http://up.p30room.ir/uploads/13696855421.jpg
مافیای اصلاح طلب
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 4:16 صبح

مافیای اصلاح‌طلب وارد می‌شود!  
عضو فراکسیون تندروها در مجلس ششم، الهه راستگو عضو شورای شهر تهران را به خاطر رأی دادن به شهرداری قالیباف، انواع اهانت‌ها و اتهام‌ها را نثار وی کرد.
ولی‌ا... شجاع‌پوریان که اکنون عضو شورای شهر است در مصاحبه با سایت «خرداد»، راستگو را صرفا به این خاطر که قالیباف را شایسته‌تر از محسن هاشمی برای شهرداری تشخیص داده، «جاسوس»، «دورو»، «بی‌صداقت»، «منافق» و... خواند! او مدعی شده الهه راستگو در جلسات اصلاح‌طلبان نقش جاسوس را داشته و خود را به پول فروخته است!
به کارگیری چنین ادبیاتی درباره یک عضو شورای شهر صرفا به خاطر رأی و انتخابی متفاوت در حالی است که فراکسیون متبوع آقای شجاع‌ پوریان در مجلس ششم-فراکسیون مشارکت- به معنای واقعی کلمه پر از عناصر دورو، بی‌صداقت، منافق و جاسوس بود؛ چندان که شماری از این افراد به اروپا و آمریکا پناهنده شده، سرّی‌ترین اطلاعات مجلس و نظام را به مراکز اطلاعاتی غرب فروخته و به ملت و کشور خود خیانت کردند بدون اینکه با کمترین اعتراض عناصر غیرتمندی(!؟) نظیر شجاع‌ پوریان مواجه شوند. امثال فاطمه حقیقت‌جو، اکبر موسوی‌خوئینی، رجب مزروعی، شیرزاد و... از شبه اصلاح‌طلبان مجلس ششم بودند که رسوایی‌های بی‌سابقه و غیرقابل قیاس با یک رأی خانم راستگو به بار آوردند اما غیرت مدعیان اصلاح‌طلبی و صداقت‌ هرگز به جوش نیامد. ظاهرا آقای شجاع پوریان تمام آنچه را که درباره عملکرد طیف متبوع خویش در 12-10 سال گذشته باید به زبان می‌آورد، ذخیره کرده و نثار یک عضو شورای شهرکه نمی‌دانسته با «مافیا» طرف است، کرده است.
گفته می‌شود حملات کم‌سابقه و پرحجم به خانم راستگو یک مصوبه درون حلقه‌ای در میان اصلاح‌طلبان بوده تا ضمن ارعاب و بالا بردن هزینه استقلال رأی، از تکرار اتفاق مشابه توسط دیگر اصلاح‌طلبان جلوگیری شود.

منبع: کیهان



کلمات کلیدی : اصلاح طلبان
روحانی تندرو اصلاحات
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 10:12 عصر

خاطره یکی از آشنایان اکبرین


ایمیل هایی برایم رسیده بود. در یکی از این ایمیل ها لیست افرادی که در یک کنفرانس در ضدیت با جمهوری اسلامی شرکت داشتند، آورده شده بود از روی کنجکاوی نگاهی به اسم ها انداختم و میخکوب شدم. بله اشتباه نمی کردم اسم محمدجواد اکبرین هم در میان آنها بود.



به گزارش فرهنگ نیوز: چندی پیش رسانه ها مطلبی را از شخصی به نام محمد جواد اکبرین (از روحانیون تندرو جبهه اصلاحات) منتشر کردند که تأمل برانگیز بود. اخیراً خاطره ای توسط یکی از آشنایانش (که البته از اول قرابتی با وی نداشته است) منتشر شده که بدون دخل و تصرف در ادامه می آید:
"سال 78 با ایشان آشنا شدم. دانشجو بودم، رفته بودم همایش کانون های فرهنگی و هنری دانشجویی. همایش از این قرار بود که دختر و پسرهای دانشجوی شرکت کننده را دریک اردوگاه جنگلی بزرگ چند روزی رها کردند! آهنگ بود، رقص بود، خوش وبش بود، درخت بود وتاریکی هم بود، بگذریم از این برنامه های فرهنگی دولت آن زمان . . .
دلم از این فضا گرفته بود که چشمم افتاد به یک روحانی مودب وخوش برخورد و البته خوش قیافه، فرق خوش قیافه و نورانی را نمی دانستم هنوز هم خوب نمی دانم. رفتم سراغش تا از روحانیت اش بهره ای ببرم و از کدورتم کمی بکاهم. اسمش محمدجواد اکبرین بود.

آشنا که شدیم دیدم حرفهایش به عنوان یک روحانی عجیب و غریب است. کم کم بحثمان داغ شد. به من می گفت جالب است، با اینکه شما دانشجویی و من حوزوی. شما موضع حوزوی ها را داری و من موضع دانشجویان را.
تازه فهمیدم چرا او را به عنوان روحانی این جمع و این محفل پر شور ونشاط انتخاب کرده اند. وقتی داشتیم اردوگاه را ترک می کردیم، شنیدم چند دانشجو درباره دستاوردهای این همایش صحبت می کردند و خاطراتشان را می گفتند یکی از آنها می گفت برای دستاورد این همایش باید یک زایشگاه و یک کودکستان هم بسازند.....

ارتباطم با اکبرین ادامه داشت، چند بار به او تلفن زدم. مدتی هم پیگیر این بودم تا سوال هایی که در ذهنم درست کرده بود را جواب دهم و بلاخره جوابشان را پیدا کردم.
بعدها فهمیدم او سابقاً در بابل درس می خوانده و هم مدرسه ای هایش از مناجات های زیبای او تعریف می کردند. مداح قابلی بود. بعد از آمدن به قم هم دعای ندبه هایش پرطرفدار بوده و بسیار دلنشین. دوستانش از دعای ندبه های او در مدرسه معصومیه خاطراتی زیادی به یاد دارند.

او یک متدین متعصب بود و در این عقاید وکارهای گاهی تندش از هیچ ملامتی نمی ترسید. بگذریم که این نترسی او ناشی از ایمان قویش بود یا از روحیه افراطی گری او. آنگونه که دوستانش می گویند همواره نوعی افراط در رفتارهای او دیده می شد.

سال 76 که سال حساسی بود، در انتخابات خاتمی با رای بالا انتخاب شد، اکبرین هم از طرفداران و مبلغان او شده بود. افراط های او داشت به شکلی دیگر نمایان می شد و همین امر به مذاق برخی خوش نیامده و او را طرد کرده بودند. این برخوردها بر روندی که محمدجواد در پیش گرفته بود، بی تاثیر نبود. سیری که دامنه آن به اندازه فاصله دعای ندبه تا صدای آمریکا بود. . .

