودشان به این نتیجه رسیده‌اند و کسانی که از آنها پیروی می‌کنند می‌توانند به نظر آنها عمل کنند.

ضدولایت فقیه کسانی هستند که ضدیت دارند و مقابله می‌کنند. ممکن است که شما بگویید من این دارو را نمی‌خورم برای اینکه به این نتیجه نرسیده‌ام که این دارو برای من مفید است اما یک موقعی هم هست که به مقابله برمی‌خیزید و با کسی که در استنباط و تجربیاتش به این نتیجه رسیده است که این دارو مفید است هم مبارزه و مخالفت می‌کنید. آنهایی که ضدولایت فقیه هستند کسانی هستند که با نظام و اصل ولایت فقیه مخالف هستند نه به دلیل اینکه در استنباط و اجتهادشان به این نتیجه رسیده‌اند که فقیه ولایت ندارد بلکه چون با اساس اسلام و نظام مخالف هستند می‌گویند دین از سیاست جداست.

مثل حرفی که آقای فرج دباغ زد؛ او گفت: «وقتی می‌توان از اتحاد حوزه و دانشگاه حرف زد که حوزه قبول کند که نظریات فقیه قداست ندارد.» یعنی چه؟ یعنی اگر میرزای شیرازی تحریم تنباکو را اعلام کرد مردم واجب نیست از آن پیروی کنند؛ به این می‌گویند ضدولایت فقیه اما مثلا اگر ولی فقیه بگوید این شراب است (البته ولی فقیه وظیفه ندارد که تعیین موضوع بکند که این شراب است او فقط می‌تواند حکم کلی بدهد و مثلا بگوید که شراب حرام است) حالا اگر چنین کاری کرد و گفت این شراب است ولی شما یقین دارید که این آب است و آن را خوردید این بر خلاف نظر و ضد ولایت فقیه نیست بنابراین ببینید این مسائل خیلی حساس است و نباید چشم بسته درباره آن نظر داد اما مسئله‌ای که وجود دارد این است که بسیاری از کسانی که دم از امام می‌زدند امام را نشناخته بودند و راه امام را قبول نداشتند و آنها هم تقریبا مانند همان گروه‌های لیبرالیستی طبق موج به سوی امام آمدند؛ مبارز بودند، مبارزه را قبول داشتند اما با اینکه امام انجمن حجتیه را قبول نداشتند آنها با انجمن حجتیه همکاری می‌کردند، امام شریعتی را قبول نداشت و آنها برای شریعتی یقه چاک می‌دادند، اینها نشان می‌دهد که آنها به تعبیر قرآن «نؤمن ببعض و نکفر ببعض» هستند یعنی بعضی چیزهایی را که امام می‌فرمودند و به نفع آنها بود قبول داشتند و چیزهایی را که به نفعشان نبود قبول نداشتند.

الان هم همین‌طور است؛ به محض اینکه سخنی از امام پخش می‌شود که با سیاست آنها همخوانی نداشته باشد می‌گویند که از حرف‌های امام ابزاری استفاده شد. ریشه همه این قضایا به اینجا برمی‌گردد که آنها به امام به صورت دربست اعتقاد ندارند. آنها اصلا امام را نشناخته‌اند. حاج احمد آقا (خدا رحمتش کند) سال 58 حرفی زدند که من الان به آن رسیده‌ام ایشان گفتند: «امام تنها است!» امام واقعا شناخته نشدند. امام فقط این مردم را داشتند. اگر من آخوند به طرف امام آمدم از ترس مردم بود که نکند مردم بفهمند که من دارم راه دیگری می‌روم. امام بود و این مردم. خیلی‌ها امام را نشناختند، امام را قبول نداشتند و خودشان را از امام بالاتر می‌دانستند؛ اگر به خاطراتشان نگاه کنید به همین حرف می‌رسید.

منبع: فرهنگ نیوز



رأی مردم
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 2:12 عصر
شریعتمداری در پاسخ به روحانی؛

رأی مردم «چک سفید امضاء» نیست

رأی مردم «چک سفید امضاء»! نیست و نمی‌توان با استناد به آن، همه مواضع و عملکردهای دولت محترم را برخاسته از خواست و نظر کسانی دانست که در انتخابات یازدهم به رئیس‌جمهور محترم رأی داده‌اند.

