سفارش تبلیغ
صبا ویژن
http://up.p30room.ir/uploads/13696855421.jpg
شیعیان علی علیه السلام
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 2:16 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم 

از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: 

شیعیان علی علیه السلام ، شکمهایشان لاغر و لبهایشان خشکیده بود.  آنها اهل رأفت و مهربانی و علم و بردباری بودند. اکنون نیز به زهد و بی رغبتی به دنیا شناخته می شوند. پس با پرهیزکاری از گناه ، وسعی و تلاش در کارهای نیک ، خودتان را بر آنچه به آن عقیده دارید (ولایت اهل بیت) یاری کنید. 

صفات الشیعة ، ص 39



کلمات کلیدی :
ایمان نیاورده اند
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 2:15 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم 

و من الناس من یقول آمنا بالله و بالیوم الآخر و ما هم بمؤمنین  

گروهی از مردم می گویند: به خدا و روز قیامت ایمان آورده ایم. حال آنکه ایمان نیاورده اند. 

 در میان انبوه مردمی که در روز غدیر خم حضور داشتند ، می توان از ابوبکر و عمر و سران مهارجرین و انصار یاد کرد که با امیرمؤمنان علیه السلام بیعت کردند و عمر به آن حضرت ، تبریک گفت. 

بین بیعت کنندگان ، کسانی بودند که در باطن ، به امامت و ولایت حضرت وصی علیه السلام ایمان نیاوردند و در دل ، آن را نپذیرفتند. طبق روایتی از امام کاظم علیه السلام این آیه بر آنان تطبیق شده و خداوند ، پیامبرش را از بیمار دلی آنان مطلع کرده است. (بحارالانوار، ج 37،ص143) 

پرتوی از فضایل امیرالمومنین در قرآن ، ص 34 -



کلمات کلیدی :
برنج آقا
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 12:55 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از نزدیکان ما که زمان جنگ و بعد از آن ، رفیق و همراه آقا بود و الآن هم مراوده خیلی نزدیک و صمیمی با ایشان دارد ، روزی به من گفت:

در ایامی که ارزاق ، کوپنی و محدود بود ، آقا که رئیس جمهور بودند ، روی به من فرمودند:

حسین! برنج کوپنی ما تمام شده ، شما مقداری برنج برای ما به صورت قرض بیاور ، تا بعد از دریافت برنج کوپنی ،  قرض شما را بپردازیم. 

این شیوه زندگی ، نشان از زهد و ساده زیستی آقا دارد.  ایشان مثل یک انسان معمولی و در حد محروم ترین افراد کشور زندگی می کنند.

یکی  از دوستان می فرمود : من یک موکت خیلی ضخیم برای منزل مقام معظم رهبری تهیه کردم.  معظم له فرمودن : 

این موکت را ببرید ، همان موکت های نازک برای زندگی ما کافی است. 

امروز نیز مقام معظم رهبری با همین شیوه و با تمسک به سیره حضرت امیر علیه السلام زندگی می کنند. این روش برای همه ما درس است.     (حجة الاسلام و المسلمین سید علی اکبر حسینی)

منبع: خاطراتی از رهبر ، ص 27 - 28

برگرفته از وبلاگ :  سیرت امام سیدعلی



کلمات کلیدی : زندگی امام خامنه ای
وحدت باطل
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 2:47 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

قسمتی از خطبه 27 نهج البلاغه

 شگفتا، شگفتا!! به خدا سوگند، این واقعیت قلب انسان را می‏میراند و دچار غم و اندوه می‏کند که شامیان در باطل خود وحدت دارند، و شما در حق خود متفرقید. زشت باد روی شما و از اندوه رهایی نیابید که آماج تیر بلا شدید. به شما حمله می‏کنند، شما حمله نمی‏کنید؟ با شما می‏جنگند، شما نمی‏جنگید؟ اینگونه معصیت خدا می‏شود و شما رضایت می‏دهید؟ وقتی در تابستان فرمان حرکت به سوی دشمن می‏دهم، می‏گویید هوا گرم است مهلت ده تا سوز گرما بگذرد، و آنگاه که در زمستان فرمان جنگ می‏دهم، می‏گویید هوا خیلی سرد است بگذار سرما برود، همه این بهانه‏ها برای فرار از سرما و گرما بود؟ وقتی شما از گرما و سرما فرار می‏کنید، به خدا سوگند که از شمشیر بیشتر گریزانید. مظلومیت امام (ع) و علل شکست کوفیان ای مرد نمایان نامرد! ای کودک صفتان بی‏خرد، که عقلهای شما به عروسان حجله‏آرای، شباهت دارد، چقدر دوست داشتم که شما را هرگز نمی‏دیدم و هرگز نمی‏شناختم، شناسایی شما سوگند به خدا که جز پشیمانی حاصلی نداشت، و اندوهی غم‏بار سرانجام آن شد خدا شما را بکشد که دل من از دست شما پرخون، و سینه‏ام از خشم شما مالامال است، کاسه‏های غم و اندوه را، جرعه جرعه به من نوشاندید، و با نافرمانی و ذلت پذیری، رای و تدبیر مرا تباه کردید، تا آنجا که قریش در حق من گفت: (بی تردید پسر ابیطالب مردی دلیر است ولی دانش نظامی ندارد) خدا پدرانشان را مزد دهد، آیا یکی از آنها تجربه‏های جنگی سخت و دشوار مرا دارد؟ یا در پیکار توانست از من پیشی گیرد؟ هنوز بیست ساله نشده، که در میدان نبرد حاضر بودم، هم اکنون که از شصت سال گذشته‏ام. اما دریغ، آن کس که فرمانش را اجراء نکنند، رایی نخواهد داشت.