بعدها که طلبه شدم، در اولین سال حضورم در قم با منزلش تماس گرفتم. خانمش گوشی را برداشت و گفت که محمدجواد زندانی شده. پرسیدم چرا؟ گفت بخاطر مطالبی که در روزنامه نوشته. . .
سیر تغییرات محمدجواد ادامه داشت. بعدها فهمیدم که در کنار این اتفاقات، اعتقاداتش خیلی تغییر کرده بود. بعضی دوستانش می گویند بعد از این دوره بود که دیگر به ولایت فقیه نه تنها اعتقادی نداشت بلکه به شدت می تازید.

یازده سال از عمر طلبگی ام می گذشت. ایام محرم بود و به عنوان روحانی مبلغ به یک خوابگاه دانشجویی رفته بودم. مراسم عزادادری و هیأت داشتیم. هرشب به اتاق دانشجوها هم سر می زدم و گاهی مشاوره و بحثی علمی یا سیاسی پیش می آمد.

یک شب هرچه تلاش می کردم، خوابم نمی برد. بدجوری به هم ریخته بودم، اتفاقی افتاده بود که خیلی شوکه ام کرده بود. جریان از این قرار بود که بعد از مراسم هیأت به اتاقم رفتم، ایمیل هایی برایم رسیده بود. در یکی از این ایمیل ها لیست افرادی که در یک کنفرانس در ضدیت با جمهوری اسلامی شرکت داشتند، آورده شده بود از روی کنجکاوی نگاهی به اسم ها انداختم و میخکوب شدم. بله اشتباه نمی کردم اسم محمدجواد اکبرین هم در میان آنها بود. اسمش را در اینترنت جستجو کردم، عکس هایی دیدم که برق از سرم پرید، همان اکبرین بود با همان لبخند ولی دیگر عمامه نداشت و به جای آن موهایش را دم اسبی بسته بود و دست بر گردن ابی خواننده آن ور آبی انداخته بود.
باورش برایم سخت بود، گیج شده بودم. حالا دیگر اکبرین کارشناس مذهبی بود، در شبکه بی بی سی و نمی دانم چه چیزی را می خواست به عنوان اسلام به مخاطبان این شبکه معرفی کند.
اکبرین کجا و بی بی سی کجا!
حوزه علمیه قم کجا و صدای آمریکا و کجا!
درس مراجع تقلید کجا و ابی خواننده لوس آنجلسی کجا!
و این وجود کش دار اکبرین در طول عمری کوتاه بود که اکنون این همه را به هم پیوند زده بود. . .

رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً ? إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ
پروردگارا! دلهایمان را، بعد از آنکه ما را هدایت کردی، (از راه حق) منحرف مگردان! و از سوی خود، رحمتی بر ما ببخش، زیرا تو بخشنده ای"

گفتنی است؛ محمدجواد اکبرین از جمله روزنامه‌نگاران اصلاح‌طلبی بود که سابقه تحصیل در حوزه‌های علمیه را دارد. وی که در دوره اصلاحات در رسانه‌هایی چون نشاط و عصرآزادگان به فعالیت مشغول بود چندین بار به دلیل مطالب خلاف واقع احضار و بازداشت شد.
وی همچنین از حامیان «کمپین یک میلیون امضا برای برابری» برای لغو قوانین اسلامی می‌باشد. اکبرین که در چند سال گذشته در فرانسه ساکن است در مقالاتی که به اسم دین‌پژوهشی ارائه می‌کند به اصول اسلام حمله می‌کند. وی همچنین در خارج از کشور برای رسانه‌های ضدانقلاب به تولید محتوا می‌پردازد.

منبع: نورآسمان



کلمات کلیدی : اصلاح طلبان
سبیل های چرب
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 12:29 صبح

روزنامه‌نگاران کوکی با سبیل‌های چرب 


همکار خارج‌نشین نشریات اصلاح‌طلب از آنها خواست تجربه افراطی‌گری دوره اصلاحات را تکرار و باز تولید نکنند.
نیک‌آهنگ‌کوثر کاریکاتوریست نشریات زنجیره‌ای در این زمینه نوشت: پس از دوم خرداد 76 یک مشکل وجود داشت، آن هم نوشتن افراطی به نفع یک طرف و حمله افراطی به طرف دیگر بود. به عبارتی، روزنامه‌ها، خط‌مقدم حمله و دفاع یک جناح سیاسی شدند. روزنامه‌های «دوم‌خردادی» عملا حجابی بر عیوب دولت خاتمی شدند و نقابی بر چشم دولت برای حمله به رقیب سیاسی. بولتن‌های سیاسی بودند که مردم برایشان پول خرج می‌کردند تا شاهد دعوایی میان تیم‌های سیاسی باشند... حضور بسیاری از مدیران دولتی در روزنامه‌ها، آن‌ها را تبدیل به ابزار دولت هم می‌کرد.
وی می‌افزاید: امروز نگاهی به برگ‌های روزنامه‌های بهار و ایران و اعتماد و... بیاندازید؛ نگاه یک طرفه دوران بعد از دوم‌خرداد را به نوعی جدید در میان برخی خطوط این روزنامه‌ها می‌شود دید. عدم نقد دولت و حمایت از برنامه‌های سیاسی یک جریان به زودی تبدیل به یک عادت می‌شود. برخی از نویسندگان این روزنامه‌ها، اطلاع‌رسانی را با تبلیغ و عدم نظارت بر قدرت و دولت و جناح خود یکی گرفته‌اند.
وی ضمن انتشار کاریکاتور «روزنامه‌نگار کوکی» در خودنویس نوشت: همین ماجرای شکست محسن هاشمی در رقابت برای کرسی شهرداری تهران را دقیقا بررسی کنید. به نظرم مواضع لیلاز بسیار متعادل‌تر و متین‌تر از ناراحتی برخی همکاران روزنامه‌نگار است. او تاکتیک اصلاح‌طلبان را اشتباه خواند. کاری که از بسیاری از نویسندگان روزنامه‌های تازه بنفش شده برنمی‌آید.
کوثر ادامه می‌دهد: آنچه در سال‌های 76 تا 79 رخ داد را می‌توان تکرار نکرد. بچه‌های روزنامه‌نگار می‌توانند بولتن‌نویس نباشند. می‌توانند با زیر ذره‌بین بردن دولت، یار مردم باشند و به جای لاپوشانی خطاها، نشان دهند که ناظرانی مستقل هستند که حقوق شهروندان برایشان مهم‌تر است. عدم نظارت رسانه‌های دوم خردادی بر حوزه‌های مختلفی همچون «نیرو»، «نفت»، «صنعت» و خیلی‌های دیگر را فراموش نکنیم. تطمیع روزنامه‌ها با استفاده از آگهی‌های میلیونی از خاطرمان نرود... آیا این بار برخی حوزه‌ها به فراموشی سپرده خواهد شد؟ شاید بستگی به میزان سهمی دارد که دولت به دوستان بدهد، یا ندهد.