به گزارش مشرق، حسین شریعتمداری در نقد سخنان رئیس جمهور که از منتقدان خود خواست با شناسنامه حرف بزنند نوشت: «نقد حق مردم و همه گروههاست، چه اقلیت و چه اکثریت. اما آنچه پسندیده نیست این است که با پول و بیت‌المال مردم کسی بخواهد دولتی را که منتخب مردم است و با رأی مردم شروع به کار کرده، به جای نقد، تخریب کند و این چیزی است که دولت نمی‌پسندد. بنابراین ما از همه می‌خواهیم با شناسنامه حرف بزنند و بگویند از کجا  و وابسته به کدام جناح هستند. با نام خود سخن بگویند نه با نام ملت ایران. راه ملت ایران روشن است».
مطلب فوق، بخشی از سخنان آقای روحانی رئیس‌جمهور محترم کشورمان است که روز سه‌شنبه هفته گذشته در مراسم افتتاح نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران ایراد شده بود و طی چند روز اخیر با واکنش‌های مثبت و منفی فراوانی روبرو شده است و از آنجا که موضوع این بخش از سخنان ایشان، «انتقاد و چگونگی آن» است و این، یکی از اصلی‌ترین مسائل مورد بحث و مناقشه این روزها - بخوانید همه روزها - است اشاره به نکاتی درباره آن ضروری به نظر می‌رسد؛
1- تاکید آقای دکتر روحانی بر این نکته که منتقدان «با شناسنامه حرف بزنند» و «با نام خود سخن بگویند، نه با نام ملت» اگر چه سخن عالمانه و قابل قبولی است ولی در مواردی نیز به شدت مورد مناقشه است. با این توضیح که بسیار دیده شده افرادی از یک حزب و گروه سیاسی بی‌آن که به جایگاه و هویت واقعی خود اشاره کنند، نقش خودخوانده! سخنگوی ملت را بر عهده می‌گیرند و به گونه‌ای درباره مسائل جاری کشور اظهارنظر و یا انتقاد می‌کنند که انگار از جانب همه مردم سخن می‌گویند و خواسته و نظر توده‌های ملت را بازتاب می‌دهند!  رئیس‌جمهور محترم حق دارد از این افراد بخواهد «با شناسنامه حرف بزنند» و دیدگاه و نظر حزبی و گروهی خود را به حساب ملت ننویسند.
شواهد موجود اما، به وضوح نشان می‌دهد جناب دکتر روحانی به این فرمول که خود بر آن تأکید ورزیده‌اند، چندان وفادار نبوده‌اند، بلکه
 - با عرض پوزش- عملکرد ایشان در برخی از موارد با فرمول یاد شده تفاوت یکصد و هشتاد درجه‌ای نیز داشته است.
به عنوان مثال، فلان و فلان شخصیت سیاسی  که به جرم آشکار و غیرقابل‌انکار وطن‌فروشی در فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 به وضوح  از سوی مردم طرد شده‌اند، بی‌آن که به شناسنامه سیاسی باطل شده خود کمترین اشاره‌ای داشته باشند، زبان ملت را به کام می‌گیرند و به نمایندگی از آنان برای نظام و دولت محترم نسخه می‌پیچند. بدیهی است آقای دکتر روحانی حق دارد از آنان  بخواهد که «بدون شناسنامه حرف نزنند» و ابتداء برای مردم توضیح بدهند و بگویند همان کسانی هستند که با ادعای تقلب در انتخابات 88 جمهوریت نظام را به نفع مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس زیر سوال کشیده و سپس با شرکت در انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم، دروغگو بودن خود را به اثبات رسانده بودند. به مردم بگویند که یکی از آنها حداقل دو بار با جرج سوروس، سرمایه‌دار صهیونیست آمریکایی ملاقات پنهان داشته و بعد از این ملاقات‌ها بود که سوروس در مصاحبه با CNN  قول داده بود «جمهوری اسلامی تا یکسال دیگر برچیده خواهد شد»! برای مردم توضیح بدهند چرا در مقابل ادعای نتانیاهو که فتنه‌گران را «سرمایه بزرگ اسرائیل در ایران» نامیده بود
- و البته متأسفانه حق با او بود و راست می‌گفت - مهر سکوت بر لب زده بودند؟! چرا همصدا با دیگر سران فتنه، اهانت‌کنندگان به ساحت مقدس امام حسین علیه‌السلام در عاشورای 88 را مردمان خداجوی! نامیده بودند؟! تصویر مبارک حضرت امام(ره) را پاره و لگدمال کرده بودند! شعار «مرگ بر اصل ولایت فقیه»! و «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» سر داده بودند! و...
باید به جناب آقای دکتر روحانی عرض کرد؛ این واقعیات که قابل انکار نیست! هست؟! و آیا همین آقایان که تاکنون اصرار داشتند آراء جنابعالی را به حمایت اصلاح‌طلبان و کارگزاران از شما نسبت دهند، امروزه زبان به انتقاد از دولت محترم نگشوده‌اند؟! انتظار از ریاست‌ محترم جمهوری آن بوده و هست که با تکیه بر فرمول یاد شده، از آنان بخواهند «بدون شناسنامه حرف نزنند» و ابتداء شناسنامه خود را روی دست بگیرند - البته اگر جرأت داشته باشند که ندارند - و سپس اظهارنظر کنند!
2- رئیس‌جمهور محترم بعد از تاکید بر این نکته که «منتقدان با شناسنامه حرف بزنند» منظور خود از شناسنامه را اینگونه توضیح می‌دهند که منتقدان «بگویند از کجا و وابسته به کدام جناح هستند»؟! که باید از ایشان پرسید؛