کلمات کلیدی :
هوشیاری آقا
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 11:8 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

هوشیاری حضرت آقا از آغاز رهبری در خصوص تهاجم فرهنگی:

دیدار مسئولین آموزش و پرورش سراسر کشور؛ سخنرانی تهاجم فرهنگی

 

پیروزی انقلاب اسلامی، دوران و عصر نوینی را در عالم پدید آورد. این عصر با ویژگی‌های متمایزی که نسبت به دوران پیش از خود داشت، نظم پیشین نظام جهانی را به چالش کشید. از این رو بود که بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سردمداران نظام جهانی به مقابله‌ی مستقیم با نظام نوپای اسلامی پرداختند.
اما ناکامی دشمنان در مقابله‌ی مستقیم با نظام جمهوری اسلامی در عرصه‌ها‌ی براندازی نظامی و سیاسی، توجه دشمنان را بیش از پیش به نقاط قوت جامعه‌ی اسلامی جلب کرد؛ یعنی به فرهنگ اسلامی جامعه. آنان تمرکز خود را بیش از پیش به تهاجم و از بین بردن بنیادهای فرهنگی معطوف کردند.
از همان روزهای آغازین رهبری آیت‌الله خامنه‌ای در سال 1368، ایشان واقعیت مهمی را مطرح کردند که نوع نگاه ایشان به مسائل جمهوری اسلامی و راه‌های مقابله‌ی دشمنان با این نظام را برای ناظران بیرونی روشن می‌سازد. "بحران‌های فرهنگی" نخستین موضوعی بود که ایشان نسبت به آن هشدار دادند. هرچند که رهبر انقلاب پیش از دوران رهبری هم جسته و گریخته و در سخنرانی‌های مختلف نسبت به تهاجم فرهنگی غرب به جهان اسلام هشدار می‌دادند، ولی در 7 آذر 1368 و تنها کمتر از 6 ماه از آغاز دوران رهبری، ایشان در دیدار با مجمع نمایندگان طلاب و فضلاى حوزه‌ى علمیه‌ى قم سخنرانى کردند و این نکته را از اساسی‌ترین حربه‌های استکبار جهانی برای ضربه زدن به اسلام و انقلاب خواندند.
ایشان در یکی دیگر از مهم‌ترین سخنرانی‌هاشان در مورد تهاجم فرهنگی -در تاریخ 21 مرداد 71 و در دیدار با وزیر و معاونان و رؤساى آموزش و پرورش سراسر کشور- نسبت به این موضوع هشدار دادند و تهاجم فرهنگی را چنین تعریف کردند: «تهاجم فرهنگى این است که یک مجموعه -سیاسى یا اقتصادى - براى مقاصد سیاسى خود و براى اسیر کردن یک ملت، به بنیان‌هاى فرهنگى آن ملت هجوم مى‌برد.»
ایشان بین تهاجم فرهنگی و تبادل فرهنگی تمیز قائل شدند و تفاوت این دو را چنین بیان کردند: «در تبادل فرهنگى، هدف، بارور کردن فرهنگ ملى و کامل کردن آن است، اما در تهاجم فرهنگى، هدف، ریشه‌کن کردن فرهنگ ملى و از بین بردن آن است.»
رهبر معظم انقلاب در مورد تهاجم فرهنگی پس از جنگ چنین ‌فرمودند: «دشمن با یک محاسبه فهمید که جمهورى اسلامى را با تهاجم نظامى نمى‌شود از بین برد. محاسبه‌ى قبلى غلط از آب درآمده بود. دیدند با محاصره‌ى اقتصادى هم نمى‌شود. وقتى ملتى را محاصره‌ى اقتصادى کنند، اگر آن ملت یک ملت قانع، صبور، متکى به نفس و متوکل على‌اللَّه باشد، مگر شکست خواهد خورد؟ هرگز شکست نمى‌خورد. [...] فهمیدند باید عقبه‌ى ما را بمباران کنند. [...] عقبه‌ى ما، در مبارزه‌ى ملت ایران با قلدرى استکبار جهانى، عبارت بود از فرهنگ ما.»
به نظر می‌رسد این سخنان در جمع مدیران آموزش و پرورش را باید نشان از انتظار ویژه‌ی رهبر انقلاب از آموزش و پرورش به عنوان اصلی‌ترین نهاد مقابله کننده با تهاجم فرهنگی دانست.
منبع: khamenei.ir


کلمات کلیدی :
نیاز به راهنما
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 12:44 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

این روزها بعضی ها دم از عقل می زنند و می گویند: ما عقل داریم و  با عقل راه خودمان را پیدا می کنیم و نیاز به مرجع تقلید و روحانی و خیلی چیزهای دیگر نداریم!