منبع: روزنامه کیهان



کلمات کلیدی : اصلاح طلبان
رفتار قرون وسطایی
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 1:23 صبح
تکرار رفتار قرون وسطایی مدعیان اصلاحات با یک هم حزب
تفتیش عقاید یک عضو شورای شهر به جرم اختلاف سلیقه با رئیس شورا/ الهه راستگو: از سوی برخی چهره های اصلاح طلب تهدید شدم

رجانیوز- گروه سیاسی: پس از پایان رای گیری و انتخاب قالیباف به عنوان شهردار تهران ، رسانه ها و برخی شخصیت های سیاسی اصلاح طلب با تلاش برای یافتن مقصر شکست در مصاف شورای شهر، با انتقاد از الهه راستگو، رای ندادن وی به محسن هاشمی را دلیل شکست اصلاح طلبان در انتخابات شهرداری تهران عنوان کرده‎اند. این در حالی است با توجه به ترکیب آراء حتی اگر راستگو هم به محسن هاشمی رای می‏داد باز هم فزرند رئیس مجمع تشخیص به «بهشت»  نمی رسید.

به گزارش رجانیوز،الهه راستگو با لیست اصلاح طلبان وارد شورای شهر شده است اما در انتخابات روز یکشنبه شهرداری تهران به محمد باقر قالیباف رای داد. همین موضوع باعث شده که انتقام شکست در انتخاب شهردار، از سوی چهره های اصلاح طلب شورای شهر از او گرفته شود و در این انتقام جویی کار به تهدید نیز کشیده شده است.

راستگو در گفتگو با فارس در این باره گفته است: پس از اعلام نتیجه انتخاب شهردار تهران افرادی که اصلا سیاسی نیستند و با هدف کاسب‌کارانه در لیست اصلاح طلبان قرار گرفته بودند، طی تماس‌هایی نه تنها به بنده توهین کردند بلکه من را نیز تهدید کردند.

اما نکته جالب توجه برخورد رئیس شورای شهر تهران با یکی از اعضای این شورا است.

به گفته الهه راستگو احمد مسجد جامعی پس از قطعی شدن شکست محسن هاشمی در انتخابات ، وی را خائن خطاب کرده است.این در حالی است که رئیس شورای شهر یک جایگاه حقوقی دارد و باید از موضع گیری های جناحی بپرهیزد.

راستگو همچنین در بیان علت رای دادن به قالیباف گفته است: دو گزینه بیشتر نداشتیم. اگر گزینه‌های دیگری بود شاید می‌توانستیم وقت بیشتری بگذاریم اما به هر حال به نظر بنده تنها شخصی که می‌توانست به شهر تهران کمک کند آقای قالیباف بود.

البته جنجال مربوط به رای دادن راستگو به قالیباف محدود به شورای شهر نشده و تقریبا تمامی رسانه های دوم خردادی تلاش کردند ناکامی در انتخاب شهردار را نه به واسطه وزن کم در شورا که رای الهه راستگو بدانند.

در این بین روزنامه بهار ، وابسته به محمدرضا عارف حتی نوشت که قرار است راستگو از حزب اسلامی کار اخراج شود:«الهه راستگو با لیست اصلاح‌طلبان به چهارمین دوره انتخاب شوراهای شهر تهران راه یافته است، در حالی که بر اساس شائبه‌هایی که دیروز در جلسه انتخاب شهردار به وجود آمد، گفته شده او بر خلاف تصمیم اصلاح‌طلبان، به محمدباقر قالیباف رای داده است.

این شائبه در روز رای‌گیری برای رئیس شورای شهر تهران هم وجود داشت. اگر چه راستگو پس از جلسه انتخاب رئیس شورای شهر، رای خود به مهدی چمران را تکذیب کرد اما انتخاب دیروز قالیباف به عنوان شهردار، این شائبه را دوباره تقویت کرد. از این‌رو شورای حزب اسلامی کار اخراج الهه راستگو را با هماهنگی‌های تلفنی مورد بررسی قرار دادند و بر اساس این بررسی‌ها مقرر شد اخراج او از این حزب روز دوشنبه در جلسه اعضا به شکل رسمی اعلام شود. 

دیروز، یک منبع آگاه در حزب اسلامی کار به بهار گفت: خبر اخراج راستگو صحت دارد و قرار است روز دوشنبه در شورا پیگیری شود. به اتفاق آرایی که تلفنی و با هماهنگی دبیر کل و اعضای اصلی این حزب انجام شده، الهه راستگو رسما از حزب اخراج شده است.»

البته رفتار قرون وسطایی رسانه‌ها و شخصیت های اصلاح طلب ریشه تاریخی دارد. نمونه بارز از تفتیش عقاید اصلاح طلبان به موضوع اعتراف برخی از فتنه گران در جریان دادگاه های بررسی جرائم متهمان وقایع سال 88 باز می گردد که واکنش گسترده ای را نیز در پی داشت.

انتقاد از محمدرضا عارف برای حضور در انتخابات بدون توجه به تصمیم گیری سران اصلاحات در زمستان سال گذشته، حمله به مهدی کروبی به علت کناره گیری نکردن به نفع میرحسین موسوی پیش از انتخابات سال 88، حمله طیف افراطی مدعی اصلاحات به هاشمی رفسنجانی و کروبی در حمایت از کاندیداتوری مصطفی معین در جریان انتخابات سال 84، حمله افراطیون دوم خردادی به محمد خاتمی به بهانه منحرف کردن قطار اصلاحات در سال 83 ، توهین به هاشمی رفسنجانی پس از خرداد 76 تنها نمونه ای از رفتار این طیف در مواجهه با هم حزبی های مخالف رفتار خود است. رفتاری که نمونه های فراوان و مشابه آن را بارها در عرصه هنر خصوصا هنر سینما و موسیقی نیز شاهد بوده ایم.

منبع: رجانیوز



کلمات کلیدی : اصلاح طلبان
سوئیچ بلدوزر
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 12:39 صبح

کلید بود
یا سوئیچ بولدوزر‌؟! 