 الف: آیا منظور حضرتعالی از «شناسنامه»، شناسنامه حزبی منتقدان است؟ اگر چنین باشد- که ظاهرا اینگونه به نظر می‌رسد - پرسش بعدی آن است که آیا از نگاه و نظر جناب دکتر روحانی، فقط کسانی حق انتقاد دارند که عضو یکی از احزاب و یا گروههای سیاسی موجود باشند و آنانی که عضو هیچ حزب و گروهی نیستند - یعنی توده‌های عظیم مردم - حق انتقاد از دولت را ندارند! این برداشت ضمن آن که بی‌احترامی به مردم و نادیده گرفتن حق آنان برای انتقاد است، با مبانی تعریف شده جمهوری اسلامی ایران نیز سازگاری ندارد، چرا که نظام برپایه و محور مردم‌سالاری استوار است و نه حزب و گروه سالاری.
ب: ممکن است رئیس‌جمهور محترم بر این باور باشند که فقط گروهها و احزابی که در انتخابات ریاست‌جمهوری نامزدهای دیگری داشته‌اند، نسبت به مواردی از مواضع و عملکرد دولت ایشان انتقاد دارند که دراین‌باره باید گفت؛ اگرچه بعید نیست برخی از انتقادها از همین زاویه و برخاسته از نگاه حزبی و گروهی باشد ولی نمی‌توان و نباید انکار کرد تمامی انتقادها از این دست نبوده و نیست، و مردم وقتی نشانه‌هایی از فاصله‌دار بودن مواضع و عملکرد دولت محترم با آموزه‌های اسلامی و انقلابی را مشاهده می‌کنند، انتقاد از این دست مواضع زاویه‌دار را با نگاهی دلسوزانه و به منظور اصلاح آن، وظیفه دینی و ملی خود می‌دانند. گفتنی است این روزها بسیاری از گروه‌ها و احزابی که نام خود را در فهرست حامیان دولت ثبت و اعلام کرده‌اند نیز نسبت به شماری از مواضع و عملکرد دولت بیشترین انتقادها را دارند. انتقاداتی که برخی از آنها از نوع باج‌خواهی و سهم‌طلبی است و اتفاقا جا دارد آقای دکتر روحانی مطابق فرمول یاد شده از آنان - اصلاح‌طلبان و کارگزاران - بخواهد که شناسنامه خود را ارائه کنند و مثلا توضیح بدهند در حالی که به اعتراف خودشان در مجموع فقط 13درصد رأی داشته‌اند و به همین علت هر دو گروه نامزدهای رسمی خود را مجبور به استعفاء کرده بودند، اکنون با کدام جایگاه و پایگاه، از دولت به خاطر نادیده گرفتن خواسته‌های حزبی و گروهی خود انتقاد می‌کنند؟!
3- آقای دکتر روحانی یک شخصیت دانش‌آموخته دینی است و حقوقدان نیز هست. بنابراین به خوبی می‌دانند که برای ارزیابی انتقاد، فرمول علمی تعریف شده‌ای وجود دارد و آن، اولا؛ توجه به موضوع مورد انتقاد و ثانیا؛ میزان انطباق آن با آموزه‌هایی است که عدول از آنها  مورد انتقاد قرار گرفته است. در این فرمول؛ شخص انتقادکننده جایگاه و تأثیر چندانی ندارد. در کلام خدا آمده است؛
«فبشر عبادی الذین یستمعون القول فیتبعون أحسنه... ای پیامبر(ص)! به آن عده از بندگان من بشارت ده که سخنان - گوناگون- را می‌شنوند و از بهترین آنها پیروی می‌کنند» (17 و 18 زمر) به بیان دیگر، وقتی از یک موضع یا عملکرد انتقاد می‌شود، انتقاد‌کننده میان آنچه اتفاق افتاده است با آنچه باید باشد - یعنی آموزه‌های تعریف شده و پذیرفته شده - فاصله می‌بیند، بنابراین با مقایسه میان این دو گزاره - آنچه هست و آنچه باید باشد - می‌توان انتقاد را «به‌جا» یا «نا به‌جا» دانست بی‌آن که نیازی به کنکاش در انگیزه انتقاد‌کننده باشد.
4- رئیس‌جمهور محترم کشورمان در سخنان یاد شده و پیش از آن نیز در فرصت‌های دیگر به انتخاب خویش از سوی مردم تکیه کرده و با استناد به آن، انتقادها را بی‌اساس و در مخالفت با اکثریت مردمی دانسته‌اند که به ایشان رأی داده‌اند.
درباره این بخش از سخنان رئیس‌جمهور محترم که هر از چند گاه نیز تکرار می‌شود باید گفت تردیدی نیست که اکثریت مردم  به ایشان رأی داده و جناب روحانی را از بقیه نامزدها برای تصدی ریاست‌جمهوری اسلامی ایران شایسته‌تر دانسته‌اند و آقای دکتر روحانی نیز در اولین کنفرانس خبری و سپس در موارد متعدد دیگر تاکید ورزیده‌اند که رئیس‌جمهور همه ملت ایران هستند، چه آنها که به ایشان رأی داده‌اند و چه آنهایی که نظر دیگری داشته‌اند. اما بدیهی است که رأی مردم «چک سفید امضاء»! نیست و نمی‌توان با استناد به آن، همه مواضع و عملکردهای دولت محترم را برخاسته از خواست و نظر کسانی دانست که در انتخابات یازدهم به رئیس‌جمهور محترم رأی داده‌اند، بلکه دوام اعتبار رأی مردم در همخوانی مواضع و عملکرد دولت  محترم با آموزه‌ها و معیارهایی است که در قانون اساسی و سایر قوانین نظام تعریف شده و رئیس‌جمهور محترم در جریان انتخابات بر پایبندی خویش به این موازین تاکید ورزیده‌اند.
5- و بالاخره و با عرض پوزش باید گفت؛ اظهارات روز سه‌شنبه آقای دکترروحانی در مراسم افتتاح نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران بی‌آن که بخواهند و یا در پی آن بوده باشند، به گونه‌ای بوده است - و یا اینگونه تلقی می‌شود - که انگار هیچکس حق ندارد بدون کوپن از مواضع و عملکرد دولت محترم انتقاد کند! و این در حالی است که همه دلسوزان و دلدادگان انقلاب اسلامی خواستار موفقیت دولت هستند چرا که موفقیت دولت را موفقیت خود و نظام می‌دانند از این روی انتقاد آنان نه فقط نباید برای رئیس‌جمهور محترم دغدغه‌آور باشد بلکه می‌تواند همراهی با ایشان در ارائه خدمت بهتر تلقی شود. 