براستی این عده فکر کرده اند تنها خودشان عقل دارند و همه آن انسانهائی که از زمان حضرت آدم تا حضرت خاتم صل الله علیه و آله خداوند برایشان پیامبر و راهنما فرستاد ، فاقد عقل بودند و یا اینکه از نظر عقلی عقب افتاده بودند؟  یعنی خداوند با همه علم و حکمتش نمی دانست که مخلوقاتش عقل دارند و نیاز به پیامبر و وصی پیامبر و کتاب آسمانی ندارند؟ اگر خداوند نعوذ بالله در این زمینه اشتباه کرده باشد که دارای نقص می باشد و نمی تواند خدا باشد!!!  آیا آن انسانهائی که با عقل خود کاخ ها و اهرام ها و خیلی عجائب دیگر را می ساختند خدا نمی دید و باز برایشان پیامبر می فرستاد تا راهنمائی شان کند؟ پس معلوم است که عقل انسان های عادی کامل نبوده و نیاز به کسی دارد راه سعادت واقعی را نشانش دهد. عقل آدمی تنها این جهان مادی را درک و احساس می کند و هرچه می اندیشد و عمل می کند در حد همین دنیا می باشد و سرای دیگر برای او هویدا نیست. تازه در همین دنیا که می بیند و حسش می کند نیز سردرگم است. روزی می گوید فلان چیز برای سلامتی خوب است و روز دیگر عده ای دیگر می گویند نه برای شما ضرر دارد. روزی می آیند و با تمام علم خود قانونی را وضع می کنند و چندی بعد می گویند بعضی از بندهای قانون اشکال دارد و یا اشتباه است. دانشمندان امروز بعضی از دانشمندان دیگر را ایراد می کنند و محکوم و بعد کسی دیگر پیدا شده و خودش را محکوم می کند.  امروز یک مشاوری می گوید با خانواده ات اینگونه باش و فردا مشاوری دیگر میگوید نه این روش درست نیست!  حالا به نظر شما به این عقل که هر روز کار خود را ایراد میگیرد قابل اطمینان است؟  آیا این عقل که همین دنیای مادی خودش را هم نمی تواند با یقین طی کند  و قانون وضع کند می تواند راه را بدون راهنمائی خالق خود پیدا کند؟ تازه این عقل انسان های عادی که از رذیله های نفسانی پاک نشده اند خیلی جاها منافع خود و اطرافیانشان را اول مد نظر دارند و بعد دیگران.  تنها پیامبران و اولیاء خدا و مؤمنان مخلص خداوند هستند که از مرتبه خواهشهای نفسانی گذشته اند و تنها در مسیر رضایت خداوند قدم بر میدارند و هرچه میگویند از فرمان و دستورات خداوند میگویند نه از خود. پیامبر اسلام صل الله علیه و آله با تمام عظمت و پاکی اش از خود هیچ نگفت و خداوند در قرآن فرموده:  إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْی یوحَى(النجم/4) آنچه می‌گوید چیزی جز وحی که بر او نازل شده نیست!    پیامبر تنها آنچه به او وحی می شود بر زبان می آورد .  حال این انسان کامل که رسول خداست و فقط سخن از وحی می کند ، هیچ وقت نگفته من انسان کامل هستم و با عقل خود راه خود را تشخیص میدهم، چگونه ما که نه انسان کامل هستیم و نه جزء اولیاء خدا و نه از علم کافی که هر دو جهان را برای ما نشان دهد ، ادعا می کنیم با عقل خود پیش می رویم و احتیاجی به مرجع تقلید و قرآن و رسول خدا نداریم؟!   حال با هم بعضی از آیات قرآن را می خوانیم :

 لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ یتْلُو عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَیزَکِّیهِمْ وَیعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ(آل عمران/164)
خداوند بر مؤمنان منت نهاد [= نعمت بزرگی بخشید] هنگامی که در میان آنها، پیامبری از خودشان برانگیخت؛ که آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد؛ هر چند پیش از آن، در گمراهی آشکاری بودند.

 یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَمَنْ یکْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلَائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْیوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِیدًا(النساء/136)
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! به خدا و پیامبرش، و کتابی که بر او نازل کرده، و کتب (آسمانی) که پیش از این فرستاده است، ایمان (واقعی) بیاورید کسی که خدا و فرشتگان او و کتابها و پیامبرانش و روز واپسین را انکار کند، در گمراهی دور و درازی افتاده است.

 وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّیتُمْ فَإِنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ(التغابن/12)
اطاعت کنید خدا را، و اطاعت کنید پیامبر را؛ و اگر روی‌گردان شوید، رسول ما جز ابلاغ آشکار وظیفه‌ای ندارد!

یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الْآخِرِ ذَلِکَ خَیرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا(النساء/59)
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر [= اوصیای پیامبر] را! و هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید (و از آنها داوری بطلبید) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید! این (کار) برای شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است.

 یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَکُمْ(محمد/33)
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اطاعت کنید خدا را، و اطاعت کنید رسول (خدا) را، و اعمال خود را باطل نسازید!

حال که خواندیم اطاعت از رسول خدا چقدر حساس و واجب است باید به این نکته نیز توجه کنیم که رسول خدا فرموده بعد از من ، علی علیه السلام و فرزندان معصوم اش امامان امت اند و امام زمان نیز فرموده که در زمان غیبت من به فقیه رجوع کنید که این دستور امام زمان علیه السلام همان دستور رسول خدا صل الله علیه و آله می باشد و دستور رسول خدا نیز فرمان خداوند. 

 



کلمات کلیدی :
اهانت به ملت
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 2:41 عصر
پس از فروش بالای فیلم اخراجی‌ها3؛
دور جدید فحاشی‌های گستاخانه فتنه‌گران به مردم و هنرمندان کشورمان آغاز شد

خبرگزاری فارس: فتنه‌‌گران ضدانقلاب دور جدیدی از فحاشی‌ها و هتاکی‌های خود به مردم و هنرمندان کشورمان را آغاز کردند.

به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس، پس از شکست‌های مکرر فتنه‌گران از مردم و هنرمندان کشورمان، این فتنه‌گران اخیراً تمامی هم و غم خود را بر روی فحاشی‌های گستاخانه و بی‌شرمانه به ملت ایران و هنرمندان کشورمان اختصاص داده‌اند.

در دور جدید از این فحاشی‌ها که سابقه‌ای طولانی مدت نیز دارد، به بهانه اکران فیلم اخراجی‌ها3 و فروش بالای این فیلم سینمایی، کاربران یکی از سایت‌های اصلی فتنه‌گران مدام در حال اهانت به ملت ایران و هنرمندان کشورمان بخصوص بازیگران اخراجی‌ها 3 هستند.

در این راستا، 2 لینک هتاکی بی‌شرمانه این فتنه‌گران نیز با رأی مثبت دیگر کاربران این سایت متعلق به فتنه‌گران که تحت مدیریت یک صهیونیست اداره می‌شود، جزء 2 لینک اول برگزیده‌های این سایت قرار گرفته که نشان از خوی بی‌منطقی و فحاشی‌گری فتنه‌گران دارد.

گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس، ضمن پوزش فراوان از ملت ایران و هنرمندان کشورمان، برای مستند کردن این خبر، عکس‌های 2 نمونه از این فحاشی‌ها را در قسمت تصاویر مرتبط خبر منتشر می‌کند. لازم به یادآوری است که این 2 عکس، تنها 2 نمونه کوچک از فحاشی‌های صورت گرفته در روزهای اخیر است، و خبرگزاری فارس برای حفظ شأن قلم از انتشار نمونه‌های دیگر که حتی بسیار زننده‌تر و اهانت‌آمیزتر از 2 نمونه فوق‌الذکر است خودداری می‌کند.