آقای دکتر روحانی رئیس جمهور محترم کشورمان در اولین کنفرانس‌خبری خود که بعد از انتخاب به ریاست جمهوری و با حضور خبرنگاران داخلی و خارجی برگزار شده بود، مواضع درخور تقدیری اتخاذ کرد. ایشان از یکسو بر سیاست‌های کلان و رسماً اعلام شده نظام در عرصه‌های بین‌المللی تأکید ورزید که ابراز ناامیدی دشمنان بیرونی را در‌پی داشت و از سوی دیگر تلاش روزنامه‌های زنجیره‌ای برای مصادره رأی‌خود به حساب مدعیان اصلاحات را ناکام گذاشت که عصبانیت اصحاب‌فتنه را به دنبال داشت. آقای روحانی در همان کنفرانس خبری و در پاسخ به سؤال یکی از خبرنگاران که پرسیده بود؛ آیا مجریان و مسئولان دولت پیشین را درو خواهید کرد؟ گفته بود؛ «دولت آینده،‌دولت کارآمدی و شایسته‌سالاری است و از همه عزیزان و مدیرانی که هشت سال کار و تلاش کردند و شایسته هستند استفاده می‌کنیم و در مقابل آنها تواضع می‌کنم» آقای روحانی در ادامه تأکید کرده بود «ما گفتیم کلید داریم، نگفتیم داس داریم». این اظهارنظر رئیس جمهور که آمیزه‌ای از مزاح نیز در آن بود، بازتاب گسترده‌ای یافت و حکایت از آن داشت که آقای روحانی در گزینش اعضای کابینه و یاران و همکاران خود بر «شایسته‌سالاری» تکیه دارد و از انتخاب ناشایسته‌ها و بی‌صلاحیت‌ها اجتناب خواهد کرد. اما، حضور برخی از اصحاب فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 در فهرست وزیران پیشنهادی ایشان به مجلس شورای اسلامی، این برداشت را که جناب روحانی بر شایسته‌سالاری تکیه دارد، با تردیدهای جدی روبرو کرده و در حد و اندازه یک شعار بی‌پشتوانه تنزل داد. ولی بعد از آن که وزرای پیشنهادی-بدون استثناء- در معرفی خود به نمایندگان مجلس، از فتنه‌88 اعلام برائت کردند، بر دروغ بودن ادعای تقلب تأکید ورزیدند و از تعهد خود نسبت به رهبر معظم انقلاب و قانون اساسی سخن گفتند، این امیدواری در میان نمایندگان مجلس شکل گرفت که آنان از گناه بزرگ حضور در فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 پشیمان شده و توبه کرده‌اند و قصد دارند با حضور فعال خود در چرخه تعریف شده اسلام و انقلاب و نظام، جبران مافات کنند. توبه از آن جرم بزرگ اگرچه به تنهایی نمی‌توانست مجوز حضور آنان در دولت جدید باشد، ولی نمایندگان مردم- به هر علت که بحث جداگانه‌ای می‌طلبد- عذر تعدادی از آنها را پذیرفتند و به آنان رأی اعتماد دادند که امید است این حسن ظن نمایندگان مردم را پاس بدارند و البته 3 تن از وزرای پیشنهادی نیز نتوانستند از مجلس رأی اعتماد بگیرند.
تا اینجا، می‌توان گفت که تعدادی از وزیران کابینه آقای دکتر روحانی حضور خود در کابینه را مدیون، اعلام برائت از فتنه 88، اعتراف به دروغ بودن ادعای تقلب، تأکید بر پاسداشت اصل ولایت فقیه و قانون اساسی و حسن ظن و پذیرش عذر تقصیر آنان از سوی اکثریت نمایندگان مجلس شورای اسلامی هستند، آیا غیر از این است؟!
همین جا و با عرض پوزش باید گفت شعار «اعتدال» هندوانه دربسته است که تا شکافته نشود نمی‌توان درباره محتوای آن قضاوت کرد. مگر «اصلاحات» شعار بدی بود؟! ولی در عمل به وطن‌فروشی و خروج از حاکمیت شماری از مدعیان اصلاحات انجامید و آقای خاتمی تازه در اواخر دوران ریاست جمهوری خود پیشنهاد کرده بود که «اصلاحات» نیاز به تعریف دارد! آیا قرار است شعار «اعتدال» به سرنوشت شعار «اصلاحات» دچار شود؟ پاسخ این سؤال را باید ابتدا در میدان عمل دید و سپس درباره آن قضاوت کرد. بنابراین بدیهی است که برخلاف آنچه این روزها مدعیان اصلاحات و برخی از اطرافیان رئیس جمهور محترم ادعا می‌کنند شعار سربسته و تعریف نشده «اعتدال» انگیزه و علت رأی اعتماد نمایندگان مردم به تعدادی از وزرای پیشنهادی نبوده است و دقیقاً به همین علت بود که جناب روحانی و وزرای پیشنهادی ایشان در کنار شعار اعتدال و به پیوست آن، بر برائت از فتنه 88، اعتراف به دروغ بودن تقلب و پایبندی به قانون اساسی تأکید می‌ورزیدند. از این روی بدون کمترین ابهام و تردیدی می‌توان نتیجه گرفت که منظور آقای روحانی از «اعتدال» هر چه باشد، برائت از فتنه‌گران اصلی‌ترین محور آن است.
اکنون باید گفت؛ اگر رأی مردم را آنگونه که رهبر معظم انقلاب تأکید فرمودند، «حق‌الناس» بدانیم- که هست- و بی‌توجهی به آن را گناهی نابخشودنی و خیانت تلقی کنیم - که چنین است- این «حق‌الناس» منحصر به زمان شمارش آراء نیست، بلکه کسانی که با رأی مردم، یعنی همان «حق‌الناس» بر کرسی‌های مسئولیت تکیه زده‌اند نیز موظف به حفظ امانت مردم و پاسداری از حق‌الناس خواهند بود. اما، از سوی دیگر، جناب روحانی و اعضای کابینه ایشان در جریان اخذ رأی اعتماد مجلس از مرزبندی با فتنه‌گران و برائت از آنها با عنوان «پیام مردم» یعنی همان «حق‌الناس» یاد کرده‌اند و اگر چنین نبود، آنهمه اصرار و تأکید بر برائت از فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 برای چه بود؟! با این حساب که نه پیچیده است و نه پنهان، به کارگیری اصحاب فتنه در کابینه، آنهم در پست‌های کلیدی، ضمن آن که صداقت آقایان را در اظهارات رسماً اعلام شده آنان با تردیدهای جدی روبرو می‌کند، امانت‌داری و التزام عملی و نظری آنها به حفاظت از «حق‌الناس» را هم زیر سؤال می‌برد و این پرسش منطقی را در اذهان پدید می‌آورد که آیا آنهمه اعلام برائت از فتنه‌گران و تأکید بر اعتدال و شایسته‌سالاری فقط برای کسب رأی اعتماد از مجلس بود؟!
در برخی از عزل و نصب‌های دولت نوپای آقای روحانی نه فقط سمت و سویی از «شایسته‌سالاری»، «اعتدال» و مخصوصاً برائت و مرزبندی با فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 دیده نمی‌شود، بلکه این تلقی را پدید می‌آورد که گویی جماعتی از اصحاب فتنه و افراد بدسابقه و بدنام را برای حمله به شایستگان و انتقام از کسانی که در مقابل فتنه 88 ایستاده بودند، سازماندهی کرده و به میدان آورده‌اند!
در این باره اگرچه گفتنی‌هایی هست که برای مردم شنیدنی است و شاید برای شخص رئیس جمهور محترم نیز قابل شنیدن باشد! و به آن خواهیم پرداخت ولی به مصداق «مشتی که نمونه خروار» است می‌توان از انتصاب سرپرست وزارت علوم یاد کرد. ایشان به گواهی اسناد مکتوب و فیلم‌های موجود از اصحاب فتنه 88 بوده است و این واقعیت تلخ از نگاه رئیس جمهور محترم نیز پنهان نبوده و نیست تا آنجا که به همین علت از معرفی وی در فهرست وزرای پیشنهادی اجتناب ورزیدند. اما، چرا ایشان را به سرپرستی وزارت علوم - با توجه به اهمیت ویژه آن- منصوب کرده‌اند؟! آیا این انتصاب دهن‌کجی به مردم و ضایع کردن حق‌الناس نیست؟! سرپرست کنونی وزارت علوم که به نظر می‌رسد مأموریت جاده‌صاف‌کنی و ریل‌گذاری این وزارتخانه حساس به نفع فتنه‌گران را برعهده دارد، این روزها با عجله و شتاب فراوان به عزل و نصب‌های سؤال‌برانگیز و تغییرات غیرقابل توجیه و غیرعلمی در وزارتخانه تحت‌ سرپرستی خود مشغول است. به عنوان نمونه و فقط به عنوان نمونه، دیروز، یعنی در یک روز تعطیل رسمی حجت‌الاسلام دکتر شریعتی را از ریاست دانشگاه علامه عزل کرد و چند روز قبل در اقدامی مشابه و غیرمنتظره و با یک تماس تلفنی کوتاه رئیس دانشگاه صنعتی اصفهان را نیز برکنار کرده بود و همچنین با اتخاذ یک تصمیم بی‌جا و اعتراض‌آفرین، دانشجویان بورسیه را از حق قانونی خود محروم کرد... و اقدامات مشابه دیگری از همین دست. آیا مردم، اساتید دانشگاه، دانشجویان و نمایندگان مجلس حق ندارند از رئیس جمهور محترم درباره انگیزه و علت اینگونه اقدامات سؤال کنند؟! مثلاً؛ عزل حجت‌الاسلام‌ والمسلمین دکتر شریعتی با چه انگیزه‌ای صورت پذیرفته است؟ آنچه همگان از ایشان می‌شناسند و همه شواهد نیز گواه آن بوده و در دسترس و قابل بررسی است، شخصیت علمی برجسته دکتر شریعتی، تلاش بی‌وقفه ایشان برای گسترش دامنه علم‌آموزی و پیشرفت‌های علمی، تأکید بر آموزه‌های اسلامی و انقلابی و ایستادگی ایشان در مقابل فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 و روشنگری درباره آن خیانت بزرگ است. اگر سرپرست وزارت علوم و یا جناب رئیس جمهور محترم خصوصیت دیگری در ایشان سراغ دارند که باعث عزل وی شده است، چرا اعلام نمی‌کنند؟ و اگر عزل ایشان تنها به‌خاطر ویژگی‌های یاد شده است که...؟!
و بالاخره، این روزها برخی از جماعت یاد شده و پست و مقام یافته، چنان به قلع و قمع این و آن مشغولند که باید از جناب روحانی پرسید، آن کلید کذایی که در تبلیغات ریاست جمهوری به مردم نشان دادید و بعدها نیز بارها به آن اشاره فرمودید، کلید حل مشکلات بود یا سوئیچ‌‌بولدوزر؟! چرا که کار از «داس» و امثال آن گذشته است!