منبع: مشرق نیوز



کلمات کلیدی : دولت یازدهم
فرمان کدخدا
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 3:19 عصر

 

بازی شیطان بزرگ بر سر نماینده ایران / به فرمان کدخدا، ابوطالبی را عوض کنید!
«فرصت‌سوزی» با «دیپلماسی لبخند»

بازی شیطان بزرگ بر سر نماینده ایران / به فرمان کدخدا، ابوطالبی را عوض کنید!

متأسفانه تذکرات دلسوزان انقلاب اسلامی درباره خطرات حاصل از «دیپلماسی لبخند»، هرگز مورد توجه قرار نگرفت. حال جریانی که شیطان بزرگ را کدخدای دهکده جهانی میداند، در مقابل دستورات وی چه خواهد کرد؟!

به گزارش گروه سیاسی - فرهنگ نیوز، کم نیستند منتقدانی که سیاست خارجی «دولت اعتدال» را با عنوان «دیپلماسی لبخند» می‌شناسند. همچنین، هستند افرادی که می‌کوشند تا آمریکا را از همه جنایاتش تبرئه کنند و از قضا این افراد، در جمع حامیان دولت و موافقان رفتار جریان‌های اصطلاحاً اصلاح‌طلب حضور دارند.

اینکه رفتار ملایم با آمریکا تحت عنوان «رفع کدورت» و «بازی برد-برد» از سوی فعالان سیاست خارجی دولت «تدبیر و امید» بارها و بارها تکرار شود و قبح مذاکره مستقیم با «شیطان بزرگ» ریخته شود، به اذعان صاحبان عقل سلیم، موضوع خوشایندی نیست.

متأسفانه تذکرات دلسوزان انقلاب اسلامی درباره خطرات حاصل از «دیپلماسی لبخند»، هرگز مورد توجه قرار نگرفت. آنجا که سخنان تند آمریکایی‌ها در حال تکرار بود و منتقدان دلسوخته، به دولت «تدبیروامید» هشدار می‌دادند، این توجیهات بارها و بارها شنیده شد که: «حرف‌های مسئولان آمریکایی مسرف داخلی دارد و برای توجیه افکار داخلی این کشور مطرح می‌شود.»

کدام غنی‌سازی کدام حسن نیست؟

بارها از سوی عالی‌ترین مقامات دولت موسوم به «تدبیر و اعتدال» گفته شد که آمریکا حق غنی‌سازی ایران را به‌رسمیت شناخته است، تحریم‌ها در حال فروپاشی است و ... گویی برخی پنبه در گوش فرو کرده بودند.

امروز و هم زمان با حضور دولت یازدهم، بارها سخنان تهدیدآمیز علیه کشورمان بر زبان دولتمردان آمریکا جاری شده است. همچنین تحریم‌های جدیدی وضع شده و بخش بزرگی از دارایی‌های یک بنیاد خیریه شیعی که وابسته به ایرانیان است، در خاک آمریکا مصادره شده است!

اگر به یاد داشته باشید، کمتر از 8درصد از دلارهای ایران در بانک‌های خارجی به موجب توافقنامه ژنو آزاد شد که البته با هوشیاری مسئولان دولت «تدبیر و امید»، فعلاً امکان جابجایی آنها وجود ندارد! جالب‌تر آنکه دارایی مصادره شده «بنیاد علوی» در آمریکا، ارزشی بسیار بیشتر از دلارهای مثلاً آزاد شده دارد!

و اما موضوع نماینده ایران

چندی قبل دولت «اعتدال»، یکی از دیپلمات‌های باسابقه خود را به‌عنوان نماینده کشورمان در سازمان ملل معرفی کرد. از آنجا که مقر سازمان ملل در شهر نیویورک آمریکا قرار دارد، این فرد به مسئولان آمریکایی معرفی شد تا امکان حضور وی در سازمان ملل فراهم شود. اما پس از آن آمریکایی‌ها گفتند که وی در ماجرای تسخیر لانه جاسوسی آمریکا (آبان‌ماه سال1358) حضور داشته و امکان ورودش به خاک آمریکا وجود ندارد.

این سخنان در حالی بیان می‌شد که وی پیشتر ویزای آمریکا را دریافت کرده وبه این کشور سفر کرده بود! بی‌شک این رفتار آمریکایی‌ها نه نشانه «حسن‌نیت» است و نه پاسخی شایسته به «دیپلماسی لبخند» دولت یازدهم.

ابوطالبی را به هیچ عنوان راه نمی‌دهیم/جایگزین بفرستید

آمریکایی‌ها عنوان می‌کنند که راهی برای ورود ابوطالبی به مقر سازمان ملل وجود ندارد. همچنین دستورات لازم برای جلوگیری از ورود وی صادر شده است و نظر آنها عوض نمی‌شود. البته قاطعیت آمریکا، چندان شباهتی به رفتار تساهل‌گونه مسئولان سیاست خارجه دولت «تدبیروامید» ندارد و از همین‌ور باید نگران اتفاقات آتی بود.

فشار بر نمایندگان ایران در سراسر دنیا می‌تواند نتیجه کوتاهی مسئولان دولتی در مواجهه با وقاحت آمریکایی‌ها باشد. وقتی نماینده ایران به سازمان ملل راه داده نمی‌شود، چه دلیلی دارد که کشورهای اروپایی، سفرای ما را به خاک خود راه دهند؟

کافیست ما شخص جدیدی را به جای «ابوطالبی» معرفی کنیم. از همین فردا کشورهای مختلف همچون اروپایی‌ها نیز اقدام به تلاش برای تضعیف جایگاه سفرای جمهوری اسلامی ایران می‌کنند و ما مجبور خواهیم بود که آن قدر نفرات جدید به آنها معرفی کنیم تا اشخاص مورد نظر آنها در جایگاه سفیران کشورمان قرار بگیرند!

جایگاه فراموش شده عزت ملی

در این میان به‌نظر می‌رسد گم‌شده مسئولان وزارت خارجه، همانا اصل احترام به «عزت ملی» است. مسئولان مربوطه باید به‌خاطر داشته باشند که اصل حفظ عطت ملی، حقیقتی انکارناشدنی برای موفقیت تمامی مذاکرات ما با طرف‌های خارجی است.

اگر قرار باشد که در موضوع معرفی نماینده ایران به سازمان ملل، علناً و عملاً نظر آمریکایی‌ها به جای مسئولان وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران اعمال شود، دیگر چه جایی برای «عزت ملی» باقی می‌ماند؟

آیا در صورت بروز چنین مشکلی، راهی برای کاهش باج‌خواهی‌ها آمریکا وجود خواهد داشت؟

آیا رفتار قلدرمأبانه آمریکا در موضوع مذاکرات هسته‌ای ادامه نخواهد یافت و تشدید نخواهد شد؟

راستی آیا مسئولان وزارت خارجه می‌توانند روشن کنند که براساس «دیپلماسی لبخند» و تفکر مذاکرات «برد-برد»، این عمل خصمانه آمریکایی‌ها چگونه قابل توجیه است؟

هوشیاری هوشیاری و باز هم هوشیاری!