کلمات کلیدی :
لزوم حکومت
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 12:54 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

امام زمان (عج) از نگاه امام خمینی(ره)

لزوم حکومت اسلامى در دوران غیبت کبرى
اکنون که دوران غیبت امام علیه السّلام پیش آمده و بناست احکام حکومتى اسلام باقى بماند و استمرار پیدا کند و هرج و مرج روا نیست ، تشکیل حکومت لازم مى آید. عقل هم به ما حکم مى کند که تشکیلات لازم است تا اگر به ما هجوم آوردند، بتوانیم جلوگیرى کنیم . اگر به نوامیس مسلمین تهاجم کردند، دفاع کنیم .
از غیبت صغرى تا کنون که هزار و چند صد سال مى گذرد و ممکن است صد هزار سال دیگر بگذرد، و مصلحت اقتضا نکند که حضرت تشریف بیاورند، در طول این مدت مدید، احکام اسلام باید زمین بماند و اجرا نشود؟ و هر که هر کارى خواست بکند؟ هرج و مرج است ؟!
قوانینى که پیغمبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله در راه بیان و تبلیغ و نشر و اجراى آن ، بیست و سه سال زحمت طاقت فرسا کشید، فقط براى مدت محدودى بود؟ آیا خدا، اجراى احکامش را محدود کرد به دویست سال ؟ و پس از غیبت صغرى ، اسلام دیگر همه چیزش را رها کرده است ؟
اعتقاد به چنین مطالبى یا اظهار آنها بدتراز اعتقاد و اظهار منسوخ شدن اسلام است . هیچ کس نمى تواند بگوید دیگر لازم نیست از حدود و ثغور و تمامیت ارضى وطن اسلامى دفاع کنیم یا امروز مالیات و جزیه و خراج و خمس و زکات نباید گرفته شود، قانون کیفرى اسلام و دیات و قصاص باید تعطیل شود.