حسین شریعتمداری

منبع: روزنامه کیهان



آیا با آمریکا میشود...
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 12:17 صبح

معامله مصالحه با محارب؟!  


آیا با آمریکا می‌شود «مصالحه» کرد و به توافق رسید؟ آیا می‌توان با این رژیم منافع مشترک پیدا کرد و اصطلاحا با او «بست»؟ یکی از چهره‌های سیاسی اخیرا گفته که «مصالحه با دشمن مسالمت‌جو هم رواست» و در پیام خود به همایش (بین‌المللی؟!) صلح و سفیران آن استدلال کرده «سفیران صلح در مقابل محاربان هم باید این آیه قرآن را چراغ راه خویش کنند که؛ و ان جنحوا للسّلم فاجنح لها و توکل علی‌الله. اگر دشمنان به مسالمت تمایل داشتند، تو نیز مایل به صلح باش و بر خدا توکل کن. آیه 61 سوره شریفه انفال». سوال این است که شرع و عقل و تجربه درباره مصالحه با آمریکا چگونه داوری می‌کند؟
فعلا بیایید از جلف بازی طیفی از رسانه‌های سیاسی زرد بر سر سفر پادشاه عمان و جفری فلتمن معاون آمریکایی دبیرکل سازمان ملل به تهران عبور کنیم- فلتمن تابستان سال گذشته نیز در جریان اجلاس سران جنبش عدم تعهد به همراه بان کی مون به تهران آمد اما عقده دل جریان عاشق پیشه گشوده نشد!- چه اینکه چالش میان ما و آمریکا از جنس رودربایستی دو فرد دچار سوءتفاهم و قهر نیست. البته شأن سلطان قابوس اجل از آن است که با معاون سابق وزیر خارجه آمریکا (فلتمن) قیاس شود اما نه پادشاه عمان اولین بار است که به تهران می‌آید و نه سفر معاون آمریکایی آقای بان کی مون (عامل تحریک برخی آشوب‌طلبی‌ها در لبنان) نوبرانه است؛ همان گونه که انتشار اسناد سوخته و بی‌ارزش سازمان سیا پس از 60 سال مبنی بر تایید دخالت در کودتای 28 مرداد 1332 جز لبخند تمسخر بر صورت ناظران ایرانی نمی‌نشاند. چالش ایران و آمریکا عمیق‌تر از آن است که با چند چشم‌بندی رسانه‌ای- دیپلماتیک وصله پینه و رفع و رجوع شود. این شکاف در همین 60 سال آن قدر وصله و پینه شده که دیگر «رفوبردار» نباشد.
طرفداران مصالحه با آمریکا دو طیفند یا به تناسب نوسان روزگار یکی از دو استدلال را پیش می‌کشند. یک طیف یا یک استدلال نگاه کاملا خوش‌گمانانه به آمریکا دارد و معتقد است که اساسا می‌توان با آمریکا دوستی استراتژیک داشت. طیف یا تلقی دوم می‌گوید قبول داریم که با آمریکا نمی‌شود دوستی کرد اما به اعتبار تهدیدهای موجود، باید با این قدرت کنار آمد و تهدیدزدایی کرد تا زمینه گشایش برای کشور فراهم شود. طیف اول اساسا رفتار انتحاری با اعتبار خود و تجارب تاریخ دارند. حتی اگر کسی قائل به جمهوری اسلامی هم نباشد اما میهن‌دوست باشد، ذره‌ای در خباثت و غداری آمریکا شک نمی‌کند. همین روزها که آمریکا و اسرائیل و انگلیس، جنجال استفاده از سلاح شیمیایی توسط دولت سوریه علیه کودکان شهروند خود در حومه دمشق را داغ کرده‌اند، گزارش فارین پالیسی حاکی از این است که دولت آمریکا حد فاصل سال‌های 1983 تا 1988 (1362-67) از کاربرد سلاح‌های شیمیایی علیه مردم ایران توسط رژیم صدام خبر داشت و از آن حمایت می‌کرد.
اما اگر از جریان شیفته بگذریم، موضوع تهدیدزدایی و مصلحت‌اندیشی معطوف به آن، موضوع قابل تامل‌تری است. البته همین جا باید متذکر شد که شیوه رفتاری برخی سیاستمداران مدعی مصلحت‌گرایی در این زمینه نقض غرض و عمیقا تهدید افزاست؛ به این اعتبار که علامت غلط و پالس اشتباه به دشمن می‌فرستد. چه در میدان رزم و چه در میان یک بازی، بدترین حالت این است که حریف دست شما را خوانده باشد یا احساس کند شما پیشاپیش خود را باخته‌اید. این برآورد و دریافت، قطعا حریف را گستاخ‌تر و طلبکارتر می‌کند و هزینه‌های بزرگی را تحمیل می‌نماید. رفتار 10 سال پیش جریان حاکم بر دولت و مجلس اصلاحات - که البته صرفا از سر شیفتگی و رعب نبود و بعضا نشانه‌های نفوذ نیز به چشم می‌آمد- چنان کمرشکن بود که مثلا وقتی تیم مذاکره‌کننده به ریاست دکتر روحانی به طرف غربی می‌گفت ما نمی‌توانیم پروتکل الحاقی ان‌پی‌تی یا توقف نامحدود غنی‌سازی را بپذیریم، دیپلمات آن طرف میز لبخند می‌زد و با اسم و رسم، آدرس مجلس و برخی محافل دولتی را می‌داد که حتی طرح سه فوریتی را نیز در این زمینه تهیه کرده بلکه خطاب به رهبر عالی نظام نامه سرگشاده نوشته بودند که اگر جام زهر تسلیم را باید سر کشید، وقتش همین حالاست! برخی از همان نماینده‌ها اکنون در آمریکا و انگلیس و فرانسه و بلژیک پناهندگی گرفته و با لابی صهیونیستی در آمریکا و سلطنت‌طلبان مراوده کامل دارند.
مهم این است که بفهمیم چالش ما و آمریکا در کدام سطح است؟ آیا اختلاف موجود روبنایی و حل‌شدنی است یا آنها با اصل موجودیت ما مشکل دارند؟ به نحو دیگری هم می‌شود سؤال را مطرح کرد و آن این که آیا آمریکایی‌ها مثلا با شخص رئیس جمهور منتخب قبلی ملت ایران مشکل داشتند و با منتخب جدید دشمنی نمی‌ورزند؟ یعنی مسئله‌ای شخصی در میان بود و در این دو ماهی که دکتر روحانی به جای دکتر احمدی‌نژاد انتخاب شده، دولت و مجلس آمریکا پالس‌های ویژه‌ای- نظیر اعمال تحریم‌های خصمانه جدید از سوی دولت و تصویب تحریم‌های تازه از سوی مجلس نمایندگان!- ارسال نکرده‌اند که چشم بر واقعیت‌ها می‌بندیم و می‌گوییم: «مصالحه با دشمن مسالمت‌جو رواست»؟! نگارنده در مقام آن نیست که به نیت‌خوانی 2 اظهارنظر آقای هاشمی- یکی پیام به همایش صلح و دیگری مصاحبه با فصلنامه مطالعات بین‌الملل- که به فاصله یک روز منتشر شد، بپردازد و گمانه‌زنی کند که این سخنان خطا از سر خیرخواهی است یا تلاشی برای جبران آسیب‌های حیثیتی شخصی که خود وی طی 8-7 سال گذشته- بلکه دو دهه اخیر- مسبب آن بوده است. اما فارغ از قصد و نیت گوینده، اولا خطاهای مهمی در این استنتاج و استدلال نهفته است و ثانیا پالس‌ها و آدرس‌های غلطی به دشمن می‌دهند.