مسئولان دولت یازدهم که شعار «تدبیر و امید» و تکرار کلمه «اعتدال» را سرلوحه سخنان خود قرار داده و دائماً (بی‌ربط و باربط) آن را تکرار می‌کنند، باید دقت داشته باشند که رفتار آمریکایی‌ها نیازمند پاسخی قاطع است و به بهانه رفتار «اعتدالی» نمی‌توان از حقوق ملت ایران چشم پوشید و در برابر زورگویی آنها، لبخند آنچنانی تحویل آنها داد.

مسئولان وزارت خارجه باید هوشیار باشند و اهمیت پرونده ابوطالبی را درک کنند. آمریکایی‌ها همواره تلاش می‌کنند تا ضمن وارد آوردن فشار بر ایران، موضع خودر را تقویت و موضع ما را تضعیف کنند. در چنین شرایطی باید دقت داشت که حتی یک قدم عقب‌نشینی در برابر آنها، می‌تواند عواقب اسفناکی به‌دنبال داشته باشد.

موضوع «ابوطالبی» می‌تواند فرصتی مناسب باشد تا دولت با «تدبیر»ی که همواره از آن دم می‌زند، «امید» را به دل ایرانیان تزریق کند.

دولت یازدهم می‌تواند در این برهه حساس، ضمن ارائه واکنش مناسب و محکم به طرف آمریکایی خود، از یک‌سو به دشمنان جمهوری اسلامی ایران ثابت کند که اهل معامله بر سر حقوق ملت نیست، و از سوی دیگر به ایرانیان نوید دهد که با قاطعیت در سنگر دفاع از حقوق مسلم کشورمان در حال خدمت است.

منبع: قرهنگ نیوز



کلمات کلیدی : دولت یازدهمامزیکا
تئوری سازی خاتمی
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 11:21 عصر
تئوری‌سازی خاتمی برای «جمهوری ایرانی»
خاتمی و کاسبان جمهوریت، بازی جدید افراطیون

تئوری‌سازی خاتمی برای «جمهوری ایرانی»

بعضی از روشنفکرنمایان همواره کوشیده‌اند که با طرح مسائلی همچون دموکراسی، آزادی بیان، جمهوریت، جمهوری ایرانی، مکتب ایرانی و...را مقابل اسلام قرار دهند.

به گزارش گروه سیاسی-فرهنگ نیوز، شنیدن بعضی از سخنان از برخی اشخاص، گاهی باعث تعجب می‌شود؛ اما جملات بعضی از افراد و ادعاهای آنها، سبب خواهد شد تا نیاز به ریشه‌یابی ادعاهای آنها، به شت احساس شود. ادعاهای اخیر خاتمی در مورد دفاع از «جمهوریت»، یکی از همین سخنان و ادعاهاست.

وی اخیراً گفته است: «با همه وجود از جمهوریت نظام دفاع می‌کنیم»(1). جالب اینجاست که رسانه‌های دولتی و حامیان آنها نیز، این حرف را با ذوق و شوقی وصف‌ناشدنی منعکس کرده‌اند و افراطیون جبهه اصلاحات نیز پروژه تلاش برای پاک‌کردن خیانت‌های خود در جریان فتنه88 را، بعد از سخنان خاتمی «کلید» زده‌اند.

بررسی این ادعا البته نیازمند یادآوری بعضی حقایق تلخ است. حقایقی که برای حامیان جمهوری اسلامی تلخ است چون یادآور خیانت و توطئه است؛ و برای دیگران نیز تلخ است چون در حال حاضر می‌کوشند تا خود را بخشی از حامیان نظام جمهوری اسلامی ایران معرفی کنند.

18تیر 1378

آشوب و اغتشاشی که در 18تیر 1378 و با یک بهانه واهی صورت گرفت، از جمله نقاط تاریک دوران ریاست‌جمهوری سیدمحمدخاتمی به‌حساب می آید. این فتنه آمیخته با شورش، با محوریت نیروهای ضدانقلاب و به بهانه مخالفت با توقیف روزنامه «سلام» انجام شد.(2)

8 سال پس از این ماجرا و در 22 تیرماه 1386، سردار نظری در گفتگویی که خبرگزاری مهر آن را منتشر کرد، ضمن طرح انتقادات شدید نسبت به دولت اصلاحات در این زمینه، رسما تقاضای برگزاری مناظره با سید محمد خاتمی و یا دیگر مسئولین ارشد دولتی آن دوره را در رسانه ملی مطرح نمود. تقاضایی که تا کنون از سوی خاتمی بدون پاسخ مانده است. نظری در بخشی از این مصاحبه اعلام داشت: «با کمال تاسف آقای خاتمی نه تنها در برابر قانون پاسخگوی عملکرد خود نبود، بلکه حتی برای تحقق بخشیدن به شعار گفتگوی تمدن ها و پایبندی به گفتمانی که خود مطرح کرده بود قدمی پیش نگذاشت و اکنون نیز از حضور در کمیسیون اصل نود مجلس یا مجامع عمومی برای مناظره در جهت تنویر افکار عمومی خودداری می کند»(3)

در همین زمینه 10 سال بعد، سرلشگر رحیم صفوی در دی ماه 88 در گفتگو با هفته نامه پنجره اظهارات مهمی را بیان داشت:

«برخی از عناصری که در دولت و مجلس اصلاحات بوده‎اند از ماجرای 18 تیرماه حمایت می‎کردند از این اغتشاش‎گران؛ به‎طور خاص عناصری در وزارت کشور و وزارت علوم افرادی بودند که نمی‎خواهم اسم آنان را ببرم حتی در آن زمان آن‎ها حمله به‎سمت بیت رهبری را نیز مطرح کردند و ما پیغامی برای آن‎ها دادیم که خیلی شکننده بود. به هر جهت برای بنده به‎عنوان فرمانده کل سپاه براساس اطلاعاتی که داشتیم، برخی از مسئولین دولتی در آن زمان حامی اغتشاش بودند».(4)