اکنون که شخص معینى از طرف خداى تبارک و تعالى براى احراز امر حکومت در دوره ى غیبت تعیین نشده است ، تکلیف چیست ؟ آیا باید اسلام را رها کنید؟ دیگر اسلام نمى خواهیم ؟ اسلام فقط براى دویست سال بود؟ یا این که اسلام ، تکلیف را معین کرده است ، ولى تکلیف حکومتى نداریم ؟
معناى نداشتن حکومت این است که تمام حدود و ثغور مسلمین از دست برود و ما با بى حالى ، دست روى دست بگذاریم که هر کارى مى خواهند بکنند؟ و ما اگر کارهاى آن ها را امضاء نکنیم ، رد نمى کنیم . آیا باید اینطور باشد؟ یا این که حکومت لازم است و اگر خدا، شخص معینى را براى حکومت در دوره ى غیبت تعیین نکرده است ، لکن آن خاصیت حکومتى را که از صدر اسلام تا زمان حضرت صاحب علیه السّلام موجود بود، براى بعد از غیبت هم قرار داده است .
(38)
نگویید بگذار تا امام زمان علیه السّلام بیاید. شما نماز را هیچ وقت مى گذارید تا وقتى که امام زمان علیه السّلام آمد، بخوانید؟ حفظ اسلام واجب تر از نماز است . منطق حاکم خمین را نداشته باشید که مى گفت : (باید معاصى را رواج داد تا امام زمان علیه السّلام بیاید. اگر معصیت رواج پیدا نکند، حضرت ظهور نمى کند!) این جا ننشینید فقط مباحثه کنید، بلکه در سایر احکام اسلام مطالعه کنید. حقایق را نشر دهید، جزوه بنویسید و منتشر کنید. البته ، مؤ ثر خواهد بود. من تجربه کرده ام که تاءثیر دارد.
از همه شکننده تر، شعار گمراه کننده ى (حکومت قبل از ظهور امام زمان علیه السّلام باطل است ) و هزاران (اِن قلت ) دیگر، مشکلات بزرگ و جان فرسایى بود که نمى شد با نصیحت و مبارزه ى منفى و تبلیغات ، جلوى آن ها را گرفت . تنها راه حل ، مبارزه و ایثار و خون بود که خداوند، وسیله اش را آماده نمود. علما و روحانیت متعهد، سینه را براى مقابله با هر تیر زهرآگینى که به طرف اسلام شلیک مى شد، آماده نمودند و به مسلخ عشق آمدند.
این نویسنده ى جاهل باز در کتابچه ى پوسیده ، حرف هایى نسنجیده به دین و دین داران نسبت مى دهد و از آن ، نتیجه هاى شگفت آور مى گیرد. مى گوید: (دین امروز ما مى گوید: هر دولتى که پیش از قیام قائم برپا شود، باطل است - کل رایةٍ تُرفع قبل قیام القائم ، فصاحبها طاغوت یعبد من دون اللّه - . مى گوید: کار سلطان و همراهى با آن عدیل کفر است - ساءلته عن عمل السلطان ؟ فقال : الدخول فى اعمالهم و العون لهم و السعى فى حوائجهم عدیل الکفر - . مى گوید: قتال به همراهى غیر امام مانند خوردن گوشت خوک و خون است ). بلکه در حدیث صحیح ، آماده بودن براى جنگ با دشمن را هم نهى کرده .
این نویسنده ، مطالب را درهم و برهم کرده و روى هم ریخته ، بى خردانه به اعتراض برخاسته . این احادیث هیچ مربوط به تشکیل حکومت خدایى عادلانه که هر خردمند لازم مى داند، نیست . بلکه در روایت اول ، دو احتمال است . یکى آن که راجع به خبرهاى ظهور ولىّ عصر علیه السّلام باشد و مربوط به علامات ظهور باشد و بخواهد بگوید عَلَم هایى که به عنوان امامت قبل از قیام قائم برپا مى شود، باطل است . چنانچه در ضمن همین روایت ، علامت هاى ظهور هم ذکر شده است . و احتمال دیگر آن که از قبیل پیش گویى باشد از این حکومت هایى که در جهان تشکیل مى شود تا زمان ظهور که هیچ کدام به وظیفه ى خود عمل نمى کنند و همین طور هم تاکنون بوده . شما چه حکومتى در جهان بعد از حکومت على بن ابى طالب علیه السّلام سراغ دارید که حکومت عادلانه باشد و سلطانش ، طاغى و برخلاف حق نباشد؟
اکنون اگر کسى تکذیب کند از وضع یک حکومتى که این حکومت ها جائرانه است و کسى هم تا زمان دولت حق نمى تواند آن ها را اصلاح کند، چه ربط دارد به این که حکومت عادلانه نباید تشکیل داد؟ بلکه اگر کسى جزیى اطلاع از اخبار ما داشته باشد، مى بیند که همیشه امامان شیعه با آن که حکومت هاى زمان خود را حکومت ظالمانه مى دانستند و با آن ها آن طورها که مى دانید سلوک مى کردند، در راهنمایى براى حفظ کشور اسلامى و در کمک هاى فکرى و عملى ، کوتاهى نمى کردند و در جنگ هاى اسلامى در زمان خلیفه ى جور باز شیعیان على علیه السّلام پیش قدم بودند. جنگ هاى مهم و فتح هاى شایانى که نصیب لشکر اسلام شده ، مطلعین مى گویند و تاریخ نشان مى دهد که ، یا به دست شیعیان على علیه السّلام یا به کمک هاى شایان تقدیر آن ها بوده ، شما همه مى دانید که سلطنت بنى امیه در اسلام ، بدترین و ظلمانه ترین سلطنت ها بوده و دشمنى و رفتارشان را با آل پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و فرزندان على بن ابى طالب علیهم السّلام همه مى دانید. و در میان همه ى بنى هاشم ، بدسلوکى و ظلم شان نسبت به على بن الحسین زین العابدین علیه السّلام بیشتر و بالاتر بود. به همین سلطنت وحشیانه ى جائرانه ببینید على بن الحسین علیه السّلام چه قدر اظهار علاقه مى کند....
اما روایت دوم که مى گفت : داخل شدن در عمل سلطان و معاونت کردن از او و رفع حاجت او را کردن ، هم دوش کفر است . این ماجراجوى بى خرد چنان چه تاکنون دیدید و عادت دارد، در نقل روایات خیانت مى کند وگرنه مطلب ، روشن تر از آن است که در آن ، خود را نیازمند به جواب بدانیم . این روایت و امثال آن که روایات بسیارى است ، جلوگیرى از داخل شدن در تشکیلات دولت است براى اعانت به ظالم و کمک کارى کردن بر ستم کارى ها. این در تمام قوانین عالم ممنوع است .... ما مى گوییم در همان تشکیلات خانمان سوز دیکتاتورى هم اگر کسى وارد شود براى جلوگیرى از فسادها و براى اصلاح حال کشور و توده ، خوب است . بلکه گاهى هم واجب مى شود. خوب است آقایان رجوع کنند به کتب فقها در باب ولایت از قِبَل ظالم ، ببینند آن ها چه مى گویند....
این بى خردان ماجراجو فقط براى آن که دولت و ملت را با دین دارى و دین داران و خصوصاً با ملاّها بدبین کنند، در میان کتاب ها مى گردند، یک حدیث پیدا مى کنند. بى آن که بگویند این حدیث در چه موضوعى وارد شده است ، به چشم آن ها مى کشند. غافل از آن که خوانندگان این اوراق ، بسیارى شان دست کم با تاریخ اسلام سر و کار دارند. آن ها مى دانند از اصحاب خاص ائمه و دوستان خصوصى این خاندان ، در شغل دولتى داخل بودند و ائمه ى دین آن ها را تاءیید و تمجید مى کردند؛ مثل : على بن یقطین و محمد بن اسماعیل بن بزیع و عبداللّه نجاشى ؛ والى اهواز و دیگران و همین طور از بزرگان علماى ما در دربار سلاطین وارد بودند، چنان چه پیش از این ، اسم آن ها را بردیم .
و اما روایت سوم که مى گوید: قتال به همراهى غیر امام ، مانند خوردن گوشت خوک و خون است . این جاهل بى خرد، نسنجیده و کتاب هاى فقها را ندیده ، این بیهوده را مى گوید. در اسلام ، دوگونه جنگ است که یکى را جهاد مى گویند و آن کشورگیرى است با شرطهایى که براى آن شده است و دیگرى ، جنگ براى استقلال کشور و دفع اجانب از آن است .
جهاد که عبارت از کشورگیرى و فتح ممالک است ، پس از آن است که ، دولت اسلامى با وجود امام یا به امر امام تشکیل مى شود و در این صورت ، اسلام بر تمام مردان که به حدّ بلوغ رسیده باشند و افتاده و عاجز نباشند و مملوک که از افراد اجانب است ، نباشند، واجب کرده است که براى کشورگیرى حاضر شوند و قانون اسلام را در سرتاسر ممالک جهان منتشر کنند و باید همه ى جهانیان بدانند که کشورگیرى اسلام با کشورگیرى فرمان فرمایان جهان ، فرق ها دارد....
و چون معلوم شد که جهاد اسلامى ، کشورگیرى مانند سایر کشورگیرى ها نیست . البته باید تشکیل حکومت اسلامى در تحت نظر امام عادل یا به امر او بشود تا به این امر اقدام شود وگرنه ، چون کشورگیرى دیگر جهانیان شود که آن از حکم خرد، بیرون و از بیدادگرى ها و ستم کارى ها به شمار مى رود و اسلام و تمدن و عدالت اسلامى از آن دور و برى است .
و اما قسم دوم از جنگ اسلامى که به نام دفاع اسم برده شده و آن ، جنگیدن براى حفظ استقلال کشور و دفاع از اجانب است ، به هیچ وجه مشروط به وجود امام یا نایب امام نیست و کسى از مجتهدین نگفته که دفاع را باید با امام یا جانشین آن کرد، بلکه بر تمام افراد توده واجب است به حکم اسلام ، از کشور اسلامى محافظت کنند و استقلال آن را پابرجا نمایند.