اینکه گفته شود «مصالحه با دشمن مسالمت‌جو رواست» یک حرف است که مستند آن همان آیه شریفه 61 سوره انفال می‌باشد و اینکه «محاربان» را با «دشمن مسالمت‌جو» خلط کنیم و حکم یکی را بر دیگری جاری سازیم، حرف دیگری است. بلاتشبیه مانند این است که بگوییم باید به بیمار بی‌رمق و دارای فشار خون پایین سرم قندی داد و همان جا حکم کنیم که همین حکم برای بیمار دارای فشار خون مثلا 20 ضرورت دارد و باید به او هم قند و شیرینی خوراند! سوره انفال قطعا با آیه 61 شروع نمی‌شود. آیه «و ان جنحوا للسّلم...» با همین «واو» معطوف به آیه ماقبل خود است که می‌فرماید «و اعدّوا لهم ما استطعتم من قوهًٍْ...، هر نیرویی که در قدرت دارید برای مقابله با دشمنان آماده سازید... تا بوسیله آن دشمن خدا و دشمن خود را بترسانید». آیه 60 تکلیف ما را با دشمن مهاجم و محارب مشخص می‌کند و پس از آن می‌فرماید «و اگر تمایل به صلح نشان دادند، تو نیز از در صلح درآی و بر خدا توکل کن». اما مسئله سوال‌برانگیزتر، نشر همزمان مصاحبه با فصلنامه مطالعات بین‌المللی است. اگر به حرمت آقای هاشمی از تعبیر خودزنی ابا کنیم، باید گفت این سخنان نقض غرض و خالی کردن زیر پای استدلال و اعتبار گوینده با هم است. یعنی می‌شود نامه‌ای را تایپ هم نکرد و خدمت امام فرستاد تا دست کسی نیفتد و حالا همین اقدام به ظاهر سّری را علنا جار زد؟! ثم ماذا؟! طرف آمریکایی باید برای این خوداظهاری(!) کف بزند و شما را تشویق کند که می‌گویید نه امروز بلکه 7-26 سال پیش مقابل آمریکا کم آورده بودید؟
آقای هاشمی در این مصاحبه پس از تخطئه افراط و جانبداری از میانه‌روی می‌گوید «من در سالهای آخر حیات حضرت امام نامه‌ای را خدمتشان نوشتم، تایپ هم نکردم. برای اینکه نمی‌خواستم کسی بخواند و خودم به امام دادم.... نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابل تداوم نیست. آمریکا قدرت برتر دنیاست. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم آنها شویم، مذاکره می‌کنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند و یا ما مواضع آنها را پذیرفتیم، تمام است [!] ... می‌خواستم با آمریکا با شروطی که گذاشته بودم، مذاکره را شروع کنم که [با مخالفت امام] نتوانستم؛ نتوانستم غیر از این است که نخواستم... [دفاع از فلسطین و حزب‌الله] قابل دفاع بوده به شرط اینکه ما از اینها برای مزاحمت دیگران استفاده نکنیم. وقتی که نظام نخواهد در دنیا ماجراجویی بکند، این‌گونه مسائل قابل تحمل است»! اینجا نکات مهمی وجود دارد. اولا شمای جای آن رصدگر اطلاعاتی و سیاسی آمریکایی یا انگلیسی که این مواضع را رصد می‌کند؛ آیا جز به این نتیجه می‌رسید که در قبال این نوع اظهارات - که در میان شبه اصلاح‌طلبان نظیر زیاد دارد- باید بر فشارها افزود و عرصه را تنگ‌تر کرد؟! ثانیا مقامات دولت‌های سازندگی و اصلاحات در 16 سال مدیریت خود کدام «ماجراجویی» را کردند که توسط آمریکا و اروپا به گوشه رینگ کشانده و تحقیر شدند؟! آیا پیشرفت علمی ماجراجویی بود یا تلاش برای بومی‌ کردن فناوری هسته‌ای؟! چرا در طول آن 16 سال مدام فتیله تحریم‌ها بالاتر کشیده شد؟ ثالثا چه چیزهایی شامل عنوان ماجراجویی می‌شود که باید کنار گذاشت و بر سر چه چیزهایی می‌توان توافق کرد؟ آیا آمریکا و غرب حدّی برای توقف مطالبات می‌شناسد؟ آیا غنی‌سازی 20 درصد ماجراجویی است یا غنی‌سازی 5/3درصد؟ 10 سال یا 20 سال پیش که اصلا غنی‌سازی نداشتیم. آن روز بهانه چه بود؟ وقتی قرار شد عقب‌نشینی کنید، دشمن به یک امتیاز و 2 امتیاز بسنده نمی‌کند. آن‌ وقت مدعی خود شما خواهند شد. اگر حزب‌الله ترمز اشغالگران صهیونیست را نکشیده بود، امروز باید در خاک خود با آنها می‌جنگیدیم. از نگاه مستکبران اصل قیام ملت ایران در تداوم نهضت ملی شدن نفت و نهضت مشروطیت، ماجراجویی بوده و مستوجب مجازات است و آقای هاشمی نیز جزو پیشگامان همین ماجراجویی است!
آقای هاشمی را هرگز نمی‌توان با مصدق مقایسه کرد. هاشمی روحانی است، زندان چشیده و شکنجه دیده است. او همان کسی است که زمانی در خطبه‌های نمازجمعه گفت آمریکایی‌ها مسائل را مانند گاو تحلیل می‌کنند. مصدق لباس روحانیت بر تن نداشت و مدعی اسلام نبود. او به نشانه تجدد، کراوات بر گردن و شعار ملی‌گرایی سکولار بر زبان داشت. گروهی مصدق را عضو لژ فراماسونری که به نهضت خیانت کرد، خوانده و دیگران از او قهرمان ملی ساخته‌اند اما فارغ از نیت خوانی مصدق، هر دو گروه شهادت می‌دهند که خوش‌بینی و خوش‌گمانی وی به مصالحه با آمریکا ملت ایران را - به سال- 25 سال عقب انداخت. حق با نواب صفوی بود که پیغام داد «شما پای آمریکا را به کشور باز می‌کنید و ملت دوباره باید فداکاری کند و شهید بدهد و سالها زجر بکشد تا آمریکا را بیرون کند». تجربه نیاندوختن از عبرت‌های تاریخ عین افراط و تفریط است. به قول حافظ شاه خوبانی و منظور گدایان شده‌ای- قدر این مرتبه نشناخته‌ای یعنی چه؟!