از سوی دیگر، اخیراً سخنانی از سوی «مظفر» وزیر آموزش و پرورش دولت «سیدمحمدخاتمی» با این مضمون بیان شد که: «مثلاً وقتی مساله 18 تیر اتفاق افتاد من اعتراض کردم و گفتم باید موضع گیری کنیم. آقای خاتمی هم انصافاً خیلی از مواقع در موارد مختلف موضع گیری داشتند و خطاب به آقای مهاجرانی فریاد می زدند که جلوی این کارها را بگیرید اما عده ای در بیرون بودند که رعایت نمی کردند.»(5)

جالب آنجاست که بعضی از سایت‌های اصلاح‌طلب که در حال حاضر به‌صورت تمام‌قد! از افراطیون اصلاحات و تندروهای حاضر در دولت یازدهم دفاع می‌کنند، این بخش از سخنان «حسین مظفر» را سانسور کردند.

حال «سید محمد خاتمی» که طی دو دوره در جایگاه رییس‌جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته و برای حفظ نظام جمهوری اسلامی ایران سوگند یاد کرده است، باید پاسخگوی چند سئوال ساده باشد:

الف) آقای سیدمحمدخاتمی! آیا نمی‌دانید که جمهوریت نظام، همراه با اسلامی بودن آن است؟ آیا خبر ندارید که در نظام مقدس «جمهوری اسلامی» به ریاست جمهوری رسیدید؟ پس چرا تلاش دارید که «جمهوریت» و «اسلامیت» را از هم تفکیک کنید؟ آیا این رفتار شبهه برانگیز شما، تأیید کننده خزعبلات بیمارگونه ضدانقلاب در روز قدس سال1388 نیست؟ اگر خاطرتان نیست، به‌یادتان بیاوریم که در اواسط 8ماه فتنه‌گری هم‌قطاران شما در سال88، عده ای معلوم‌الحال در خیابان‌های پایتخت جمهوری اسلامی ایران فریاد زدند: «استقلال آزادی جمهوری ایرانی!» و شما پیروزمندانه سکوت کردید تا بیش از گذشته مشخص شود که نقش‌آفرینی شما در فتنه88، نه افسانه است نه تهمت و نه افترا.

ب) جناب آقای خاتمی! رفتار شما و حامیان و دوستان شما و حتی عملکرد نزدیکان شما، بارها سبب شادمانی دشمنان نظام جمهوری اسلامی ایران شده است. دلیل سکوت شما از سال 1376 تا1393، در برابر آنها چیست؟ چرا حتی یک موضع‌گیری رسمی، علنی و محکم علیه آنها نداشته‌اید؟ مشکل اینجاست که هر چه اخبار مثبت از شما در این زمینه به‌گوش رسیده، مربوط به خاطرات نقل شده از سوی این و آن است و خودتان همواره به حمایت همه‌جانبه از فتنه‌گران پرداخته‌اید.

ج) چرا سیدمحمدخاتمی در حالی که قبول داشت، غائله کوی دانشگاه در 81تیر78 را عناصر مسأله‌دار هدایت می‌کنند، باز هم در رسانه‌ها سخنی علیه آشوبگران بر زبان نراند و اجازه داد تا نام و تصویر وی به‌عنوان نماد فتنه78، در دستان افراطیون باقی بماند؟ آیا رفتار تندروها و ضدانقلاب در این فتنه، تهدیدی علیه جمهوریت نظام نبود؟ آیا ادعای «قانونمداری»، «تحمل مخالف» و باقی ادعاهای جذاب شما و همراهانتان، با ایجاد فتنه کوی دانشگاه، هم‌خوانی داشت؟

د) آقای خاتمی! بسیاری از افراد مدعی هستند که شما از سران فتنه هستید. آنها شخص شما را اینگونه متهم می‌کنند و از قضا مدارک مستدلی هم در این زمینه دارند. به‌راستی چرا شما روز حماسه «9دی» سال 1388 به خیل انبوه جمعیت مومنان نپیوستید؟ چرا اهانت هتاکان به عاشورای امام حسین‌علیه‌السلام را نادیده انگاشتید؟ آیا جز این است که خواهان حضور در جبهه فتنه هستید؟

ه) جناب خاتمی! ممکن است ما را روشن کنید تا بدانیم که چرا در سال88 با سکوت خود، از روز‌های نخست شکل‌گیری فتنه88، راه را برای ریخته شدن خون شهدایی همچون «حسین غلام‌کبیری» هموار کردید؟

در زمینه رفتار شما در فتنه88، سئوالات بسیاری وجود دارد:

-چرا سخنان روز22خرداد «عفت مرعشی» همسر حجت‌الاسلام«هاشمی‌رفسنجانی» را محکوم نکردید که گفت: «اگر "تقلب"! شد، مردم! بریزند توی خیابونا!» و اصولاً کدام مردم و کدام تقلب؟

-چرا وقتی «میرحسین‌موسوی» در روز22خرداد و قبل از پایان رأی‌گیری برخلاف قوانین «جمهوریت» اعلام پیروزی کرد و اسم رمز آشوب را برای «کلید»زدن کودتای رنگی اعلام کرد، باز هم به یاد دفاع از «جمهوریت» نظام نیفتادید؟

ی) جناب سیدمحمد خاتنمی! آیا دور از انصاف است که شما را مدافع رفقا، نزدیکان، هم‌حزبی‌ها و رفقایتان بدانیم؟ آیا رفتار شما جز این را نشان می‌دهد؟ حال که شما اصل را بر دفاع از خود، و رفقایتان قرار داده‌اید، چه جایی برای دفاع از «جمهوریت» باقی می‌ماند؟ وقتی شما بر اصل حفظ جناح خود گا می‌فشارید و هرگز به اشتباهات خود و رفقایتان اعتراف و اذعان نمی‌کنید، چرا باید ادعای دفاع از «قانون» را از شما پذیرفت؟

ایرانیان، جمهوریت را با اسلام می‌خواهند

شاید برای آسیب‌شناسی سخنان خاتمی، بهتر است که به  2واقعیت غیرقابل انکار اشاره کنیم.