منبع: انتظار



کلمات کلیدی :
سودای رقابت
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 1:26 صبح
سودای رقابت با اخراجی‌های ده‌نمکی در اکران نوروزی 90
 

 

 دو سال پس از فروش افسانه ای اخراجی‌ها و فاصله دست نیافتنی کارگردانان صاحب‌نام سینمای ایران برای رقابت با ده‌نمکی، امسال پس از جشنواره فیلم فجر، برخی رسانه ها سعی کردند فیلم "جدایی نادر از سیمین" فرهادی را به‌عنوان یک تهدید جدی برای اخراجی ها مطرح کنند اما به‌تازگی تهمینه میلانی نیز سودای رقابت با اخراجی ها را در سر دارد. 

به گزارش رجانیوز، در این میان، نظرسنجی برنامه هفت در آخرین برنامه قبل از اکران سینمایی نوروز 90 به حاشیه های تازه ای در این رقابت دامن زد که تاکنون ادامه یافته است. 

 
نتایج نظرسنجی هفت در پاسخ به این سوال که "از میان دو فیلم مهم اکران نوروز، کدامیک با استقبال بیشتری روبرو می شوند؟"، در حالی به نفع اخراجی‌ها تمام شد که از چند روز قبل، برخی سایت های رسانه های وابسته فارسی زبان و نیز حامیان جریان فتنه در فیس بوک، سوژه تحریم اخراجی‌ها3 و حمایت از جدایی نادر از سیمین را مطرح کرده بودند. 
 
البته این سوژه جدیدی نیست، به‌طوری که سه سال پس از اکران "اخراجی‌ها1"، هنوز بسیاری از کارگردانان ایرانی با سودای فروشی نزدیک به اخراجی ها پا به این عرصه رقابت گذاشته اند اما تاکنون این فقط یک "ادعای فروش" و "توهم رقابت" بوده و هنوز همه فیلم ها فاصله ای دست نیافتنی با فروش هشت میلیاردی "اخراجی‌ها2" دارند. 
 
اما تصاحب جایزه سیمرغ بهترین فیلم از نگاه تماشاگران توسط "جدایی نادر از سیمین" در غیبت "اخراجی‌ها3"، زمینه رقابت این فیلم با فیلم ده‌نمکی را از زمان جشنواره ایجاد کرد و به این ترتیب، طبیعی بود که این فیلم در این نظرسنجی در کنار اخراجی ها در معرض قضاوت تماشاگران قرار بگیرد.  
 
در آخرین مورد، نادیده گرفته شدن فیلم تهمینه میلانی در نظرسنجی برنامه هفت، اعتراض او را برانگیخت. 
 
خبرآنلاین که مسئولیت ویژه! هجمه به ده‌نمکی و جریان ارزشی سینما و در مقابل حمایت از جریانی را که امسال با مضامین ضدانقلابی فیلمهایش به جشنواره آمده بود، برای خود تعریف کرده است، این گفت‌وگو را منتشر کرد. میلانی در این مصاحبه اظهار داشت: «فروش فیلم من در روز اول اکران در اریکه ایرانیان فقط 100 هزار تومان با "اخراجی‌ها 3" تفاوت داشته و این در شرایطی است که فیلم من فقط 10 سالن دارد و "اخراجی‌ها 3" با اعمال نفوذ 35 سالن.» 
 
میلانی در حالی خودش را با ده‌نمکی مقایسه کرده که در اکران نوروزی قبلی نیز حضور داشت و علی‌رغم دست گذاشتن روی سوژه زرد با همان انگاره‌های فمینیستی در فیلم "تسویه حساب" نتوانست به فروش موفقی دست پیدا کند. او در این مقایسه نیز به‌جای مقایسه فروش فیلمش در سراسر کشور یا حتی فروش فیلمش در سینماهای تهران با «اخراجی‌ها3»، هوشمندانه دست به مقایسه فروش در سینمای شهرک غرب زده است. اما طنز ماجرا همینجاست که میلانی با دست گذاشتن روی سوژه های شبه فمینیستی، حتی در شهرک غرب هم از ده‌نمکی عقب می افتد که نشانگر معضلی اساسی در فهم او از مخاطب است. 
 
او در حالی از اعمال نفوذ ده‌نمکی سخن به میان آورده که روشن است سینمادارها با منطق روشن اقتصادی، نمی خواهند بهترین فرصت فروش در سال را با موفق نبودن میلانی در جذب مخاطب و تماشاگران قمار کنند؛ مسئله ای که میلانی باید مانند رامبد جوان آن را از قبل درنظر می گرفت و برای جلوگیری از در حاشیه قرارگرفتن فیلمش، از رقابت کنار می کشید. 
 
اتفاقا این سوالی است که پس از موفق نبودن "تسویه حساب" در اکران نوروز 89 نیز ذهن مخاطبان حرفه ای سینمای ایران را به خود مشغول کرد که چگونه باز هم سهمیه تهمینه میلانی در اکران نوروزی حفظ شده و چگونه او حتی با فیلم‌های رده بندی شده نیز می تواند در لیست اکران نوروزی قرار بگیرد. 
 
البته این روش محاسباتی در ارزیابی استقبال تماشاگران، در گزارش هایی که سایت خبرآنلاین برای مقایسه فروش فیلم‌های سینمای ایران در دهه هشتاد بکار گرفته نیز اعمال شده است. به این ترتیب این سایت توانسته با حذف مخاطبان سینمای ایران در سراسر کشور و فقط با استناد به فروش تهران، کلاه قرمزی را در صدر فروش بنشاند و اخراجی‌ها را در ردیف پنجم قرار دهد. 
 