منبع:   کیهان



کلمات کلیدی : امریکااصلاح طلبان
دندان تیز افراطیها
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 1:57 صبح

دندان‌ تیز افراطی‌ها برای دانشگاه‌ها 


با اینکه وزارت علوم، فعلاً با سرپرست اداره می‌شود و وزیر معرفی شده دولت یازدهم به دلیل همسویی با جریان فتنه، نتوانست اعتماد نمایندگان مردم را جلب کند، اما انگار افراطیون از هم‌اکنون درصدد تحمیل نظرات خود بر وزیر آتی علوم هستند. روز گذشته چند روزنامه زنجیره‌ای در تیترهایی مشابه و مشترک، یک روند معمول و جاری در همه دانشگاه‌ها را در دانشگاه‌ علامه طباطبایی مورد حمله و هجمه قرار دادند و از جذب فله‌ای هیئت علمی در آن دانشگاه خبر دادند این سخنان توهین صریح به مقام علم و استادانی است که با دارا بودن مدارج علمی و سالها تلاش و کوشش شایسته تکیه بر کرسی استادی دانشگاه و ارائه آموخته‌های خود به دانشجویان مشتاق علم هستند.
ظاهراً از همین حالا روند کند کردن حرکت پرشتاب علمی کشور در دستور کار افراطیون قرار گرفته است و جذب اساتید جوان و آماده خدمت را مانع هدف شوم خود می‌دانند. اما اصل ماجرا چیست؟
«در سالهای گذشته، همانند تمامی دانشگاه‌های کشور، جمعی از اساتید این دانشگاه هم به افتخار بازنشستگی نائل شدند. این افراد با عزت و احترام و به صورتی آبرومند و پرافتخار از دانشگاه خداحافظی کردند. البته برخی رسانه‌های زنجیره‌ای در خصوص بازنشستگی بعضی افراد هیاهو به پا کردند اما واقعیت این است که تعدادی از اساتید دانشگاه به علت عدم ارائه مقالات علمی در سال‌های متوالی مطابق با نص صریح قانون مشمول رکود علمی شده و قانوناً نمی‌توانیم در خدمتشان باشیم. همچنین متاسفانه در سال‌های گذشته برخی از آنها دارای پرونده‌های فساد اخلاقی بودند که مطابق قانون باید از دانشگاه اخراج می‌شدند اما به منظور رعایت احترام و شأن آنان برایشان حکم بازنشستگی صادر شد. دانشگاه با توجه به ظرفیت خالی ایجاد شده و با توجه به ضوابط و مقررات قانونی اقدام به جذب اساتید متعهد و توانمند با سوابق علمی درخشان و تکمیل کادر هیئت علمی دانشگاه کرده و هیچ عمل خلاف قانونی صورت نپذیرفته است.»
اینها بخش‌هایی از سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر شریعتی، رئیس دانشگاه علامه طباطبایی در مصاحبه اختصاصی با خبرنگار کیهان است.
اکنون باید پرسید چه کسانی برای مناصب حساس سرنوشت‌ساز وزارت علوم دندان تیز کرده‌اند که این چنین برای یک اقدام معمولی و بلکه انجام یک تکلیف قانونی در یکی از خوشنام‌ترین و موفق‌ترین دانشگاه‌های کشور هیاهو و جنجال به پا می‌کنند؟!
گفتنی است چندی پیش رهبر معظم انقلاب در دیدار با اساتید دانشگاه ضمن تذکر به پرهیز از چنین رفتارهایی فرمودند:‌«البته اینجا هم دشمنانی هستند که مایلند حتی مسائل صنفی در دانشگاه‌ها به سمت مسائل سیاسی و جنجال‌های سیاسی گرایش پیدا کند» باید منتظر ماند تا بار دیگر نمایندگان محترم مجلس در رای اعتماد به وزیر پیشنهادی علوم، افراطی‌گری و فتنه‌انگیزی‌های فرصت‌طلبان را در نظر گرفته و با جلوگیری از روی کار آمدن افراد سیاست‌زده و جنجالی به استمرار حرکت پرشتاب و پرافتخار علمی کشور کمک کنند.
گفتنی است مشروح این مصاحبه خواندنی که پرده از بسیاری حقایق مورد ادعای افراطیون برمی‌دارد هفته آینده در صفحه دانشگاه کیهان منتشر خواهد شد.