1- ایرانیان قبل از ایرانی بودن، مسلمان هستند و اسلام را با هیچ‌چیز دیگر عوض نمی‌کنند.

2- بعضی از روشنفکرنمایان همواره کوشیده‌اند که با طرح مسائلی همچون دموکراسی، آزادی بیان، جمهوریت، جمهوری ایرانی، مکتب ایرانی و سایر موارد مشابه، یا ایرانی بودن را مقابل اسلام قرار دهند و یا اسلام را در نظر مردم ما کم‌رنگ کنند.

 

پی‌نوشت:

1)      http://www.irna.ir/fa/News/81128807/

2)      http://amirihosain.blogfa.com/post-288.aspx

3)      همان

4)      همان

5)      http://www.khabaronline.ir/detail/350040/Politics/parliament

منبع: فرهنگ نیوز


کلمات کلیدی : اصلاح طلبانخاتمی
آیا نوبت ایران است؟
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 3:43 عصر
شواهدی بر پروژه اوکراینیزه سازی ایران؛

بروکینگز: بعد از ونزوئلا و اوکراین، منتظر اعتراضات مدنی در ایران باشید

یوریپابلیک لیستی از حکومت هایی را آورده که در مقابل انقلاب از زیرساخت، آسیب پذیر هستند؛ از ایران هم نام برده است. آیا ایران،در معرض خطر "دومین انقلاب سبز" قرار دارد؟
گروه سیاسی مشرق- دیروز، «انستیتو بروکینگز» که اغلب در رتبه بندی های معتبر جهانی از اندیشکده های بین المللی، بعنوان معتبرترین اتاق فکری جهانی انتخاب شده است؛ در یک گزارش تحلیلی، به بررسی ماهیت اعتراضات صورت گرفته در اوکراین و ونزوئلا پرداخت. این گزارش اما با عنوان: "آیا ایران، بعدی است؟" (آیا نوبت ایران است؟)، منتشر گردیده بود.
 


بروکینگز: آیا بعد از اوکراین و ونزوئلا، نوبت ایران است؟

پیش از این «پایگاه خبری- تحلیلی مشرق»، در سلسله مقالاتی با عنوان: "پروژه قدرت خیابانی/ بازخوانی تحولات اوکراین"، ضمن رصد و جمع آوری اطلاعات جزئی، این تئوری را مطرح کرد که آنچه در اوکراین در قالب یک کودتای فاشیستی شبه مردمی در جریان است؛ در واقع، یک نسخه جدید از مدل های "براندازی نرم" است که در قالب "Power Of Street    " و بعد از شکست عملیاتی مدل "انقلاب های رنگی"، بروز و طراحی شده و قرار است؛ بعد از تست در دیگر کشورها نیز اجراء گردد. 

هر چند آن زمان، برخی که معمولاً نگاه خوش بینانه و ساده اندیشانه ای به تحولات اجتماعی صورت گرفته توسط های سرویس های اطلاعاتی غرب دارند؛ این تئوری را به بدبینی مضاعف متهم می نمودند اما امروز شواهد بیشتری از این مسئله که خود اندیشکده های اطلاعاتی و شبه دولتی آمریکا نیز، چنین تعریفی از وضعیت اوکراین دارند؛ به چشم می خورد.

بروکینگز: بعد از ونزوئلا و اوکراین، منتظر اعتراضات مدنی در ایران باشید

دیروز، تحلیل گر مدعو و غیر مستقر «انستیتو بروکینگز» در مطلب فوق الذکر، با اشاره به گزارش تحقیقی «مجله نیوریپابلیک» آمریکا درباره ماهیت اعتراضات اجتماعی اوکراین- ونزوئلا، اینطور عنوان کرد که بحث های بسیاری درباره تأثیرگذاری بحران اوکراین بر مذاکرات هسته ای ایران توسط کارشناسان مطرح شده لیکن؛ بحث درباره تأثیرگذاری این مدل بر "تحولات داخلی ایران"، مغفول مانده است. نویسنده سپس، می پرسد: آیا ایران در خطر "انقلاب سبز 2" قرار دارد؟

 این فرضیه دوباره بعنوان یک هشدار به نهادهای ذیربط، مسئولین و رسانه های متعهد کشور گوشزد می شود که آماده سازی های فضای اجتماعی ایران و بسترسازی عملیاتی در "سازمان عملیاتی آشوب" (فتنه 88) در جهت ساخت یک ناآرامی برهه ای؛ مدت هاست که شروع شده و شواهد بسیاری از آن موجود است. این ناآرام سازی احتمالی که متأسی از مدل سازی های عملیات صورت گرفته در اوکراین، تایلند، ونزوئلا، ترکیه و ... است، چهار هدف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت را پیگیری می کند: 1- تغییر رفتار تهران: فشار به ایران برای انعطاف بیشتر در حوزه های نفوذش بویژه خارجی (بخصوص موضوع هسته ای و پشتیبانی از مقاومت اسلامی)، 2- ایجاد بحران مقبولیت (به تعریف آنها: مشروعیت) برای جمهوری اسلامی: این ادعا که مطالبات بخشی از مردم ایران که در قالب جنبش سبز متبلور شد، پاسخ داده نشده و رهبران ایران با عدم مقبولیت مواجهند و 3- تغییر در چیدمان قدرت بصورت دومرحله ای و 4- براندازی از درون.