ده‌نمکی هم در وبلاگ شخصی خود به این سبک از خبررسانی مغرضانه اعتراض کرده و نوشت: «عصبانیت بعضی افراد از استقبال مردمی از اخراجی ها کار را به جایی رسانده که به جای نقد به فحاشی و ترغیب مردم به قاچاق فیلم و جعل آمار روی آورده اند. سایت خبر آنلاین در یک اقدام غیر اخلاقی و درج مطلبی سخیف به‌طور غیر مستقیم مردم را در صورت تماشای اخراجی ها متهم به فقدان شعور کرد. درج کامنت های توهین آمیز و سانسور پیام‌های طرفداران اخراجی‌ها از دیگر اقدامات این سایت می باشد. گفتنی است این سایت وابسته به یکی دو آقازاده دم کلفت است که احتمالا پدران‌شان را در نقش حاجی گرینف فیلم دیده و بر آشفته اند...»
منبع: رجانیوز


کلمات کلیدی :
خاک شلمچه میزبان تحویل سال
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 1:24 صبح

تحویل سال به میزبانی خاک شلمچه

 «این وصیتنامه‏هایى که این عزیزان مى‏نویسند مطالعه کنید. پنجاه سال عبادت کردید، و خدا قبول کند، یک روز هم یکى از این وصیتنامه‏ها را بگیرید و مطالعه کنید و تفکر کنید...»                امام خمینی(ره) – صحیفه امام – جلد14 – صفحه 491

*****

سال‏های اصلاحات بود و سید علی از کسانی می‏گفت که "از تکرار اسم جنگ و اسم مناطق جنگی و خرمشهر و شلمچه و دو کوهه و از این قبیل چیزها عصبانی می‏شوند." می‏گفت آنها "تلاش می‏کنند که اینها از یاد مردم برود." و این گونه بود که دستور صادر شد:«درست عکس این خواست باید انجام گیرد؛ یعنی خاطره درخشان روزهای بزرگ دفاع مقدّس، باید با قوّت و قدرت بیشتر و روشن و همان که بوده است باقی بماند.» باید بازمی‏گشتیم به همان وصیتنامه‏ها و همان راه که مدتها پیش گم کرده بودیم.

*****

همه چیز از شلمچه دوباره شروع شد؛ از همان خاکی که بوی قدوم امام رضا(ع) را می‏داد؛ یعنی همان محل ورود امام به ایران. هشتم فروردین 78 رهبر انقلاب به گونه‏ای غیرمنتظره در شلمچه حضور یافتند تا خود جلودار نهضتی دوباره باشند. به یکباره بعد از سال‏ها دریچه دوربین‏ها به سوی جنوب برگشت تا عهد فراموش شده باز هم روایت شود و تقدسی جاودانه حکایت:«من این سرزمین را یک سرزمین مقدس می‏دانم. این‏جا نقطه‏ای است که ملائکه الهی که شاهد فداکاری مخلصانه ‏این شهدای عزیز بودند، به آن تبرک می‏جویند. این‏جا متعلق به هرکسی است که دلش برای اسلام و برای قرآن می‏تپد. این‏جا متعلق به همه ملت ایران است. دلهای همه ملت ایران، متوجه این نقطه، این بیابان و همه این مناطقی است که‏شاهد فداکاری‎های جوانان بوده است.»

آقا هم آمده بود تا تبرک بجوید:«شما که این‏جا را گرامی می‏دارید، خوب می‏کنید. آمدن شما و احترام به این‏نقطه، بسیار به‎جا و بسیار کار صحیحی است. بنده هم خواستم به ارواح طیبه شهیدان و به نَفَسهای معطر جوانان مؤمن، تبرک بجویم و به این عزیزان احترام کنم.»

*****

کسی نفهمید چه شد بین آسمان و زمین باز فاصله افتاد. چه شد روح انقلاب به پستوها دوید و رسم زندگی مردان آن روز به خاطره‏ها. اما خیلی‏ها خوب دریافتند جای خالی بوی عطر گذشته را. همان‏ها که دلشان هر روز تنگ‏تر و تنگ‏تر می‏شد. چند روز بیش از سفر سید علی به شلمچه نگذشته بود که شهید صیاد طاقتش طاق شد و روحش پرکشید تا هجران دیروز را به وصال امروز بیامیزد و اسیران خاک را به خود واگذارد.

«خطر مرگ کوچکتر از آن است که بندگان صالح خدا را از راه او باز گرداند، و عشق به منال دنیوى حقیرتر از آن است که در دل نورانى شایستگان جایى بیابد... این‏جانب شهادت این بنده‏ى برگزیده‏ خدا را به ملت ایران به خصوص به یاران دفاع مقدس و ایثارگران جبهه‏هاى نور و حقیقت و به خانواده‏ گرامى و فداکار و بازماندگان محترمش تبریک و تسلیت مى‏گویم و صمیمى‏ترین درود خود را بر روح پاک او و خون بناحق ریخته‏ى او نثار مى‏کنم.»          سید علی خامنه‏ای 21 فروردین 78

*****

نه درهای شهادت بسته شده بود و نه کلید شکسته. شلمچه یک منطقه نبود؛ یک راه بود و آقا می‏خواست راه را به سرگشتگان امروز یادآوری کند. او پیشتر هم گفته بود:«بعضى تصوّر کردند که با تمام شدن جنگ، شمع فروزان معنویت هم در دلها خواهد مرد و خاموش خواهد شد. این اشتباه بود. عدّه‏اى از جوانان پاک و مؤمن ما در همان روز با شنیدن قضیه ختم جنگ، عزا گرفتند و فکر کردند که درهاى شهادت و معنویت بسته شد و ما در حصارها ماندیم... مگر یک ملت بدون جهاد مى‏تواند سرش را بالا بگیرد؟ مگر یک ملت بدون جهاد مى‏تواند طعم عزّت را بچشد؟ مگر یک ملت بدون جهاد مى‏تواند در میان ملتهاى دنیا شأن و موقعیتى پیدا کند؟ انّ الجهاد باب من ابواب الجنّة.»