منبع: روزنامه کیهان



کلمات کلیدی : اصلاح طلبان
نسخه فارسی صدای آمریکا در ایران
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 11:50 عصر

روزنامه‌های زنجیره‌ای نسخه فارسی صدای آمریکا در ایران  


در حالی که رسانه‌های شبه‌اصلاح‌طلب با شعف قابل توجهی، درخواست 130 نماینده پارلمان آمریکا به اوباما درباره فرصت گفت‌وگو با ایران را منعکس کرده بودند، با این حال ترجیح دادند خبر مصوبه مجلس نمایندگان مبنی بر تحریم‌های گسترده علیه ایران را سانسور کنند!
کنگره آمریکا اواخر هفته گذشته رای به تصویب طرح جدیدی برای تحریم ایران داد که براساس آن، دسترسی ایران به بازار جهانی برای صادرات نفتی‌اش به صفر می‌رسد و مشتریانی که به خرید نفت از ایران ادامه دهند، تنبیه می‌شوند.
این طرح با 400 رای موافق و تنها 20 مخالف به تصویب رسید.
روزنامه‌های اعتماد، شرق، قانون، آرمان، آفتاب و انبوه سایت‌های وابسته به اصلاح‌طلبان این خبر را یا منتشر نکرده و یا در صفحه اول خود برجسته نکردند. این در حالی بود که همین نشریات نامه بی‌خاصیت و تبلیغاتی 130 نماینده مجلس نمایندگان آمریکا مبنی بر تعویق تحریم‌ها را تبدیل به تیترهای اول خود کرده بودند. نکته عجیب این است که 110 نماینده از مجموع 130 نماینده با نقض ادعای خود، به تحریم‌های جدید رای موافق داده‌اند.
به عقیده کارشناسان، آمریکا با تصویب این لایحه نشان داد که امکان لغو تحریم‌ها و گفت‌و‌گو در شرایط عادلانه اعتقادی ندارد.
این در حالی بود که رسانه‌‌های اصلاح‌طلب انتخاب حسن روحانی را فرصت مناسبی برای بهبود روابط با آمریکا عنوان می‌کردند و به صورت گسترده‌ای این موضوع را در رسانه‌های خود پوشش می‌دادند.
این رسانه‌ها «سیاست خارجی دولت احمدی‌نژاد را یکی از عوامل اصلی فشار به ایران» عنوان می‌کردند که با روی کار آمدن حسن روحانی، فضای دیپلماسی تلطیف شده و «فرصت‌های گفت‌و‌گوی ایران و آمریکا» فراهم می‌شود.
به ویژه پس از انتشار نامه 130 نماینده پارلمان آمریکا به اوباما که در آن از رئیس‌جمهور آمریکا خواسته بودند مقدمات گفت‌وگوهای جدید با ایران را فراهم آورد، این رسانه‌ها با شعف قابل توجهی این موضوع را پوشش داده و در تحلیل‌های شتابزده از بهبود روابط ایران و آمریکا در آینده نزدیک نوشتند.
گفتنی است برخی از نشریات زنجیره‌ای اصلاح‌طلب در گذشته پایگاه مطبوعاتی دشمن بوده‌اند و طی 15 سال گذشته همکار اصلی این نشریات- شامل سردبیر، عضو شورای سردبیری و دبیر سرویس و خبرنگار و عکاس- از آمریکا و اروپا پناهندگی گرفته و در ادامه خیانت‌های خود جذب شبکه‌هایی نظیر بی‌بی‌سی، صدای آمریکا، و رادیو فردا و... شده‌اند.

منبع: کیهان



کلمات کلیدی : اصلاح طلبان
ذوق زدگی
نوشته شده توسط ســرباز در ساعت 12:21 صبح
یک بام و دو هوای رسانه های اصلاح طلب در مواجه با آمریکا
ذوق زدگی به هنگام "هویج"، سانسور به هنگام "چماق"/ چرا اصلاح طلبان ترجیح دادند تحریم اخیر امریکا علیه ایران را نبینند؟

گروه سیاسی : در حالی که رسانه های دوم خردادی با شعف قابل توجهی ، درخواست 130 نماینده پارلمان آمریکا به اوباما درباره فرصت گفتگو با ایران را منعکس کرده بودند، با این حال ترجیح دادند درباره مصوبه کنگره مبنی بر تحریم های گسترده علیه ایران سکوت کنند.

 به گزارش رجانیوز ، کنگره امریکا اواخر هفته گذشته رای به تصویب طرح جدیدی برای تحریم ایران داد که بر اساس آن، دسترسی ایران به بازار جهانی برای صادرات نفتی‌اش به صفر می رسد و مشتریانی که به خرید نفت از ایران ادامه دهند، تنبیه می‌شوند.

به عقیده کارشناسان، آمریکا با تصویب این لایحه نشان داد که امکان لغو تحریم ها و گفتگو در شرایط عادلانه اعتقادی ندارد.

این در حالی بود که رسانه های اصلاح طلب انتخاب حسن روحانی را فرصت مناسبی برای بهبود روابط با آمریکا عنوان  می‌کردند و به صورت گسترده ای این موضوع را در رسانه های خود پوشش می دادند.

این رسانه ها "سیاست خارجی  دولت احمدی نژاد را یکی از عوامل اصلی فشار به ایران" عنوان می کردند که با روی کار آمدن حسن روحانی، فضای دیلماسی تلطیف شده و "فرصت گفتگوی ایران و آمریکا" فراهم  می شود.

به ویژه پس از انتشار نامه 130 نماینده پارلمان آمریکا به اوباما که در آن از رئیس جمهور آمریکا خواسته بودند مقدمات گفتگوهای جدید با ایران را فراهم آورد، این رسانه ها با شعف قابل توجهی این موضوع را پوشش داده و در تحلیل های شتابزده از بهبود روابط ایران و آمریکا در آینده نزدیک نوشتند.

البته برخی از چهره های جریان اصلاح طلبی همانند صادق زیباکلام پا را فراتر گذاشته و در نامه ای سرگشاده به حسن روحانی از وی درخواست کردند که برای برقراری رابطه فوری با آمریکا از مردم ایران همه پرسی شود.

با این حال رسانه های دوم خردادی  پس از تصویب قاطعانه تحریم های جدید  که 400 رای موافق کنگره را در مقابل 20 رای مخالف به همراه داشت، سکوت اختیار کردند.

موضوعی که سیاست یک بام و دو هوای رسانه های زنجیره ای اصلاح طلب را در مواجه با آمریکا نشان می دهد.

منبع: رجانیوز



کلمات کلیدی : اصلاح طلبان


 
 

شارژ ایرانسل

فال حافظ

Free counter and web stats