بروکینگز: بعد از ونزوئلا و اوکراین، منتظر اعتراضات مدنی در ایران باشید

در ادامه برای اولین بار، بخشی از گزارش «انستیتو بروکینگز» را بدون رد یا پذیرش مفاد آن منتشر می شود:

 

***

آیا، بعدی ایران است؟

استفان گراند 

این مقاله بخشی از سری یک هفته ای در توضیح کتاب جدید «استفان گراند»، موسوم به "درک میدان التحریر: انتقال های قدرت در جاهای دیگر، چه چیزی درباره آینده دموکراسی عربی؛ می تواند به ما بیاموزد" است. «انستیتو بروکینگز» در ادامه این هفته، 23 آوریل 2014 م.، میزبان مراسم معرفی کتاب «گراند» خواهد بود. «گراند» عضو ارشد و غیر ساکن «مرکز سابان» و مدیر سابق «پروژه روابط آمریکا با جهان اسلام» است.

     

بحران اوکراین مباحث زیادی را درباره تأثیر آن بر موضوع مذاکرات 1+5 با ایران به وجود آورده است. اما توجه بسیار کمی به نتایج احتمالی موفقیت جنبش "میدان اروپا" در اوکراین بر تحولات داخلی ایران شده است    . 

  

سایت «نیو ریپابلیک» ]جمهوری جدید[ هفته گذشته، بخشی کامل را به چیزی اختصاص داد که نامش را "عصر انقلاب" گذاشت. این سایت، مقالاتی درباره اعتراضات مدنی اخیر در اوکراین، ونزوئلا، و کشورهای دیگر منتشر کرد. بخش مذکور با یک "لیست کیسه" به پایان می رسد که در آن لیستی از حکومت هایی آمده که در مقابل انقلاب از زیرساخت؛ آسیب پذیر هستند. در این لیست، از ایران هم نام برده شده است. آیا این کشور، در معرض خطر "دومین انقلاب سبز" قرار دارد؟

«سوزان مالونی» و «کنث پولاک»، همکاران من در «مرکز سیاست خاورمیانه سابان در انستیتو بروکینگز» برای پاسخ به این سؤال بسیار مجهزتر از من هستند. آنچه من می توانم ارائه بدهم، چارچوبی است بر اساس تحقیق اخیرم؛ درباره تجربه دموکراتیک سازی در مناطق دیگر دنیا.

امروز را با اشاره به این مطلب آغاز می کنم که خاورمیانه، اولین منطقه دنیا نیست که دموکراتیک سازی می شود؛ بلکه آخرین است ... از اواسط دهه 1970 تا پایان قرن بیستم، آنچه "موج سوم دموکراتیک سازی" نامیده می شد؛ همه دنیا را فرا گرفت و تنها خاورمیانه را جاگذاشت ... نکته امروز این است که خاورمیانه، هنوز هم از روند جهانی به سمت دموکراسی بیرون است.

منبع: مشرق نیوز



کلمات کلیدی : فتنه گرانسیاسی
حامی منافقین در تهران
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 12:7 صبح

 

سناتور فرانسوی حامی منافقین به تهران می‌آید+فیلم

سناتور فرانسوی حامی منافقین به تهران می‌آید

یک سناتور فرانسوی که در هیأت پارلمانی این کشور عازم تهران شده از حامیان بزرگ سرکرده گروهک تروریستی منافقین بوده و مقالات و سخنرانی‌های متعددی در حمایت از این گروه داشته است.

به گزارش فرهنگ نیوز ، در هیأت اعزامی پارلمان فرانسه به ایران که قرار است امروز وارد کشورمان شوند یکی از سناتورهای حامی منافقین نیز حضور خواهد داشت. 

ناتالی گوله، نماینده مجلس سنای فرانسه و عضو کمیسیون روابط خارجی و نیروهای دفاعی، در صفحه توئیتر خود با اشاره به سفر این هیأت پارلمانی فرانسوی به کشورمان نوشت: "در هیأت اعزامی به ایران سناتور [فیلیپ] دالیه یکی از حامیان بزرگ [مریم] رجوی [از سرکردگان گروهک منافین] نیز حضور دارد."

وی در ادامه نوشت: "امیدوارم وی افکار خودرا در ایران تغییر دهد." 

هیأت فرانسوی امروز (2 اردیبهشت) وارد تهران می‌شود و تا 9 اردیبهشت در کشورمان حضور خواهند داشت.

ریاست این هیأت بر عهده  فیلیپ مارینی، رئیس کمیسیون مالی پارلمان فرانسه، است. علاوه بر دالیه، میشل آندره، آیمری دو مونتسکیو، ژرارد میکل و ژان کلود فروکن  نیز در این هیأت  حضور دارند.

 

فیلیپ دالیه در حال سخنرانی در تجمع منافقین در پاریس

حسین شیخ الاسلام، مشاور امور بین‌الملل رئیس مجلس شورای اسلامی، در گفتگو با رسانه‌ها اعلام کرده که این هیأت به دعوت غلامرضا مصباحی مقدم رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس به ایران سفر می‌کند.

بررسی خبرنگار تسنیم نشان می‌دهد که فیلیپ دالیه بارها در حمایت از گروهک منافقین سخنرانی داشته است از جمله در سال 2008 که در حضور اعضای این گروهک به آنها وعده همکاری به منظور مقابله با جمهوری اسلامی ایران را می‌دهد. 

وی همچنین عضو گروه دوستی پارلمان فرانسه و اسرائیل و از مخالفان سرسخت برنامه هسته‌ای ایران است.

دالیه عضو یک گروه لابی‌گر است که از دولت فرانسه می‌خواهند مجاهدین خلق را به عنوان تنها گروهی که می‌تواند جایگزین جمهوری اسلامی شود، به رسمیت بشناسد. 

منبع: فرهنگ نیوز



کلمات کلیدی : منافقین


 
 

شارژ ایرانسل

فال حافظ

Free counter and web stats