*****

سال عزت و افتخار حسینی بود؛ سال 81 و رهبر انقلاب در پادگان دوکوهه سخن می‏گفت:«هم زمان و هم مکان، بسیار حسّاس است. زمان، یادآور نهضت عظیم و فراموش‏نشدنى حسین‏بن‏على علیه‏السّلام است. امروز روز پنجم شهادت آن حضرت است؛ روزهاى داغِ تازه خاندان پیامبر است. در مثل چنین روزهایى تاریخ صدر اسلام شاهد یکى از بزرگترین حوادثِ دورانِ تاریخ بشر بود. این روزها با آن روزهاى حسّاس و تاریخ‏ساز مصادف است. مکان هم پادگان دوکوهه است که عاشوراییانِ زمان ما - جوانان از جان گذشته و دلاور ما - در طىّ سالهاى متمادىِ دفاع مقدّس، در همین‏جا اجتماع کردند و در همین حال و هوا، عزم و تصمیم مردانه و مؤمنانه خود را بر دفاع از این کشور به مرحله عمل درآوردند. این پادگان و سرزمین، شاهد فداکاریها، اخلاصها، ایمانها و روحیه‏هاى مالامال از امواج صفا و طراوتى است که از جوانان مؤمن بسیجى و فداکار بروز کرده است. از طرفى آغاز سال جدید شمسى و فصل بهار نیز هست. امسال بهار طبیعت - که آغاز سال ایرانى ماست - با بهار معنویت همراه شده است. بجاست این روزها را از لحاظ تقارن زمانى از جمله پدیده‏هاى کمیاب دوران خودمان به حساب آوریم.»

معلوم نبود سخن از کربلاست یا ایران. حکایت‏ها به هم آمیخته بود. سید علی عاشورا را روایت می‏کرد اما انگار سخنانش به اوضاع آن روز طعنه می‏زد:«بارها این را گفته‏ام که خیلی‏ها به امام حسین علیه‏السّلام مراجعه و او را بر این ایستادگى ملامت مى‏کردند. آنها مردمان بد و یا کوچکى هم نبودند؛ بعضى جزو بزرگان اسلام بودند؛ اما بد مى‏فهمیدند و ضعفهاى بشرى بر آنها غالب شده بود. لذا مى‏خواستند حسین‏بن‏على را هم مغلوب همان ضعفها کنند؛ اما امام حسین علیه‏السّلام صبر کرد و مغلوب نشد و یکایک کسانى که با امام حسین بودند، در این مبارزه معنوى و درونى پیروز شدند. آن مادرى که جوان خود را با افتخار و خشنودى به طرف این میدان فرستاد؛ آن جوانى که از لذّات ظاهرى زندگى گذشت و خود را تسلیم میدان جهاد و مبارزه کرد؛ پیرمردانى مثل "حبیب‏بن‏مظاهر" و "مسلم‏بن‏عوسجه" که از راحتى دوران پیرمردى و بستر گرم و نرم خانه خودشان گذشتند و سختى را تحمّل کردند؛ آن سردار شجاعى که در میان دشمنان جایگاهى داشت – "حُرّبن‏یزید ریاحى" - و از آن جایگاه صرفنظر کرد و به حسین‏بن‏على پیوست، همه در این مبارزه باطنى و معنوى پیروز شدند.»

درس، درس استقامت بود و ایمان. پیوست ایران به کربلا معنای تداوم انقلاب را تشریح می‏کرد:«آن روز کسانى که در مبارزه معنوى بین فضایل و رذایل اخلاقى پیروز شدند و در صف‏آرایى میان جنود عقل و جنود جهل توانستند جنود عقل را بر جنود جهل غلبه دهند، عدّه اندکى بیش نبودند؛ اما پایدارى و اصرار آنها بر استقامت در آن میدان شرف، موجب شد که در طول تاریخ، هزاران هزار انسان آن درس را فراگرفتند و همان راه را رفتند.»

*****

سال 85 نوبت به دهلاویه رسید تا میزبان قدوم رهبر انقلاب باشد و سال 88 نوبت به فتح المبین. کلیدواژه اصلی یک چیز بود: ایمان، ایمان، ایمان.

رهبر انقلاب:«ملت ایران اگر بخواهد به اوج سعادت دنیا و آخرت برسد -که می‏خواهد و ان‌شاءاللَّه خواهد رسید- راهش عبارت است از شجاعت، بصیرت، تدبیر، عزم راسخ، اراده‌ى مستحکم از سوى زن و مرد؛ و همه‌ اینها متکى بر ایمان، "ایمان اسلامى". آن چیزى که ضامن این عزم و همت راسخ در رزمندگان ما بود، ایمان قلبى‌شان بود. دین را، خدا را، قیامت را، مسئولیت انسانى در مقابل خدا را باور داشتند؛ این باور در هر ملتى، در هر جامعه‌اى وجود داشته باشد، او را آسیب‌ناپذیر میکند؛ می‏توانند مقاومت کنند.»

*****

جنگی که بود به جنگی که هست رسید و کلید ایمان گره‏گشای کاستی‏ها می‏نمود برای جامعه‏ای که مثل روزهای انقلاب رنگ جامعه ایمانی را نداشت و از آسمان انگار هبوط کرده بود. شلمچه و دهلاویه و فتح المبین قرار بود سبک زندگی شهدا را یادآوری کنند و رسومات آنان را به نسل امروز بیاموزند. قرار بود به جامعه ایرانی رنگ ایمان بدهند تا این بیان قرآن را بار دیگر در گوش‏ها خوانده باشند:«یا ایها الذین آمَنوا، آمِنوا!» قرار بود انسان رنسانس‏زده را به ملکوت قدسی شلمچه‏ای‏ها رجعت دهند تا همان رمز یازهرا در کربلای پنجِ امروز تکرار شود.

*****

این حکایت از همان آغاز با نوروز قرین بود؛ نه به صورت اتفاقی بلکه معنای تحویل را می‏خواست ترجمان باشد. تحویل سال انسان خاکی، آن روز است که یک گام به سوی آسمان بردارد و یک حرف از الفبای سبک زندگی شهید بیاموزد. شلمچه بهانه این همه بود.

*****

عملیات شروع شده بود و پدر و پسر با هم جلو می‏رفتند. تند تند. پسر تیر خورد، افتاد و شهید شد. پدر رفت طرفش، خشاب‏هاش را برداشت و راهش را ادامه داد...

منبع: رجانیوز



کلمات کلیدی :


 
 

شارژ ایرانسل

فال حافظ

Free counter and web stats